این گفتگو توضیح میدهد که شبکههای اجتماعی با بهرهگیری از سازوکارهای پاداش مغزی، رشد طبیعی کودکان و نوجوانان را مختل میکنند.
محدودیت زمانی کافی نیست و راهحل پایدار، بازتعریف رابطه خانواده با فناوری است.
تجربه خانوادههای بدون تلفن هوشمند نشان میدهد خروج آگاهانه از این فضا، به روابط عمیقتر، سلامت روان بهتر و کودکی شکوفاتر منجر میشود.
نویسنده: کلر مورل
تاریخ انتشار: ۱۰ دسامبر ۲۰۲۵
منبع: وبسایت بیگتینک
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || ما در حال پرورش نخستین نسلی هستیم که باید روزانه با ابزارهایی روبهرو شود که از نظر قدرت اقناع و اعتیادآفرینی، شباهتی جدی به سازوکارهای قمار دارند. شبکههای اجتماعی بهطور تصادفی اعتیادآور نشدهاند؛ آنها آگاهانه و هدفمند طراحی شدهاند تا بیشترین میزان توجه، زمان و داده را از کاربران استخراج کنند. در این مدل، خودِ کاربر به محصول تبدیل میشود.
کلر مورل، پژوهشگر سیاستگذاری فناوری و نویسنده کتابی درباره خروج آگاهانه از فناوری، توضیح میدهد که هزاران مهندس در شرکتهای فناوری مأموریت دارند ویژگیهایی طراحی کنند که میل به بازگشت مداوم کاربر را تقویت کند. این طراحیها مستقیماً بر بخشهایی از مغز تأثیر میگذارند که مسئول پاداش، انگیزش و رفتار اجتماعیاند؛ بخشهایی که در کودکان و نوجوانان هنوز در حال شکلگیری هستند.
کودکی که دگرگون شده است
زندگی کودکان امروز تفاوتی بنیادین با نسلهای پیشین دارد. بازی در فضای باز، گفتوگوهای پرهیاهوی مسیر مدرسه و تعامل حضوری با خانواده جای خود را به سکوت، خیرهشدن به صفحه و انزوای دیجیتال داده است. پیام پنهان این فناوریها نه در محتوای آنها، بلکه در خودِ رسانه نهفته است: زندگی برای سرگرمی مداوم و تمرکز افراطی بر خود.
انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به ارتباط واقعی دارد. جایگزینشدن تعاملات عمیق با لایکها و دنبالکنندهها، به افزایش تنهایی، اضطراب و افسردگی در میان کودکان و نوجوانان انجامیده است؛ پدیدهای که اکنون به سطح یک بحران عمومی رسیده است.
ربایش نظام پاداش مغز
در بازه سنی حدود ده تا دوازده سالگی، مغز انسان بهطور طبیعی نسبت به پاداشهای اجتماعی حساستر میشود. این مرحله قرار است نوجوان را از دایره خانواده به سوی جامعه و روابط سالم سوق دهد. اما شبکههای اجتماعی این دوره حساس را میربایند و با پاداشهای مصنوعی و شدید، مسیر رشد طبیعی را منحرف میکنند.
هر بار دریافت تأیید اجتماعی در قالب پسند یا پیام، جهشی شیمیایی در مغز ایجاد میکند که بهسرعت به افتی دردناک تبدیل میشود. این افت، فرد را به تکرار رفتار وادار میکند. نتیجه، چرخهای از ولع مداوم است؛ چرخهای که هرگز به رضایت پایدار منتهی نمیشود.
بیحسی تدریجی و فروپاشی لذت
با تکرار این چرخه، مغز به سطح بالای تحریک عادت میکند. لذتهای ساده زندگی واقعی دیگر جذاب نیستند و کودک یا نوجوان برای تجربه احساس خوب، ناچار به بازگشت دوباره به صفحه میشود. پژوهشها نشان میدهد کودکانی که بهطور مداوم شبکههای اجتماعی را بررسی میکنند، در مسیر رشد مغزی خود دچار حساسیت افراطی به پاداشهای دیجیتال میشوند.
