شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || یکی از دوستانم اخیراً کار هفتهای چهار روزه را آغاز کرده است. او این تغییر را بهصورت خودجوش و بدون اطلاع از رئیسانش انجام داده است. او کارش را بهخوبی انجام میدهد و هرچند ممکن است کیفیت کارش از استانداردهای بالایی برخوردار نباشد، ولی برای او کافی است و احساس رضایت میکند. اما او اعتراف میکند که این تغییر در الگوهای کاری به نظر کمی عجیب است.
در جامعهای که قوانین سرمایهداری بهما میگوید باید دائماً در حال حرکت و تلاش باشیم، حس خوبی از این وضعیت پیدا کردن شاید غیرعادی به نظر برسد. ما تحت فشار هستیم تا بهترین، باهوشترین و ثروتمندترین باشیم و به نظر میرسد این فشار برای بهینهسازی تمامی جنبههای زندگی بهجایی میرسد که حتی ثروتمندان نیز احساس نمیکنند بهاندازه کافی دارند.
توماس کوران، استاد روانشناسی در دانشکده اقتصاد لندن و نویسنده کتاب “تله کمال”، توضیح میدهد که فشارهای اجتماعی و اقتصادی در حال حاضر از سوی خود ما به خودمان وارد میشود. ما هم ظالم و هم قربانی در این وضعیت هستیم، زیرا نیاز به کار بیشتر و مصرف بیشتر بهعنوان بخشی از هویت و شخصیت ما درونی شده است. به نظر میرسد که فشارهای بیرونی که قبلاً از سوی روسا و سیاستمداران بهوجود میآمد، اکنون به طور خودجوش از سوی خودمان بهوجود میآید.
اما ممکن است سؤال پیش بیاید: اگر همه فقط آرامش داشته باشند و بهجای تلاش برای بهترین بودن، فقط تلاش کنند به اندازه کافی خوب باشند، چه اتفاقی میافتد؟ شاید در عصری که بهدنبال بهینهسازی هرچیز هستیم، بهتر باشد که فقط خوب باشیم. تعطیلات، لباسها، خانهها، بچهها و دوران بازنشستگی میتوانند خوب باشند، حتی اگر کامل نباشند.
اورام آلپرت، محقق و مدرس نویسندگی، توضیح میدهد که ترکیبی از عوامل طبیعی و تربیتی در این زمینه نقش دارد. او میگوید که در جوامع مختلف، ارزشهای فرهنگی تعیین میکنند که چه چیزی معنادار است. فشار برای بهدست آوردن ثروت، قدرت و موقعیت اجتماعی در جوامع مختلف بسیار زیاد است و این فشار توسط سیستم اقتصادی تقویت میشود که افراد را به این باور میرساند که باید به طور مداوم کار کنند تا هزینههای مختلف را بپردازند.
فشار اجتماعی و اقتصادی، بهویژه در کشورهای مانند ایالات متحده، بهدلیل بار انتخابهای بسیار زیاد، تشدید میشود. وجود گزینههای بیشمار باعث میشود که افراد احساس بدی داشته باشند و منجر به ناامیدی، پشیمانی و نارضایتی شود. بری شوارتز، روانشناس و استاد بازنشسته، مثالی از خرید شلوار جین را میآورد که به طور واضح نشان میدهد چطور انتخابهای زیاد میتواند فرد را به سمت احساس نیاز به بیان هویت از طریق انتخابهای خود سوق دهد.
رسانههای اجتماعی نیز به این فشار افزودهاند، زیرا زندگی ما به طور مداوم در معرض مقایسه با دیگران قرار دارد. این فشار برای رسیدن به بالاترین سطح، حتی در زمینههای کوچک مانند انتخاب رستوران، میتواند منجر به اضطراب و نارضایتی شود. شوارتز اشاره میکند که صرف زمان در جستجوی بهترین گزینهها میتواند زمان بیشتری از سایر فعالیتهای مفیدتر را مصرف کند.
شاید تلاش برای بهترین بودن بهویژه در مواردی مانند انتخابهای بزرگ زندگی، مانند محل سکونت و شغل، در درازمدت به نفع ما نباشد. این فشار ممکن است ما را به سمت رفتارهای کمتر از ایدهآل و رقابتهای ناعادلانه سوق دهد و حتی ممکن است منجر به بروز رفتارهای غیر اخلاقی شود. تحقیقات نشان دادهاند که تلاش برای رسیدن به بهترینها ممکن است با مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی همراه باشد و این احساسات میتوانند باعث کاهش رضایت و خوشحالی فردی شوند.
در نهایت، همانطور که جیمی دوچارم در تایم اشاره کرد، تحقیقات تاریخی نشان دادهاند که افراد جاهطلب ممکن است به مشاغل پردرآمدتری دست یابند، اما این موفقیتها لزوماً به افزایش شادی و سلامت منجر نمیشود. کلید موفقیت و رضایت در زندگی ممکن است در تمرکز بر اهداف معقولتر و کاهش انتظارات غیرواقعی نهفته باشد.
آلپرت بر این نکته تأکید میکند که هدف نباید نادیده گرفتن نقاط قوت خود باشد، بلکه باید از فکر کردن به آنها برای رسیدن به بالاترین سطح جلوگیری کند. او معتقد است که تمرکز بر سود و قدرت، استعدادهای ما را محدود میکند و یک زندگی به اندازه کافی خوب باید بهجای تلاش برای رسیدن به اوج، بهشکوفایی استعدادهای انسانی توجه کند.
همانطور که کوران میگوید، بیشتر مردم در واقع متوسط هستند و این به خودی خود مشکلی ندارد. زندگی متوسط و ساده ممکن است به طور معقولی رضایتبخش باشد و نیازی به تلاش بیپایان برای رسیدن به کمال نباشد.
نویسنده: امیلی استوارت
منبع: Business Insider
تاریخ انتشار: 4 اوت 2024
انتهای پیام/
نظر بدهید