اجزا و عناصر خلاقیت

فاطمه شهرزاد بخشایش – خلاقیت متشکل از عناصر و اجزاء مختفلی است و آمابیل سه عنصر مهارت‌های مربوط به قلمرو و یا موضوع، مهارت‌های مربوط به خلاقیت و انگیزه را از اجرای اصلی خلاقیت می‌داند.

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) خلاقیت متشکل از عناصر و اجزاء مختفلی است و آمابیل سه عنصر مهارت‌های مربوط به قلمرو و یا موضوع، مهارت‌های مربوط به خلاقیت و انگیزه را از اجرای اصلی خلاقیت می‌داند (Amobic, 1993).


مهارت‌های مربوط به قلمرو عبارتند از: دانش و شناخت ما نسبت به موضوع، حقایق، اصول و نظریات و انگاره‌های نهفته در آن موضوع. این مهارت‌ها به منزله مواد اولیه استعداد، تجربه و آموزش در یک زمینه خاص بشمار می‌رود. بدیهی است تنها در صورتی در رشته‌ای امکان خلاقیت داریم که درباره آن اطلاعاتی داشته باشیم. خلاقیت در نقاشی نیز مستلزم داشتن اطلاعاتی درباره چگونگی استفاده از قلم مو و ترکیب رنگ‌هاست.


برغم اهمیت این عنصر، اگر فردی از بالاترین حد مهارت برخودار، و از مهارت‌های خلاقیت بی بهره باشد، هرگز قادر به انجام کار خلاقی نخواهد بود. مهارت‌های خلاقیت، یا شکستن قالب‌ها مهارت‌های موضوعی را در را ه جدیدی بکار می‌گیرد، بعضی از مهارت‌های موضوعی به شکل جدید استفاده می‌کند. مهارت خلاق با ارزش‌های فکری زیر همراه است:


1. شکستن عادت، کنار گذاشتن شیوه‌های فکری و عملی پیشین و استفاده از روش‌های جدید؛


2. به تعویق و تاخیر انداختن قضاوت و ارزیابی ایده‌ها برای جلوگیری از ضایع شدن ایده‌ای که در ابتدا ممکن است جالب و مفید به نظر نیاید.


3. درک پیچیدگی با توجه به مسائل پیچیده و درگیر شدن با آن؛


4. متفاوت دیدن مسائل و مشاهده امور به شیوه تازه‌ای که قبلا به آن، توجه کافی نشده است.


5. وسعت فکر و برقراری ارتباط میان ایده‌های متفاوت.


آمابیل معتقد است برخی از شخصیت‌ها بیشتر مستعد تفکر خلاق هستند. بعضی از صفات مهم افراد خلاق عبارت است از خود نظمی زیاد، پشتکار در مواجهه با شکست، استقلال، تحمل ابهام، تمایل به پذیرفتن خطر، اعتماد به نفس و… اگر این ویژگی‌ها بطور طبیعی در افراد وجود نداشته باشد می‌توان آن را در آنها پرورش داد (Amobile, 1993).


حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا اگر فردی دارای دو مهارت مربوط به موضع و مهارت مربوط به خلاقیت باشد موفق به انجام کار خلاق می‌شود؟ شواهد مؤید آن است که جواب این سؤال منفی است. عامل انگیزه یکی از عناصر اساسی و شاید مهمترین اجزا در این مجموعه است. انسان بدون انگیزه‌های بیرونی ودرونی نمی‌تواند کار خلاقانه‌ای انجام دهد. ولی تحقیقات تجربی حاکی از آن است که انگیزه درونی می‌تواند نقش سازنده‌تری در تحقق خلاقیت داشته باشد. (Amoblic, 1990) یعنی اگر انگیزه، درونی باشد کار برای افراد جالب و لذتبخش خواهد بود.


آمابیل می‌گوید: “من طی 12 سال و با انجام 12 تحقیق دریافتم که انگیزه درونی مهمترین نقش را در خلاقیت ایفا می‌کند. اگر افراد از ابتدا به کار علاقه داشته باشند و با لذت و رضایت وارد کار شوند و نه فشار خارجی، می‌توانند خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند.” (Amoblic, 1990) همچنین در تحقیقاتی که از زندگی نام آوران، نویسندگان، دانشمندان و هنرمندان بعمل آمده این موضوع تایید شده است.