شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–|| ماهیت متفاوت هر یک از کشورهای آسیا که هر کدام زیرساختها، رسانهها و فرهنگ مختص خودشان را دارند، روند کار روابطعمومی و ارتباطات در کشورهای شرقی را بسیار متفاوت از کشورهای غربی میکند. همین تفاوت را میتوان در ارزشهای انسانی شهروندان این کشورها نیز مشاهده کرد که از فلسفه سیاسی و فرهنگ آنها نشات میگیرند. این فاکتورها روی اقتصاد، کنشگری، سیستمهای رسانهای و ساختارهای اجتماعی کشورهای این قاره تاثیر میگذارند (سریرامش، 2004).
تاریخ میگوید که روابطعمومی در دموکراسیهای آزاد رشد میکند، جایی که افراد آزادانه ابراز عقیده میکنند. خیلی از کشورهای آسیایی با گوناگونی ایدهها غریبه هستند، مفهومی که تبادل نظر شفاف و آزادانه را راز برملا شدن حقایق میداند. چشمانداز سیاسی این قاره، شهر فرنگی کاملاً متنوع است که دولتهای تکحزبی، دموکراسیهای لیبرال، دیکتاتوریهای نظامی و انواع و اقسام جنبشهای مستقل دیگر در آن جای دارند.
در نتیجه توجه کمتری به عقاید متفاوت عموم صورت میگیرد، کمااینکه خیلی از دولتهای آسیا با تصویب قوانین محدودکننده و سانسورهای گوناگون در پی کنترل دیدگاههای مردم هستند. بدین ترتیب توجه چندانی به برابری حق اظهارنظر عموم جامعه صورت نمیگیرد، بویژه مردم عادی که دانش و اطلاعات سیاسی آنها را کافی نمیدانند. معمولاً نخبهها یا رهبران روی مردم نفوذ دارند و عقاید آنها را شکل میدهند. بدین ترتیب بهندرت میتوان به ارتباطات دوطرفه و متقارن کمپانیهای غربی با عموم جامعه دست یافت. متعاقباً مدل ارتباطات پیشفرض برای اکثر سازمانهای آسیایی، سیستم نامتقارن و یکسویه است که جریان اطلاعات غالباً از بالا به پایین سرازیر میشود.
همچنین با توجه به ارزشهای اجتماعی آسیاییها که اهمیت گروه را بالاتر از فرد میدانند، مفهوم جمعگرایی نیز رواج زیادی در این قاره دارد. این مفهوم میگوید که فرد باید منافع و علائق شخصی خود را فدای مصالح جمع کند تا پیشرفت حاصل شود. به همین دلیل وفاداری گروهی یکی از فضیلتهای مطلوب شهروندان این قاره محسوب میشود و بهتر میدانند که برای هارمونی و یکپارچگی گروه، هرگونه اختلاف نظر و بحث را کنار بگذارند. متعاقباً آسیاییها روابط صمیمانه و مساعدتهای متقابل برای دستیابی به اهداف شغلی یا ماموریتهای کسبوکار دارند. این ارزشهای اجتماعی کاملاً مغایر با استدلالهای غربی هستند که شفافسازی، افشا و حرفهایگری را راز اعتمادسازی و برقراری ارتباطات استراتژیک میان سازمان و ذینفعان کلیدی آن میدانند.
در کنار این خصیصه آسیاییها که منافع گروهی را ارجحتر از مصالح شخصی میدانند، ارزشهای فرهنگی دیگری جای دارند که نگرش و رفتار مردمان این قاره را شکل میدهند. بهطورکلی اصول فرهنگی مشترکی میان آسیاییها وجود دارد، هرچند که این اصول را با شیوههای متفاوتی به کار میگیرند. خیلی از جوامع آسیایی به سلسلهمراتبها و تفاوت جایگاه اعتقاد دارند. این برای تمام اقشار جامعه صدق میکند و در دل خانوادهها، مدارس، سازمانها و دولتها مشاهده میشود.
بدین ترتیب ردههای پایینتر اجازه ندارند که با جاهطلبیهای آشکار خود دیدگاهها و تصمیمات افراد ردهبالاتر را به چالش بکشند و این امری ناپسند قلمداد میشود. مسئولان روابطعمومی آسیا دائماً در پی اجتناب از اختلاف نظر و پذیرش دستور از مقامات ردهبالاتر خود هستند، بر خلاف همتایان غربی که تعاملات دوطرفهای برقرار میکنند.
