روابط عمومی‌ها؛ گرفتار در شبیخون سیاستمداران

فرشید نادریان – فعال حوزه رسانه، ارتباطات و از مدیران اجرایی و روابط عمومی کشور – متاسفانه در تغییر و دست به دست شدن حاکمیت اجرایی کشور شاهد آن هستیم که جایگاه های حوزه روابط عمومی در سازمان های گوناگون از بخش دولتی، خصولتی و حتی خصوصی وابسته به دولت دچار نگاه متمایز از آنچه که در قواعد و اصول ترسیم شده برای دستیابی به مناصب این عرصه گردیده، که می توان آن را به نوعی شبیخون سیاستمداران به روابط عمومی ها در سازمان های مختلف برای تصدی پست های مدیریتی آن برشمرد.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| طی یک دهه گذشته با تلاش مراکز، انجمن ها، گروه ها و فعالین حوزه روابط‌عمومی ضمن بازنگری در نگرش، از بعد ساختار سازمانی و نیز هویت بخشی به این عرصه بعنوان یک جایگاه کاملا مستقل و مجزا، توانسته‌اند جایگاه این حوزه در نظام سازمانی را تثبیت و نیاز به افراد متخصص در سازمان ها برای فعالیت در این امر را به شکل اصولی و پایداری شفاف سازی نموده و آن را در تفکرات مدیریتی جا نمایی نمایند.
 
 اما متاسفانه در تغییر و دست به دست شدن حاکمیت اجرایی کشور شاهد آن هستیم که جایگاه های حوزه روابط عمومی در سازمان های گوناگون از بخش دولتی، خصولتی و حتی خصوصی وابسته به دولت دچار نگاه متمایز از آنچه که در قواعد و اصول ترسیم شده برای دستیابی به مناصب این عرصه گردیده، که می توان آن را به نوعی شبیخون سیاستمداران به روابط عمومی ها در سازمان های مختلف برای تصدی پست های مدیریتی آن برشمرد.
 
 با تکمیل شدن جایگاه های اجرایی در رده های مدیریتی ارشد مجموعه ها، ظاهرا اینک نوبت به تعارف زدن جایگاه های مدیریت روابط عمومی ها به همفکران حاکمیت اجرایی رسیده تا نه به جهت تخصص و شناخت ایشان از این عرصه ی استراتژیک، بلکه برای اعطا جایگاه و کسب رضایتمدی این جامانده از قدرت حرکتی کرده باشد، حتی اگر این اقدام به بر هم زدن نظم نظام ساختاری و اندیشه ی هدایتگر و مدیریتی حوزه روابط عمومی ها نیز به انجامد.
 
 حال در این راه گاه نیز شاهد جسارتی نابخشودنی این حاکمیت اجرایی بوده که با کنار زدن و یا زیر دست قرار دادن متخصصان اهل فن و متبحران حاضر در عرصه مدیریتی روابط عمومی ها آن هم برای تقدیم دستخوش و بر مسند نشاندن گزینه ها هم‌اندیش ایشان بوده که این امر نه تنها این حوزه را از مسیر رشد و تکامل مبادی ترسیم شده آن دور می سازد بلکه با ورود تفکرات نابلد در جایگاه ارشدیت، هدایتگری و تصمیم سازی این واحدها به جهت نبود چیرگی و مهارت در ظرفیت ایشان و تنها صرف آشنایی آنان با برخی حوزه های همسو و موازی همچون رسانه، ارتباطات، صدا و تصویر و یا این دست موضوعات، زمینه ساز آسیب های جدی به ساختار و هزینه ساز برای آن سازمان می گردند.
 
 امید که اینک این تلنگر مسبب تغییر در دیدگاه چینش گر حاکمیت اجرایی و نیز ورود بزرگان عرصه روابط عمومی به این امر خطیر شده و نه تنها دیگر شاهد چنین لطمات جبران ناپذیری به بدنه مدیریتی روابط عمومی ها نباشیم بلکه با اصلاح آنچه که در جایگاه تصمیم ساز این مجموعه ها شکل گرفته و در ادامه با اتخاذ تصمیمات صحیح در واگذاری این مناصب به اهالی مجرب این حوزه زمینه تداوم مسیر جستجوگر و شکوفا محور آن مهیا و این چنین نیز یاری رسان به بهره مندی حاکمیت اجرایی از پتانسیل و ظرفیت های این عرصه با استفاده از ابزار های درست آن در پیشبرد اهداف و نقشه ترسیم شده خویش باشیم.