شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا) || در اين مقاله، نويسنده به بررسي داستان كوتاه "مرد به چه مقدار زمين نياز دارد؟" نوشته لئو تولستوي ميپردازد.
به گزارش شارا به نقل از نيويوركر، او بر اين باور است كه اين داستان بينشهاي زيادي در مورد پول، روانشناسي و تفكر اقتصادي ارائه ميدهد.
نويسنده در ابتدا توضيح ميدهد كه پهوم، قهرمان داستان، از فقر رنج ميبرد و آرزو دارد كه صاحب زمين شود. او براي رسيدن به اين هدف، زمينهاي بيشتري را ميخرد و معاملات تجاري بيشتري انجام ميدهد. با اين حال، هرگز از خواستههاي خود راضي نميشود و هميشه به دنبال زمين بيشتري است.
نويسنده سپس به بررسي الگوهاي تفكر اشتباهي ميپردازد كه پهوم را به اين سرنوشت ميكشانند.
او از جمله به "تردميل لذتبخش" و "مغالطه هزينههاي غرقشده" اشاره ميكند. اين الگوها باعث ميشوند كه افراد به دنبال كسب مال و ثروت بيشتري باشند، حتي اگر اين امر به قيمت از دست دادن چيزهايي ارزشمندتر، مانند روابط و سلامتي، تمام شود.
نويسنده در ادامه به بررسي ديدگاه تولستوي در مورد اقتصاد ميپردازد. تولستوي معتقد بود كه اقتصاد بايد اخلاقي باشد. او با عشق به پول به عنوان يك دارايي مخالف بود و معتقد بود كه پول بايد به عنوان وسيلهاي براي لذتها و واقعيتهاي زندگي استفاده شود.
نويسنده در پايان نتيجه ميگيرد كه داستان "مرد به چه مقدار زمين نياز دارد؟" يك هشدار اخلاقي در مورد خطرات حرص و طمع است. او معتقد است كه اين داستان ميتواند به ما كمك كند تا ديدگاه خود را در مورد پول و اقتصاد تغيير دهيم.
نويسنده: نيك رومئو
انتهاي پيام/