تحقیقات نشان میدهد که ساندویچ بازخورد، بهجای اینکه به بهبود عملکرد کمک کند، منجر به احساس دستکاری و ناکامی در اصلاح رفتارها میشود.
رویکرد بهتر استفاده از صداقت مهربانانه است، جایی که بازخورد منفی بهطور صادقانه و مستقیم ارائه میشود، اما در همان حال با تأکید بر توانمندیها و پتانسیل فرد برای تغییر و پیشرفت، به بهبود بلندمدت منجر میشود.
نویسنده: جف هیدن
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۴
منبع: اینک
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || من آموزش دیده بودم که از آنچه به نام “ساندویچ بازخورد” معروف است برای ارائه بازخورد سازنده استفاده کنم: ابتدا یک نکته مثبت، سپس نکته منفی و در نهایت دوباره یک نکته مثبت. ایده این بود که… خب، نمیدانم ایده دقیقا چه بود. شاید برای نرم کردن ضربه “مکانهایی برای بهبود”؟
تمام چیزی که میدانم این است که ساندویچ بازخورد به ندرت کار میکند.
خصوصاً روی من.
به یاد دارم وقتی که یک رئیس به من گفت: “واقعا از اینکه همیشه آماده به جلسههای سرپرستی میآیی، قدردانی میکنم. ولی گاهی با تمام اطلاعات و آمارها و نتایج تولیدی که داری، دیگران را نادیده میگیری. با این حال، تو عضو ارزشمندی از تیم هستی.”
میانافزار ساندویچ یعنی همان “گاهی با اطلاعات و آمارهای خود دیگران را نادیده میگیری”، در حقیقت درست بود.
اما نانهای ساندویچ، آن دو نکته مثبت، ضربه را نرم نکردند. در واقع، نانها باعث شدند که احساس کنم دستکاری شدم. و کمی هم عصبانی شدم.
چرا که ساندویچ در واقع میگوید: “من باید بازخورد منفی بدهم… اما اول یک چیز مثبت میگویم تا فکر نکنی از تو متنفرم. و سپس دوباره یک چیز مثبت میگویم تا وقتی از اتاق میروی از من عصبانی نشوی.”
این مشکل ساندویچ بازخورد است. دریافتکنندگان احساس دستکاری میکنند.
و حتی اگر ابتدا احساس نکنند، با گذشت زمان این احساس به وجود میآید. چون ویژگیهای مثبت ما معمولاً ثابت هستند، همان نانها به زودی طعم کهنه به خود میگیرند.
و از نظر احتمال تغییر مثبت؟ بر اساس تحقیقاتی که در مجله یادگیری و انگیزش منتشر شده است، ساندویچ بازخورد تقریباً همیشه در اصلاح رفتارهای منفی یا ضعیف شکست میخورد؛ چرا که همانطور که در مورد من پیش آمد، بیشتر بر نحوه ارائه بازخورد تمرکز کردم تا کیفیت و دقت بازخورد خود.
رویکرد بهتر چیزی است که نویسندگان مطالعهای که در مجله “مدیریت بررسیهای فصلی” منتشر شدهاند، به آن “صداقت مهربانانه” میگویند.
همانطور که محققان مینویسند:
برای مثال، یک استاد ممکن است هنگام دادن بازخورد انتقادی، تأکید کند که دانشجو قادر به دستیابی به استانداردهای بالا است. اگرچه این استراتژی به نظر غریزی میآید، اما ارتباطدهندگان اغلب فراموش میکنند که نیتهای مهربانانه خود را بهوضوح بیان کنند—گویی در لحظه فراموش میکنند که دیگران به آن اطلاعات دسترسی ندارند.
یافتههای آنها بهخوبی با یک مطالعه منتشرشده در “مجله روانشناسی تجربی” همراستا است که نشان میدهد افزودن یک جمله میتواند بازخورد را تا ۴۰ درصد مؤثرتر کند: “من این نظرات را میدهم چون انتظارات بسیار بالایی دارم و میدانم که شما میتوانید به آنها دست یابید.”
به گفته دنیل کویل، نویسنده کتاب “کد فرهنگ”، این جمله سه پیام متمایز ارسال میکند:
بهجای ساندویچ بازخورد، نتیجه بیشتر شبیه به یک ساندویچ روابط است.
بدون دستکاری. بدون شعارهای بیمورد. بدون تمجیدهای بیربط. بدون امیدواری دروغین.
فقط بازخورد واضح و مستقیم که در درون پیامی از ارتباط، تعلق و اعتماد قرار دارد.
این تفاوت واقعی میان ساندویچ بازخورد و صداقت مهربانانه است.
ساندویچ بازخورد بهطور نظری به گوینده بازخورد کمک میکند تا احتمال ایجاد تعارض در حین یک مکالمه سخت را کاهش دهد. (“اگر چند تمجید بگویم، شاید او عصبانی نشود.”) اما اینکه یک مکالمه دشوار چگونه برای شخصی که بازخورد میدهد احساس میشود مهم نیست. چیزی که اهمیت دارد این است که آیا بازخورد به گیرنده کمک میکند تا عملکرد خود را بهبود بخشد یا خیر.
و این چیزی است که ساندویچ بازخورد در انجام آن بسیار ضعیف است.
بار بعد که مجبور به برگزاری یک مکالمه دشوار با یکی از کارکنان یا هر کسی بودید، ساندویچ بازخورد را فراموش کنید. فراموش کنید که با یک تمجید شروع و تمام کنید.
در عوض، فقط مستقیم و صادقانه باشید، در حالی که نشان دهید به عملکرد یا رفاه آن شخص اهمیت میدهید، چون به آنها اهمیت میدهید: شما میخواهید چیزها برای آنها بهتر شود نتیجه این مکالمه.
نه فقط برای راحتتر شدن برای شما.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
انتهای پیام/

نظر بدهید