دکتر هادی خانیکی: عبور از بحران در گرو احیای گفت‌وگو و بازسازی «مای جمعی ایرانی» است
دکتر هادی خانیکی در نشست «برای ایران، عبور از بحران» با تأکید بر ضرورت گفت‌وگوی ملی و بازسازی سرمایه اجتماعی، «ناترازی ارتباطی» را ریشه اصلی گسیختگی اجتماعی در کشور دانست.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || نشست «برای ایران، عبور از بحران» که عصر سه‌شنبه ۸ مهر در کتابخانه ملی برگزار شد، به محوری‌ترین چالش‌های پیش‌روی کشور در حوزه‌های حقوقی، اجتماعی و ارتباطی پرداخت.

دکتر «هادی خانیکی» استاد ارتباطات با تشریح وضعیت «ترومایی» جامعه و «گسیختگی اجتماعی»، «ناترازی ارتباطی» را موتور محرک این بحران دانست و راه خروج را در ساختن «میدان گفت‌وگو» و احیای «مای جمعی ایرانی» معرفی کرد. این نشست، تلاشی منسجم برای عبور از انکار بحران و ارائه راهکارهای بنیادین بود.

دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با یادآوری عنوان نشست «برای ایران، عبور از بحران» و هدف آن مبنی بر ارائه ایده‌هایی برای مواجهه با شرایط موجود تأکید کرد: مسئولیت اجتماعی دانشگاه، اندیشمندان و کنشگران مدنی آن است که در کنار یکدیگر جامعه را به اندیشیدن در شرایط بحرانی دعوت کنند. یکی از ویژگی‌های شرایط بحرانی این است که همه چیز را جابه‌جا می‌کند. جامعه‌ای که در معرض بحران پیچیده قرار می‌گیرد اولین مساله‌اش این است که چگونه و درباره چه چیزی باید بیندیشد زیرا مساله آنقدر مبهم است که حتی خودمان هم نمی‌دانیم چگونه باید عمل کنیم.

این استاد ارتباطات با ارجاع به مباحثی نظیر باورها و اعتقادات در عصر پروپاگاندا، مهندسی اجماع و سواد ارتباطی نقطه مرکزی دانستن در مواجهه با مسائل جامعه را یک پرسش بنیادی دانست و گفت: صورت مساله امروز ایران در هشتم مهرماه ۱۴۰۴ را یک «زمینۀ درهم تنیده از مسائل و بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بین‌المللی» توصیف کردم.

وی در ادامه با بیان به اینکه نیازمند توجه در حداقل سه سطح کلیدی سطح نخبگی یا علمی، سطح مدنی یا جامعه و سطح حاکمیت و نهادهای حکمرانی هستیم در توضیح این سه سطح گفت: بخش نخبگی یا علمی یعنی کسانی که برخوردار از دانش یا تجربه هستند، مساله را چگونه تبیین می‌کنند و چه راهکاری ارائه می‌دهند. سطح مدنی یا جامعه به این معنی که جامعه به عنوان کنشگر اصلی، چگونه با این مسائل درگیر می‌شود و واکنش نشان می‌دهد. سطح حاکمیت و نهادهای حکمرانی نیز یعنی نهادهای سیاست‌گذار و مجری چگونه به این وضعیت ورود پیدا کرده و آن را مدیریت می‌کنند.

دکتر خانیکی در تبیین وضعیت جامعه امروز ایران بر اساس مطالعات و پیمایش‌های جدید انجام شده در سطح ملی تأکید کرد: وضعیت کنونی با گذشته تفاوت‌های اساسی دارد. ما امروز با جامعه‌ای متکثر، متفاوت و سیال روبه‌رو هستیم که ذهنیت یا فهم برخی سیاست‌گذاران با این واقعیت سازگار نیست. بسیاری همچنان جامعه را یکپارچه، ثابت و مستقر می‌بینند.

تغییرات سه‌گانه در وضعیت امروز

این استاد پیشکسوت ارتباطات به سه تغییر عمده در پیچیدگی وضعیت امروز اشاره کرد و گفت: اول، تغییرات درونی خود جامعه ایران به سمت تکثر و سیالیت. دوم، تغییرات شتابان جهانی، که ظهور و محوریت فناوری و تکنولوژی نقشی اساسی در آن دارد و سوم وضعیت روان‌اجتماعی جامعه.

