استاد و معلم من دکتر حمید نطقی

خسرو رفیعی رییس انجمن روابط‌عمومی ایران – استاد من معتقد بود از دوره‌ای که برخی از اشخاص تمایل به پنهان‌کاری دارند فساد در آن خانه آشیانه می‌سازد و تاریکی بهترین یار و یاور راهزنان است. او می‌گفت نام این رشته شفاف‌سازی و جلوگیری از کج‌روی‌ها، “مدیریت روابط‌عمومی” است که راه‌حل این مشکلات درون هر سیستمی است.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| انگار همین چند روز پیش بود سال‌های ۱۳۵۸، ۱۳۵۹ و ایام حذف شدن رشته روابط‌عمومی از دروس دانشگاهی، صبر، حوصله، پایداری و به‌دنبال راه منطقی رفتن با کمک و همراهی یارانی چون دکتر معتمدنژاد، دکتر بدیعی، دکتر عماد افشار و شاگردانش مانند پروفسور محسنیان‌راد و دیگر دلسوختگان روابط‌عمومی بار دیگر این رشته راه‌اندازی گردید.


او که با ادبیات فرانسه، ترکی، عرب، تاریخ ایران و جهان، فلسفه، جامعه‌شناسی و روانشناسی آشنایی داشت، در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و ادامه تحصیلات خود را در ترکیه، انگلستان و فرانسه ادامه داد.


روابط‌عمومی را در شرکت ملی نفت پایه‌گذاری کرد و در ایران، پایه‌گذار روابط‌عمومی در روابط‌عمومی علمی بود تا آنچه آموخته در عمل اجرایی کند. علاوه بر آن به‌عنوان رئیس گروه روابط‌عمومی همواره مشوق و یار دانشجویان رشته روابط‌عمومی و هر رشته دیگری بود و مانند پدری دلسوز و معلمی آگاه به فرزندان خود راه زندگی را می‌آموخت.


من واحدهای درسی خود را در مدیریت روابط‌عمومی، روابط‌عمومی سیاسی و اجتماعی با او گذراندم. دکتر نطقی همیشه به من می‌گفت که هیچ شخص حقیقی یا حقوقی نمی‌تواند نسبت به محیط زندگی خود بی‌اطلاع باشد و تکنیک‌های ارتباطی با بازتاب حادثه‌ای یا خبری در یک گوشه، در مدت زمانی کوتاه همه چیز و همه کس را تحت تاثیر قرار می‌دهد.


به ما می‌آموزد که وظیفه روابط‌عمومی جمع‌آوری اطلاعات است که بیش از پیش در تصمیم‌گیری مدیران بسیار موثر است و نتیجه‌گیری صحیح از اطلاعات، ضروری و اجتناب‌ناپذیر است و نیاز داریم در هر مرحله و قبل از هر تغییری تحقیق و پژوهش برای اجرای آن امری ضروری و واجب است.


استاد من معتقد بود از دوره‌ای که برخی از اشخاص تمایل به پنهان‌کاری دارند فساد در آن خانه آشیانه می‌سازد و تاریکی بهترین یار و یاور راهزنان است. او می‌گفت نام این رشته شفاف‌سازی و جلوگیری از کج‌روی‌ها، “مدیریت روابط‌عمومی” است که راه‌حل این مشکلات درون هر سیستمی است.


از او یاد گرفتیم که کمتر به شایعات توجه کنیم و از بروز و ظهور آن تا آنجا که می‌توانیم جلوگیری کنیم. از پنهان‌کاری‌ها پرهیز و با آن مبارزه کنیم. روابط‌عمومی باید هم آنقدر جدی، محتاط، شاد و خرسند بوده و هم نباید لبخند از چهره او ناپدید شود. روابط‌عمومی است که می‌تواند اخم مدیر و انتظارات افکار عمومی را درهم آمیزد و یا راه اصولی و صحیح را برای ارتباط بهتر انتخاب کند.


دکتر لطفی، آرمان افکار من بود و آنچه من برای یک زندگی اجتماعی نیاز داشتم در او هویدا بود.


هیچگاه عصبانیت او را ندیدم، همیشه چهره خندان داشت و هیچ عکس و تصویری که نشان از عصبانیت او باشد به‌جای نمانده است. در سر کلاس درس، در زمان استراحت در محیط دانشکده، در خیابان و منزل همیشه لبخند به لب داشت و امید به زندگی بهتر را به ما می‌آموخت.


آنچه از کتاب‌ها و مقاله‌هایش نیز برداشت می‌کنیم موید همین چهره گشاده است، حتی در زمان بیماری‌اش که با ویلچر مجبور بود به هر کجا برود اخم و ناراحتی را در او مشاهده نکردم. شاید این نمونه انسان‌های بزرگ، در زندگی ما کمتر پیدا می‌شوند.


ما انسان‌ها نیاز به این چهره‌های خوب را احساس می‌کنیم. بارها اشاره کرده‌ام و باز هم می‌گویم که هیچگاه در دفترش به روی من بسته نبود. با او مشورت می‌کردم و ایشان بهترین راه‌حل‌ها را با توجه به مهارت و تجربه‌ای که داشت پیش روی من قرار می‌داد زیرا دانش کم‌نظیری داشت.


در زمان تحصیلاتم، آغاز زندگی اداری من بود و در فعالیت‌های روابط‌عمومی، از ایشان یاد و افتخار می‌کنم و مدیون او و دانشمندان بزرگی مانند دکتر معتمدنژاد، عماد افشار، دکتر الهی، دکتر یوسفیان، دکتر پرویز پیران، دکتر عبدالهی، دکتر سعیدی و یارانی چون پروفسور محسنیان راد، دکتر حسینعلی افخمی، دکتر اسماعیل قدیمی، دکتر میرسعید قاضی و دکتر فرقانی هستم که به من آموختند و از آنها یاد گرفتم.


در آخرین مراسمی که افتخار دیدار با دکتر نطقی را در آذرماه سال ۱۳۷۰ داشتم و دیگر هرگز او را ندیدم، به ما می‌گفت و چه زیبا می‌گفت: “من مقروض لطف شما عزیزان هستم. پایه روابط‌عمومی باید بر احساس درست، وفاداری و قدردانی استوار باشد. ما نیازمند روابط‌عمومی ایرانی هستیم نه روابط‌عمومی غربِ صنعتی، روابط‌عمومی‌های ما باید به‌کار مردم بیایند و راستگو باشند.”


اوست که آموخته‌هایش در دل و جان ما مانده و ما تا می‌توانیم به کار خواهیم بست. روحش شاد ، یادش گرامی و راهش همواره پر رهرو باد.