شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– چند سالی است که مفهوم سواد رسانه ای در مجامع علمی و اجتماعی بر سر زبان هاست. با گذر زمان و در پی تحولات فزاینده فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی و استفاده روزافزون آحاد جامعه از رسانه های نوین و نرم افزارهای فناورانه، اهمیت افزایش آگاهی کنشگران در نحوه مواجهه و بهره برداری از این رسانه های جذاب و اغواگر که هر روز ابعاد و قابلیت های تازه و شگرفی را عرضه می کنند دو چندان شده است؛ تاجایی که در کشورهایی چون ژاپن و کانادا در سال های اخیر درس سواد رسانه ای در عناوین آموزشی مدارس گنجانده شده است.
در اهمیت سواد آموزی رسانه ای همین بس که علی رغم دسترسی گسترده آحاد جامعه به انواع خدمات و ابزارهای فناوری و از جمله دسترسی بالای مردم امریکا به اینترنت، انجمن آموزش روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی این کشورا اخیرا اذعان کرده است که اگر به این مهم(سواد رسانه ای) اعتنای کافی نشود و اقدام جدی صورت نگیرد جامعه آمریکا به یک جامعه بی سواد رسانه ای تبدیل خواهد شد(علی خلج، ۱۳۹۵) . لذا این اظهار نظر گواهی می دهد که در جوامع کمتر برخوردار و در حال توسعه ای چون کشور ما نیز که اشتیاق زائد الوصفی بویژه از سوی نوجوانان و جوانان به بهره گیری نامتعادل و بعضا ناهنجارمند از فناوری های نوین و از جمله تبلت، موبایل های هوشمند و ….دیده می شود، اهتمام به فهم و افزایش دانشِ چگونگی برخورداری مطلوب از رسانه ها یک ضروت تلقی شده و بی تردید به کاهش هر چه بیشتر شکاف دیجیتال بین نسل ها منجر شده و دست کم در آستانه ورود به جامعه اطلاعاتی، امید می رود که با اتخاذ سیاست های مداخله گرانه و آگاهی بخش از سوی مسئولان امر و بویژه نهادهای آموزشی و تربیتی، در آینده شاهد شکل گیری طبقات کم برخوردار یا فقیر(اطلاعاتی) و یا بیش برخوردار و غنی نباشیم. از این رو در عصرحاضر که همواره با گسترش چشمگیر فناوری ها و شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی مواجه ایم، تولید وانتشار بالای اطلاعات گوناگون، این مهم را به ما گوشزد می کند که در این مقطع حساس و پر فراز و نشیب تاریخی، اهتمامی ورزیم تا مقدمات گسترش نهضت سواد رسانه ای در کشور با هدف هوشیارسازی، اختیار بخشی و آزاد سازی قدرت اندیشه آحاد مخاطبان در شناخت رسانه و محتوای هر چه بهینه فراهم گردد و لذا لازم است کارشناسان و صاحب نظران امر، هر یک از منظر و رویکرد حوزه مطالعاتی و عملکردی خود در تببین مساله و بازتعریف سواد رسانه ای تلاشی در خور نمایند و از همین رو، در این یادداشت نیز سعی می شود با اتکای به مدل لاسول، تعریف سواد رسانه ای را اجمالامورد واکاوی و مداقه قرار دهیم شاید در تنویر اذهان برخی خوانندگان علاقمند به موضوع موثر افتد.
از میان تعاریف متعددی که از سوی صاحب نظران داخلی و خارجی در خصوص سواد رسانه ای ارائه شده است تعریف ذیل جامع تر به نظر می رسد و لذا بر اساس مفاهیم بکار گرفته شده در آن، سواد رسانه ای را با چشم اندازی نظری به مدل لاسول بازتعریف خواهد شد تا شاید خواننده به درک بهتری از این مفهوم نائل شود:
سواد رسانه ای یعنی آموزش مهارتهای لازم برای برقراری ارتباطی متفکرانه و آگاهانه با رسانهها و در عین حال به وجود آوردن نگاهی دقیق، نقاد و تحلیلی به پیامهای رسانهای (نوشتاری، دیداری و شنیداری)، (صالحی امیری، رجبی، ۱۳۷۸).
در ادامه هم نظری می افکنیم به نخستین مدل ارتباطی که در سال ۱۹۴۸ از سوی هارولد لاسول مطرح گردید. مدلی که وی ارائه کرد از نوع “مکتب فرایند” بوده و بهعنوان یک الگوی خطی و یک تعبیر لفظی از الگوی اصلی شانون و ویور محسوب میشود. این مدل، ارتباطات را انتقال پیام میداند و موضوع “تأثیر” را بیش از معنا میپروراند. تغییر در یکی از این عناصر، موجب تأثیر متفاوت خواهد شد(غبرایی، ۱۳۸۶) .
بر اساس عناصر مدل لاسول در یک فرایند ارتباطی و خطی همواره باید اندیشید در اینکه چه کسی، در پی انتقال چه پیامی یا استفاده از چه مجرا و کانالی به چه کسی یا کسانی است و از این انتقال پیام در پی چه مقصود و چه میزان تاثیرگذاری است.