وی در ادامه به دیدگاه دکتر بشیری اشاره کرد و گفت: جامعه ترومایی، جامعه‌ای است که مشکل فقط محدود به وضع اقتصادی نیست بلکه از وضعیت حقوقی و سیاسی نیز به وضعیت اقتصادی و سایر زیرسیستم‌ها منتقل می‌شود. در این وضعیت هر نوع اصلاح یا تغییری که در یک سیستم خرد اجرا شود بلافاصله آثار خود را در سیستم‌های دیگر نشان می‌دهد و این همان «درهم تنیدگی» است که وضعیت را پیچیده‌تر می‌کند.

«ناترازی ارتباطی»؛ موتور پیشران گسیختگی اجتماعی

دکتر خانیکی به ریشه‌ای‌ترین مساله‌ای که جامعه ایران با آن مواجه است پرداخت و آن را «فرایند پیش‌رونده گسیختگی اجتماعی» نامید و گفت: این گسیختگی چه از وجه ضعف مناسبات اجتماعی و سیاست‌گذاری‌ها و چه از وضع روانی، جامعه را به سمت فردیت و احساس بی‌پناهی سوق داده است. در این شرایط فرد کنشگر وارد صحنه می‌شود و احساس می‌کند که کسی به فکر او نیست و خودش باید به فکر خویش باشد.

این استاد دانشگاه با استناد به شواهد تجربی و مطالعات انجام‌شده، گفت: پیوندهای گروهی تضعیف شده‌اند و مقاومت‌هایی که در برهه‌هایی به صورت موقت پیوندهای ملی را ترمیم کردند نظیر «دفاع میهنی» نتوانستند این پیوندها را به صورت نهادی و پایدار درآورند و در توضیح نتایج این گسیختگی باید گفت که به افزایش شکاف‌های گسسته بین حکومت و مردم و تشدید بی‌عدالتی و نابرابری منجرشده و وضعیتی اسف‌بار به وجود آورده است.

«اگر به ایران و تاریخ و فرهنگ آن بازگردیم هوش روایی این سرزمین بسیار متفاوت از آن چیزی است که امروز در ذهن‌ها شکل گرفته و به سمت روایت روانی فروپاشیده ناامید و ناتوان در گفت‌وگو پیش رفته است. شاهنامه نه فقط داستان قهرمانی بلکه داستان احیای انسان و جامعه در برابر تهاجم‌هاست.»

دکتر خانیکی تأکید کرد: «ناترازی» که در ادبیات رسمی به آن اشاره می‌شود فقط مختص ابعاد اقتصادی، اجتماعی، مالی و سیاسی نیست؛ ما فکر می‌کنیم که درگیر یک ناترازی ارتباطی هم شده‌ایم. در چنین شرایطی نهادهای سیاست‌گذار در روزمرگی می‌افتند، کارآمدی بلندمدت خود را تضعیف می‌کنند و قادر نیستند به افق‌های دور بنگرند.

عواقب روانی و اجتماعی ناترازی

این استاد ارتباطات دانشگاه توضیح داد: نتیجه این وضعیت در عرصه عمومی، بروز خشم، عصبانیت، بدبینی، سوءظن، نفرت و سرخوردگی در میان شهروندان است. این وضعیت نشان‌دهنده تضعیف همبستگی اجتماعی و ایجاد شکاف عمیق در «ساختار تخیل» یا همان روایت جمعی است که جامعه بر اساس آن تعریف می‌شود. این ناترازی‌ها باعث شده تا اعتماد مردم به یکدیگر کاهش یابد و به تعبیر وی، مردم دنبال این هستند که همدیگر را فریب ندهند و هر فردی تلاش کند خود را از نیرنگ نجات دهد. این «فردیت فریبکار» با ذات و ارزش‌های جامعه ایرانی و مسلمان سازگاری ندارد.

دکتر خانیکی هشدار داد: این بحران‌های اقتصادی، سیاسی، حقوقی و بین‌المللی تشدید شده و ما با بحران‌های روانی، اجتماعی و ارتباطی مواجهیم که شبیه وضعیت ترومایی هزینه اداره جامعه را به شدت بالا برده است. به‌ویژه جامعه جوان و مضطربی که از آینده شغلی و فردای خود نگران است افق‌های روشنی برای خود متصور نیست.

