شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || خبرنگاری حرفهای است که برای ورود و ماندگاری در آن، مهارتهایی همچون حس کنجکاوی، توانایی برقراری ارتباط مؤثر با مردم از هر قشر، دانش، تخصص و از همه مهمتر انگیزه لازم است، خبرنگار باید بتواند عملکرد سیستمهای دولتی و خصوصی را از جنبههای مختلف بررسی و ایدههای پیچیده را بهطور دقیق و قابل فهم خلاصه کند.
فضای خبرنگاری، محیطی پر از شور و انرژی برای کسانی است که پاسخهای فراوانی پس از شنیدن عبارت “چه خبر؟” دارند؛ همان افرادی که با کنجکاوی خود، گاه به لایههای پنهان گفتهها و تصمیمات مدیران در نشستها و جلسات سرک میکشند، حتی اگر انتشار آنها به مذاق برخی خوش نیاید. همانها که با کشف حقیقت و انعکاس صدای مردم، با قلم خود امرار معاش میکنند. این مسیر، تنها با انگیزه و پشتکار ادامه مییابد.
خبرنگار واقعی را میتوان افرادی دانست که با عضویت در رسانههای رسمی و گذراندن کارگاهها و دورههای تخصصی، مهارتهای حرفهای را کسب کرده باشد. با این حال، در سالهای اخیر شاهد فعالیت افرادی هستیم که بدون طی این مسیر و حتی بدون تمایل به آموزش، خود را خبرنگار مینامند، موضوعی که به ضعف جدی در کیفیت کار آنها منجر شده است.
متأسفانه، خبرنگاران واقعی در مناسبتهایی مانند روز خبرنگار دعوت نمیشوند، در حالی که تقدیرنامهها و هدایا به افرادی خارج از این حوزه و بدون سابقه جدی در خبرنویسی تعلق میگیرد. حتی در حوزه صنعت نیز گاهی شاهد فعالیت افرادی هستیم که نه شناخت کافی از موضوع دارند و نه انگیزه لازم. و تنها به بازنشر اخبار روابط عمومیها بسنده میکنند که این روند، انگیزه خبرنگاران متعهد را کاهش میدهد و نقد یا پیشنهاد رسانهها را در نگاه برخی مسئولان، امری ناپسند جلوه میدهد و موجب رفتار محافظهکارانه آنها یا حذف دیگر خبرنگاران جهت دعوت به حضور در نشستها میشود.
زمانی که تهیه و تولید خبر توسط خبرنگاران، جای خود را به بازنشر اخبار روابطعمومیها میدهد دیگر نباید هم انتظاری برای تشخیص خبرنگاران واقعی، توسط مدیران در راستای خبرنویسی داشت، زیراکه بیانگیزگی در این حوزه اثراتی دارد که شاید هوش مصنوعی هم با آنهمه آمادهسازی و کمک به نوشتار اخبار، ندارد.
در بسیاری از موارد، بهجای ایجاد فضای آزاد برای گفتوگو و انتقاد، شرکتها و ادارات با پذیراییهای پرزرقوبرق و هدایای مختلف، مهر سکوت بر دهان رسانهها میزنند و آنها را به همراهی و تعریف و تمجبد تشویق میکنند؛ این رفتارها، نه تنها به شفافیت کمکی نمیکند، بلکه اعتماد عمومی را نیز نسبت به شأن و منزلت رسانه و اصحاب رسانه خدشهدار میکند.
از سوی دیگر، برخی مدیران بهوسیله همین خبرنگاران با شعار بومیگرایی، در عمل از بهکارگیری نیروهای شایسته بومی، سر باز میزنند یا انتخابهایشان بر پایه لابیگری است نه شایستگی؛ این رویکردها نیز انگیزه خبرنگاران برای پیگیری و انتشار واقعیت را تضعیف میکند و در جلسات بعد نیز بهعنوان خبرنگار دعوت نمیشوند، چرا که خبرنگار به خواسته آنها جامه عمل نپوشانده و با استفاده ابزاری از رسانه، فردی را به جایگاهی نرسانده یا از صندلیای جدانکردهاست.
مدیران بومی، که تا خبر انتصابشان در رسانهها نشر میشود، امید خیلی از جوانهای جویای کار میشوند، اما پس از طی زمان شعارهایشان و خوشکردن جای خود، حتی راههای ارتباطی و تماس خود را با مردم استان خود و رسانهها از دسترس خارج میکنند. درمقابل غیربومیهایی را در ادارات و شرکتها میبینیم که علاوه بر بکارگیری نیروهای بومی خانم و آقا در مجموعه خود، بدون هیچ واهمهای پاسخگوی رسانهها هستند تا شفافیت و حقیفت را پیشه راه موفق آمیز خود داشته باشند.
در نهایت باید گفت، انگیزه خبرنگار زمانی پایدار میماند که جسارت، دانش و هدف او در راستای حقیقتگویی و پاسخگو کردن مسئولان باشد تا موفق عمل کنند، نه تبلیغ برای منافع خاص، که این عمل خساراتی را به مجموعه ذینفع و صدالبته به حوزهی فعالیت رسانهها وارد خواهد کرد، رسانه باید صدای مردم و چشم بیدار جامعه باشد، نه ابزار تعریف و تمجید بیدلیل، چرا که انگیزه پایدار است که خبرنگار را به استمرار در این حرفه ترغیب میکند.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
انتهای پیام/
نظر بدهید