با استفاده از تعاریف ارائه شده و با الهام از مدل لاسول می توان سواد رسانه ای را اینگونه تبیین و تحلیل کرد که تعاملگر و یا کاربر رسانه با هدف افزایش سطح آگاهی و ارتباط دو سویه و مشارکت جویانه، ناگزیر به گزینش رسانه ای از میان انبوه کانال های ارتباطی و اطلاعاتی است که عنایت به این مهم، مستلزم برخورداری از بینش و داشتن شناخت کافی از ماهیت و عملکرد رسانه است. اینکه فراگیر و کنشگر هوشیارانه در یابد که رسانه مورد نظرش اساسا با چه هدف و چشم اندازی تاسیس و راه اندازی شده، آیا فرصتی برای ایجاد تفکر انعکاسی به او می دهد و در صورت ارزیابی مثبت، آیا پیام های رسانه مراجعه شده، موجب افزایش آگاهی و تعمق و ژرف اندیشی وی می شود؛ آیا آن رسانه و یا نرم افزار می تواند نیاز او را بی واسطه و جستجو گری اضافی و در حد مطلوب مرتفع کند. در واقع، عنصر چه کسی لاسول در اینجا تولید کنندگان و مغز متفکران اطاق های فکری رسانه ها را نشانه گرفته است که بستر انتقال مفاهیم و آموزه هایی را به مخاطبان فراهم می کنند. چنانچه انتخاب رسانه ای بدرستی انجام شده باشد، کاربر و کنشگر آگاه و فعال باید از میان محتواهای متنوع و متعدد منتشر یافته دست به گزینش بزند و از خود سوال کند که آیا هر محتوایی حتی به فرض سودمند بودن می تواند نیاز و خلاء اطلاعاتی فعلی مرا مرتفع سازد. کنشگر فعال باید بیاموزد که در زمان محدود و گستره وسیع اطلاعات، با مدیریت بر ذهن جستجوگر و کنجکاوش، بسیاری از محتواها را از جمله ایمیل های انبوه و ناخواسته، پیامک های تبلیغاتی، پست های نامربوط وبلاگی یا تلگرامی و …. بی تامل و مداقه ای به سرعت از نظر بگذراند تا سریعتر به محتوای مطلوب دست یازد. در واقع او نباید بدنیال تامین خواسته آنچه که تولید کننده و منتشر کننده پیام در نظر دارد باشد و محتوای مناسب را بی آنکه تحت تاثیر شیوه های اغوایی جلب نظر قرار گیرد برگزیند. در زمان یافتن پیام، خبر و آموزه ای که مناسب ترین به نظر می رسد، به هر اندازه هم که محتوای ارائه شده، حرفه ای و ُمتقن تنظیم شده باشد، خواننده و بیننده آگاه باید با رویکردی فعال و هوشمندانه، خوانش های خود را پس از تفکر و تامل به بوته نقد بگذارد و در صورت امکان و لزوم، حتی دیدگاه خود را به نحوی به ناشر منعکس نماید؛ بدینگونه کنشگر فعال، عنصر چه می گوید رسانه را از حیث معنا شناختی و غور درمضامین کلام و پیام عینیت می بخشد. لازم است که فراگیر پیام، در زمان خوانش و دریافت معنا و مضمون محتوای رسانه ای پیش رو هم از تامل و تفکر ژرف باز نایستد و هوشمندانه و با مداقه ای ژرف، نیک بیندیشد که پیام اساسی محتوای دریافت شده تا چه حد در راستای مقصودش بوده و چنانچه بخشی از آموزه های فراگرفته شده با ارزش های فرهنگی و اخلاقی وی یا جامعه در تعارض است دست کم از بازنشر آن به دیگران اجتناب کرده و در صورت امکان مشارکت و انتقال نظر، نظر نقدانه خود را متعاقب تحقیق بررسی عالمانه به تولید کننده منعکس نماید.
بدینگونه در عصر انفجار اطلاعات، یک کنشگر و فراگیر آگاه که از سواد رسانه ای کافی برخوردار است در مواجهه ی با حجم انبوهی از پیام ها و محتواهای گوناگون تولید شده، دست به گزینشگری معتهدانه زده و همواره بر این مهم نظر خواهد داشت که از میان طیف گسترده ای از رسانه ها و امکانات فناورانه، کدامیک قابل اعتماد تر و مفید تر بوده و متعاقب آن از بین انبوهی از اطلاعات و محتواهای منتشره در رسانه منتخب و در قالب های مختلف، کدام محتوا در چه زمان و موقعیتی نیازهای اطلاعاتی، ارتباطی و یا تفننی وی را بیشتر و بهتر تامین می کند.
با امید روزی که سواد رسانه ای به یک مطالبه عمومی و نهضتی فراگیر مبدل شود!
پژوهشگر ارتباطات و مدیر گروه رسانه های نوین و فرهنگ موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
|
نظر بدهید