چالش‌های ارتباطی: از کاهش اعتماد تا فروپاشی «هوش روایی»

وی در تشریح چالش‌های اساسی در حوزه ارتباطات به دو مورد اصلی اشاره کرد و توضیح داد: اول؛ کاهش مراجعه به رسانه‌های رسمی به این معنی که گرایش مردم به رسانه‌های رسمی (رادیو، تلویزیون، تریبون‌های عمومی) به طرز چشمگیری کم‌شده و اثربخشی آن‌ها کاهش یافته است. این کاهش اثربخشی رابطه معکوسی با جوان‌تر شدن جامعه افزایش سطح تحصیلات عمومی و گسترش شهرنشینی دارد. در واقع هرچه جامعه مدرن‌تر شده، رسانه‌های رسمی در حفظ مخاطب و اقناع آن‌ها ناتوان‌تر بوده‌اند.

وی در توضیح بخش دوم گفت: ناتوانی در اقناع در شرایط بحرانی یعنی در شرایط بحرانی، کار رسانه و ارتباطات بحران، جلب مشارکت و جلب اعتماد عمومی است. اما اگر این منابع رسمی به جای جلب مشارکت فقط به «دستاوردیابی» یا «توجیه وضع موجود» بپردازند هدف اصلی محقق نخواهد شد. این رویکرد در واقع ضربه زدن به آبشخور امید در جامعه است. امید در جایی ساخته می‌شود که فرصت گفت‌وگو فراهم باشد. وقتی قدرت گفت‌وگو و اقناع تضعیف می‌شود زندگی در حالت تعلیق قرار می‌گیرد و جامعه همواره در انتظار اتفاق بعدی باقی می‌ماند.

دکتر خانیکی در ادامه نتیجه گرفت: در چنین فضایی سکوت و انفعال جایگزین گفت‌وگو می‌شود در حالی که گفت‌وگو در شرایط بحرانی دال مرکزی سیاستی است که می‌تواند وضعیت خطیر کنونی را مهار کند.

گفت‌وگو؛ دال مرکزی سیاست برای شرایط خطیر

این استاد دانشگاه گفت: در وضعیت ناتوانی ارتباطی و تبعید هر فرد به درون خویش ضرورت اصلی امروز جامعه اقدام برای ساختن میدان گفت‌وگو و ساخت روایت مشترک است. این باید به عنوان یک مساله ملی نه تنها در دستور کار سیاست‌گذاران بلکه در برابر نهادهای مدنی جامعه متخصصان و کارشناسان نیز قرار گیرد.

وی با بیان اینکه هدف نهایی، ساختن مای جمعی ایرانی است و باید همه طیف‌های جامعه در آن جای بگیرند و محدود به عده‌ای خاص نباشد به انتقاد از رویکرد برخی سیاست‌گذاران و نهادهای رسانه‌ای رسمی، که انگار مخاطب خود را محدود به بخشی از جامعه تعریف کرده‌اند پرداخت و گفت: مای جمعی متکثر، تاریخ‌مند و چندوجهی ایرانی، ایران را به مثابۀ سرزمین، تاریخ، فرهنگ و زبان در بر می‌گیرد.

این استاد ارتباطات خاطرنشان کرد: اگر به ایران و تاریخ و فرهنگ آن بازگردیم هوش روایی این سرزمین بسیار متفاوت از آن چیزی است که امروز در ذهن‌ها شکل گرفته و به سمت روایت روانی فروپاشیده، ناامید و ناتوان در گفت‌وگو پیش رفته است. شاهنامه نه فقط داستان قهرمانی بلکه داستان احیای انسان و جامعه در برابر تهاجم‌هاست؛ منطق‌الطیر عطار نیز جست‌وجوی سیمرغ در درون خویش است. در حالی که امروز ما فقط به گزارش عملکرد داده‌های خشک و توجیه وضعیت بسنده کرده‌ایم.