مغز کودک در برابر فناوری
بخشی از مغز که مسئول خودکنترلی و تنظیم هیجان است، تا حدود بیستوپنج سالگی به بلوغ کامل نمیرسد. این بدان معناست که کودکان اساساً توانایی مقاومت در برابر طراحیهای اعتیادآور را ندارند. استفاده مداوم از این ابزارها حتی روند بلوغ همین بخش را نیز تضعیف میکند.
اگر مادهای شیمیایی چنین اثراتی بر مغز کودک میگذاشت، هیچ جامعهای آن را مجاز نمیدانست. اما ابزارهای دیجیتال، با وجود شواهد گسترده آسیب، بهراحتی پذیرفته شدهاند.
چرا محدودیت زمانی شکست میخورد
محدودکردن زمان استفاده، پاسخی ناکافی به طراحی اعتیادآور این ابزارهاست. ذهن کودک حتی پس از خاموششدن صفحه، درگیر دنیای مجازی باقی میماند. ولع، اضطراب و انتظار پاداش بعدی، رفتار و خلقوخو را برای ساعتها تحتتأثیر قرار میدهد. کنترلهای فنی نیز بهدلیل پیچیدگی برنامهها و راههای دورزدن آنها، کارآمد نیستند.
خانواده بدون تلفن هوشمند
بررسی تجربه خانوادههایی که بهطور کامل از این فناوریها فاصله گرفتهاند، نشان میدهد چنین سبکی از زندگی نهتنها ممکن، بلکه ثمربخش است. این خانوادهها گزارش میدهند که روابط عمیقتر، گفتوگوهای واقعیتر و رضایت بیشتری را تجربه کردهاند. کودکان آنها دوستان واقعیتری پیدا کرده و در فعالیتهای دنیای واقعی شکوفا شدهاند.
تلفن ساده بهجای ابزار همهکاره
راهحل پیشنهادی، جایگزینی ابزارهای ارتباطی ساده بهجای دستگاههای چندمنظوره است. ابزارهایی که امکان تماس و پیامرسانی دارند، بدون دسترسی به محتوای اعتیادآور، میتوانند نیاز ایمنی و ارتباطی خانواده را برآورده کنند، بدون آنکه کودک را در معرض آسیبهای گسترده قرار دهند.
انزوای اجتماعی یا دوستی عمیق
ترس از طردشدن اجتماعی، والدین را به پذیرش این ابزارها سوق میدهد. اما تجربهها نشان میدهد کودکانی که از این فضاها دور ماندهاند، روابط حضوری عمیقتری ساختهاند. دوستیهایی که بر تماس چشمی، بازی مشترک و اعتماد شکل میگیرند، از نظر کیفی بسیار غنیتر از ارتباطات آنلایناند.
اختلالهای رفتاری و صفحه نمایش
برخی علائم که بهعنوان اختلالهای عصبی شناخته میشوند، در مواردی ناشی از تحریک مداوم سیستم عصبی توسط صفحههای تعاملی هستند. حذف موقت این محرکها، در بسیاری از کودکان به بهبود چشمگیر تمرکز، خلقوخو و رفتار منجر شده است.
دخالت فناوری در رابطه والد و کودک
استفاده والدین از ابزارهای دیجیتال نیز بیتأثیر نیست. کاهش توجه والد به کودک، رشد زبانی، هیجانی و رفتاری او را مختل میکند. کودک از تعامل زنده با والد، مهارتهای بنیادین زندگی را میآموزد؛ مهارتهایی که جایگزینی ندارند.
سیاستگذاری و مسئولیت جمعی
این بحران تنها با تلاش فردی خانوادهها حل نمیشود. مدرسهها، قانونگذاران و نهادهای عمومی باید نقش فعالتری ایفا کنند. حذف تلفن از فضای آموزشی، بهبود عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی را به همراه داشته است. همچنین قوانین حمایتی میتوانند مسئولیتپذیری شرکتهای فناوری را افزایش دهند.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
انتهای پیام/

نظر بدهید