هرچند کشورهای آسیایی نظیر ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی و تایوان روابط آزادی با بازارهای دنیا دارند، اما هنوز خیلی از سازمانهای آسیایی در تقلا برای درک ارزش روابط استراتژیک هستند و همهچیز را به روابط تجاری و بازاریابی خلاصه میکنند. بدین ترتیب بر خلاف کشورهای غربی، اکثر مدیران ارتباطات در جلسات هیئتمدیره شرکت نمیکنند و اغلب مجری فعالیتهای ارتباطی و امور فنی مرتبط به آنها هستند.
با توجه به ترکیب عوامل مذکور، خیلی از رهبران کسبوکارهای آسیایی نیازی به مدیریت برداشت ذینفعان نمیبینند و همچنین هیچ ضرورتی برای تمرکز بر افزایش اعتبار سازمانشان حس نمیکنند. در واقع نقش روابطعمومی و ارتباطات، حفظ تصویر صحیح سازمان است. بدین ترتیب تعداد اندکی از کارشناسان ارتباطات آسیایی میتوانند ارزشهای دموکراتیک غربی را با فرهنگ بومی، سنن و تاریخچه خود تلفیق کنند.
اما فناوری موجب شکلگیری تحولاتی میشود که آسیاییها نیز از آن بینصیب نمیمانند. در واقع برخی کشورهای آسیایی نظیر چین هماکنون نیز در مسیر تبدیل شدن به تمدنهای دیجیتال هستند، کمااینکه بیشازپیش فناوری در طراحی دستورالعملهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سازمانها نقش ایفا میکند. اولاً سرعت دیوانهوار انتقال اطلاعات در کل دنیا، سازمانها را ملزم میکند تا تصمیمات قاطعتر و سریعتری بگیرند. بدین ترتیب فرصت و فضای کافی برای انتقال سلسلهمراتبی گزارشها وجود ندارد و سازمانها مسطحتر میشوند. متعاقباً کارشناسان ارتباطات نیز باید به جلسات هیئتمدیره دعوت شوند تا بدون فوت وقت در جریان تمامی تحرکات قرار بگیرند. در ثانی مخاطبان کنونی اینترنت بهشدت نگرش جناحی دارند و ازآنجاییکه رسانههای اجتماعی میتوانند یکشبه اعتبار سازمان را از بین ببرند، مدیران باید ارتباطات متقارن و دوسویهای با مخاطبان برقرار کنند تا از این رسواییها مصون بمانند. سوم اینکه با توجه به پاندمی کرونا و دورکار شدن اکثر کارمندان آسیایی، روابطعمومی باید تلاش بیشتری در زمینه تقویت ارتباطات داخلی داشته باشد، چرا که این روابط عاملی کلیدی برای شکلدهی فرهنگ و یکپارچگی روایات سازمان هستند. همین افزایش مسئولیتها موجب تثبیت و تقویت جایگاه مسئولان ارتباطات در این قاره میشود.
با وجود محدودیتهای زیرساختی، فرهنگی و رسانهای که بسیاری از کمپانیهای آسیایی با آنها مواجه هستند، خیلی از آنها توانستهاند از ارتباطات برای تحقق ماموریت سازمانشان بهره بگیرند و همین آینده کار ارتباطات در آسیا را امیدوارکننده میکند. با توجه به پیشرفت فناوری، گسترش فضای دیجیتال و تداوم توسعه اقتصادی در برخی مناطق، میتوان با خوشبینی برآورد کرد که محیط لازم برای برقراری ارتباطات استراتژیک در این قاره شکوفا شود.
از منظر فرهنگی، آسیا بهتدریج ارتباطات استراتژیک مختص خودش را توسعه میدهد و ارزش اعتبار سازمان در عصر دیجیتال را درک میکند. با توجه به افزایش نفوذ رسانههای اجتماعی، پلتفرمهای ارتباطی فناوریمحور و رسانههای خارجی، احتمالاً ارزش استراتژیک ارتباطات و روابطعمومی افزایش خواهد یافت، زیرا سازمانها بیشازپیش تحت موشکافی اذهان عمومی قرار میگیرند. درهرحال مسیر توسعه ارتباطات استراتژیک در آسیا شدیداً پویاست و امکان تحولات گوناگون در آن وجود دارد.
منبع فارسی: شارا – شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران
|
نظر بدهید