این مقاله نشان میدهد که نبرد رسانهای، جنگی برای تسخیر ذهنهاست و روابطعمومیها در این میدان، نقشی راهبردی دارند.
از اعتبار رسانههای داخلی تا امیدآفرینی و روشنگری، همه ابزارهایی هستند که میتوانند در برابر عملیات روانی دشمن ایستادگی کنند و جامعه را در مسیر آگاهی و انسجام حفظ نمایند.
نویسنده: موسیالرضا شبرنگی
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۴
منبع: یادداشت تحلیلی نویسنده
جنگ از هر نوعش که باشد تلفات دارد. کشته و زخمی دارد. صدمات جبرانناپذیری به همراه دارد و هزینههای بسیاری را بر ملتها تحمیل میکند؛ چه جنگ نظامی باشد، چه جنگ اقتصادی و چه جنگ رسانهای. هر یک از شیوههای گوناگون جنگ نیز تجهیزات و ادوات و مهمات خاص خود را دارد. در حوزه جنگ رسانهای شاهد ترکیبی از سختافزارها و نرمافزارهای مبتنی بر علوم ارتباطات اجتماعی هستیم که بدون تردید اتاقهای فکر با حضور دانشمندان و متخصصان علوم ارتباطات بهعنوان مرکز فرماندهی تلقی میشوند و با استفاده از تکنیکها و فنون ارتباطات، با بهرهگیری از روانشناسان، جامعهشناسان و هنرمندان به تولید پیامهایی میکوشند که حکم موشکهای مخرب ذهنها و روانهای آدمیان جامعه هدف را دارد تا تغییر نگرشها و در نهایت رفتارهای انسانهای مستقر در جبهه مقابل را رقم بزنند.
«مغز اجارهای» را پرفسور باقر ساروخانی در کتاب جامعهشناسی ارتباطات اینگونه تشریح میکند:
«انسان جدید از رسانهها میآموزد. او جهانی را میبیند که آنان میبینند، یا میخواهند که این انسان ببیند و سپس همانها نیز همین جهان را برایش تفسیر میکنند. پس به نوعی میتوان گفت، انسان جدید مغز خود را به آنها اجاره داده است.»
«توهم دانایی» پس از دریافت حجم انبوه اطلاعات که از کانالهای ارتباطی متعدد و خارج از اراده و اداره حاکمیتها حادث میشود نیز منجر به قرار گرفتن مردم جامعه هدف در صف پیادهنظام دشمن شده، اما در داخل سرزمین خود و در اصل در جبهه مشترک با حملهکننده.
استقلال انسانی که جهان را نه بهطور مستقیم بلکه با واسطه رسانه میبیند، بهشدت مورد تهدید قرار گرفته شده و گردانندگان جنگهای رسانهای بهخوبی به تمام ابعاد و زوایای اینگونه مسائل اشراف دارند. آنچه در کارزارها و نبردهای رسانهای بینهایت حائز اهمیت است، اعتبار رسانههای داخلی و میزان اقبال و مورد وثوق بودن یا نبودن آنها نزد مردم جامعه است. در صورت فقدان اعتماد عمومی به رسانههای داخلی، کار برای مقابله سخت و دشوار مینماید و تفوق و برتری در این نبرد با طرفی است که سلاحهای متعدد و متنوع و مخربتری دارد.
از سوی دیگر، ایمان و اعتقاد راسخ افسران جنگ نرم و تولیدکنندگان پیام برای خنثیسازی حملات رسانهای، عاملی مهم به شمار میرود که با تکیه بر مؤلفههایی نظیر میهنپرستی و وطندوستی، اشتراکات معنوی و دینی، از اثرات مخرب شلیکهای پیاپی جبهه مقابل میکاهد و ذهنها و روانها را مصون میدارد یا زخمیهای نبرد رسانهای را مرهم مینهد.
نهاد روابط عمومی بهعنوان مرکز ثقل امیدآفرینی، با تبیین و تشریح دستاوردها، مصادیق عینی پیشرفتها، روشنگری و شفافسازی، شناساندن اخبار جعلی به مخاطبان خود، آگاهسازی بهموقع از تحریفها و سیاهنماییها و سایر فنون و تکنیکهای رسانهای در این آرایش جنگی، نقش بیبدیلی دارد.
مقابله با یأسآفرینیها، صداقت و راستگویی و همراه و همگامسازی اذهان از دیگر محورهای مهم در این سنگر به شمار میرود.
هرچند لشکر رسانهای دشمن بیشمار باشد و بودجههای هنگفتی هماندازه بودجههای نظامی در نظر گرفته شود و هر مقدار که شبکههای ماهوارهای متعدد در خدمت جبهه مقابل باشد، باز هم با قدرت ایمان و اراده محکم باید در وسط میدان بود.
روابط عمومیها را میتوان پشتیبان رسانهها و مهیاکننده مهماتی دانست از جنس نور و آگاهی، تا زدودن ذهنهای تیره و تاریک رخ دهد؛ تا مردم بدانند هیچیک از رسانههای دشمن هرگز دلسوز وطن نیستند و جز به اضمحلال داخلی و تزریق سم به ذهن مردم نمیاندیشند. دشمنی که در جنگ نظامی ناتوان مانده، اینک تمام داشتههایش را در جنگ رسانهای به میدان آورده است. هرچند از سالها قبل با شبیخون فرهنگی به مرزهای اعتقادی و اندیشه جوانان یورش برد و اینک تمامقد با همه ابزارها، تسخیر ذهنها را برای بروز رفتارهای اجتماعی مورد پسند خود، با جدیت دنبال میکند.
تشکیل ستاد فرماندهی در جنگ رسانهای با دعوت از صاحبنظران و اندیشمندان علوم ارتباطات اجتماعی کشور کمک شایانی به سیاستگذاری و تدوین حرفهای شیوههای مقابله به ارمغان میآورد تا با شناسایی نقاط ضعف و قوت و ترسیم مسیر حرکت، ضمن حفظ سنگرها، خاکریزهای دفاعی را استحکام بخشید و ملتی را از تیرها و ترکشهای بیامان مصون نگه داشت.
از شمار محدود کانالهای ارتباطی داخلی نسبت به انبوه بیشمار سلاحهای کشتار ذهنی دشمن نباید هراسید، چرا که تعدد شبکههای ماهوارهای و رسانههای گوناگون آنها خود نشان از قدرت و سترگی کشور ایران است.

نظر بدهید