شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || زمانی که مدیرعامل تازه منصوبشدهی اپلیکیشن ردیابی Life360 اخیراً این شرکت را بخشی از «اقتصاد اضطراب» توصیف کرد، شاید این عبارت در نگاه اول شبیه یک کلیشه به نظر میرسید؛ اما در عین حال، رکگویی عجیبی در آن نهفته بود.
این اپلیکیشن که امکان ردیابی لحظهای فرزندان یا والدین را فراهم میکند، امروز روی یکدهم گوشیهای ایالات متحده نصب شده و به بخشی از زندگی روزمره خانوادهها بدل شده است.
فناوری و اضطراب
اپلیکیشنهایی مانند Life360، Snap Map اسنپچت و Find My Friends اپل (که بعضیها آن را با طنز «Stalk My Friends» مینامند) با وعدهی آرامش و امنیت تبلیغ میشوند. اما وقتی مدیرعامل Life360 آشکارا آن را به اضطراب پیوند میزند، یک واقعیت فرهنگی بزرگتر آشکار میشود: ما در جهانی زندگی میکنیم که ناراحتی، نگرانی و حتی احساس گناه به منبع سود تبدیل شدهاند.
از دیدگاه تکاملی، اضطراب واکنشی مفید برای بقا بوده است. اما در جهان امروز، همین واکنش ما را وادار میکند مدام خبرها را چک کنیم، فیدهای شبکههای اجتماعی را مرور کنیم یا نقشههای دیجیتال را رصد کنیم.
فناوری در این میان خنثی نیست. توقف چند دقیقهای موقعیت فرزند در نقشه میتواند به تماس فوری یا اضطراب بیمورد منجر شود. این همان دوگانگی است: آرامش واقعی در کنار نگرانی دائمی.
طبق گزارش Dentsu (2025)، سرکوب اضطراب اغلب نتیجه معکوس دارد. الگوریتمها با آزمودن میلیونها اعلان، یاد میگیرند دقیقاً چگونه دکمههای هیجانی ما را فشار دهند و این چرخه تکرار میشود.
بازاریابی و «مادر گناهکار»
بازاریابان بهویژه در حوزه والدگری از این چرخه بهرهبرداری کردهاند. «الگوی مادر گناهکار» بر شکاف میان خود واقعی («همیشه نمیتوانم کنار فرزندم باشم») و خود آرمانی («مادر خوب باید همیشه مراقب باشد») سوار میشود.
این احساس گناه، تقاضا برای محصولاتی چون مانیتور نوزاد، خوراکیهای ارگانیک و اپلیکیشنهای ردیابی را تقویت میکند. هرچند این محصولات تسکین موقت به همراه دارند، اما شکاف هویتی همچنان باقی میماند.
به همین دلیل، دادهها و آمار بهتنهایی اضطراب والدین را کاهش نمیدهند. حتی در دنیایی که کودکان ایمنتر از هر زمان دیگریاند، والدین بیشتر جذب وقایع شدید و نادر میشوند تا شواهد آرامبخش. این همان نقطهای است که بازاریابی از فاصلهی میان واقعیت و احساسات سود میبرد.
اقتصاد اضطراب
«اقتصاد اضطراب» عبارتی اغراقآمیز نیست. اقتصاد زمانی شکل میگیرد که منبعی وجود داشته باشد که قابل استخراج و مبادله باشد. شرکتها محرکهای تازهای برای اضطراب شناسایی میکنند، ابزارهایی برای مدیریت آن میسازند و همین چرخه نگرانی را ادامه میدهند.
مشکل اصلی این نیست که این اپلیکیشنها ذاتاً مضر باشند، بلکه وقتی بهرهبرداری از اضطراب به هنجار بدل میشود، مقاومت در برابر آن دشوار خواهد بود. انتخابهای فردی ابتدا تجاری جلوه میکنند، اما به مرور به عادتهای روزمره و در نهایت به ساختار اقتصاد تبدیل میشوند.
سخنان مدیرعامل Life360 پرسشی اساسی را پیش میکشد: آیا ما جامعهای میخواهیم که ترس را تجاری کند؟ اضطراب احساسی جهانی است، اما تبدیل آن به سود یک انتخاب فرهنگی است.
بازارها به اندازه مردم به ما اهمیت نمیدهند. وقتی حتی رسانههای مالی از سرمایهگذاری در Life360 بهعنوان «ترن هوایی پرسود» یاد میکنند، شاید زمان آن رسیده باشد که بپرسیم: آیا باید اقتصادهایی بسازیم که برای بهرهکشی از اضطراب پاداش دهند؟
نوشته: پاول هریسون | ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵
منبع: The Conversation
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
انتهای پیام/
نظر بدهید