۱۰ راهبرد عملی برای برون رفت از بحران

دکتر خانیکی برای تبدیل میدان گفت‌وگو و ساخت روایت مشترک به یک جریان مستمر و تاریخ‌مند، ۱۰ راهبرد عملی را پیشنهاد داد و گفت: اول ثبت و رعایت واقع‌بینانه رنج‌ها و مساله‌های مردم، یعنی وضعیت مردم نباید انکار شود. سیاست‌گذاران و نهادهای مرتبط باید رنج‌ها و مشکلات حقیقی زندگی روزمره مردم را به صورت واقع‌بینانه ثبت و آن‌ها را محترم بشمارند.

وی ادامه داد: دوم، انجام گفت‌وگوهای باز در فضاهای ایمن عمومی به این معنی که تسهیل و گسترش گفت‌وگو در میدان‌ها و فضاهایی که شهروندان احساس امنیت می‌کنند و آزادی بیان در آن تضمین شده، امری ضروری است. سوم آموزش متخصصان برای مواجهه با «فارسی روانی» جامعه یعنی وضعیت روانی حاکم بر جامعه یک وضعیت خاص بوده که نیازمند متخصصانی است که قادر به درک و مواجهه با این «فارسی روانی» بحران‌های روانی_اجتماعی باشند.

این استاد ارتباطات در توضیح بخش چهارم گفت: بازنگری در زبان پیام‌ها و اتخاذ زبان همدلانه یعنی پیام‌های ارتباطی و اطلاع‌رسانی باید از لحن طلبکارانه یا مهاجمانه به سمت پیام‌های همدلانه تغییر یابند. این مورد به خصوص برای کارشناسان روابط عمومی و نهادهای دولتی اهمیت دارد به طوری که در پویش‌های عمومی، سویه تعرض به سمت جامعه نباشد. پنجم، استفاده از ظرفیت‌های علمی در ساخت روایت‌ها یعنی استفاده از ظرفیت‌های علمی روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فرهنگ‌شناسی و ارتباطات در ساخت روایت‌ها یا پویش‌های عمومی ضروری است تا محتوای تولیدشده علمی و موثر باشد.

نکته ششمی که دکتر خانیکی به آن اشاره کرد، پرهیز قاطعانه از خشونت‌های زبانی بود و توضیح داد: در شرایط کنونی که جامعه مستعد تنش است، نهادهای رسمی و کنشگران باید از به‌کارگیری هرگونه خشونت زبانی پرهیز کنند.

وی ادامه داد: نکته هفتم، ایجاد مکانیزم‌ها و سامانه‌های «گوش‌سپاری» یعنی ما در نظام حکمرانی و مدیریتی کشور، در «گوش شنیدن» بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم. لازم است سازوکارهایی مستمر و ساختاریافته برای شنیدن صدای مردم و دریافت بازخورد آن‌ها ایجاد شود.

هشتم، ساختن روایت‌ها و داستان‌سرایی‌های همدلانه به این معنی که ما نیازمند ساختن روایت‌ها و داستان‌هایی هستیم که برای هر کسی در هر جایگاه، امکان همذات‌پنداری ایجاد کند. «هوش روایی» جامعه باید از سمت ناامیدی به سمت توانایی در گفت‌وگو بازگردانده شود.

دکتر خانیکی نکته نهم را ائتلاف‌های چندسازمانی و چندسطحی بیان کرد و توضیح داد: برای ساختن پیام‌های مشترک و آرام‌بخش، باید ائتلاف‌هایی میان نهادهای مدنی، نهادهای سیاست‌گذار و نهادهای تخصصی شکل گیرد و کار مشترک انجام شود.

وی در توصیح نکته دهم گفت: شفافیت باورپذیرانه و مسئولانه در اطلاع‌رسانی به معنی اینکه آنچه امروز خلأ آن حس می‌شود؛ شفافیت همراه با باورپذیری و مسئولیت‌پذیری در اطلاع‌رسانی است. همین خلأ است که به دو ابرچالش اصلی باز می‌گردد: نه حرف حکومت در میان مردم شنیده می‌شود و نه حرف مردم در میان نهادهای حکومتی.

دکتر خانیکی در پایان، بر اهمیت این ۱۰ راهبرد برای برون‌رفت از وضعیت گسیختگی اجتماعی و ناترازی ارتباطی تأکید کرد و این اقدامات را بستر احیای «مای جمعی ایرانی» دانست.


منبع: ایرنا

با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:

https://telegram.me/sharaPR

انتهای شارا/