بحران روابط‌عمومی در کارپنتر مدیا گروپ؛ چگونه یک تصمیم تحریری، اعتبار رسانه‌ای را به چالش کشید؟
تحلیل روابط‌عمومی از استعفای خبرنگاران آلاسکایی در پی سانسور گزارش چارلی کرک؛ چگونه خطای ارتباطی و نبود شفافیت، شرکت کارپنتر مدیا گروپ را از بحران محتوایی به بحران اعتبار برند کشاند.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || بحران اخیر در سه روزنامه محلی آلاسکا، تنها یک اختلاف داخلی میان خبرنگاران و مدیران نبود؛ بلکه به نمونه‌ای قابل‌مطالعه در مدیریت بحران ارتباطی و روابط ‌عمومی سازمان‌های رسانه‌ای تبدیل شد. شرکت «کارپنتر مدیا گروپ» (Carpenter Media Group) با حذف بخش‌هایی از گزارش مربوط به مرگ چارلی کرک و تغییر محتوای مقاله، به‌ظاهر در پی حفظ بی‌طرفی بود؛ اما در عمل، به بحرانی ارتباطی گرفتار شد که به استعفای دسته‌جمعی کارکنان و خدشه‌دار شدن اعتبار برند رسانه‌ای انجامید.

🧭 مرحله اول: اشتباه در مدیریت ذی‌نفعان
یکی از اصول کلیدی روابط‌عمومی بحران، شناسایی ذی‌نفعان اصلی پیش از اقدام رسانه‌ای است. در این پرونده، مدیریت شرکت بدون هماهنگی با تیم تحریریه و جامعه خبرنگاران تصمیم به ویرایش گرفت؛ تصمیمی که از منظر ارتباطات سازمانی، به معنای نادیده‌گرفتن نقش مخاطب داخلی بود.

این بی‌توجهی، باعث گسست میان سردبیران و مدیران ارشد و از بین رفتن سرمایه اجتماعی درون‌سازمانی شد. استعفای هم‌زمان چهار روزنامه‌نگار، مصداق «بحران اعتماد در سطح داخلی» (Internal Trust Crisis) بود.

🧠 مرحله دوم: خطای استراتژیک در ارتباطات بیرونی
بیانیه رسمی شرکت کارپنتر با هدف کنترل بحران منتشر شد، اما لحن آن تدافعی و غیرشفاف بود:

«محتوا با استانداردهای بی‌طرفی مطابقت نداشت و تصمیم برای ویرایش درست بود.»

در چنین شرایطی، عدم اشاره به جزئیات، عذرخواهی، یا درک دیدگاه خبرنگاران، پیام را به سمت انکار و موضع دفاعی سوق داد.

در روابط‌عمومی بحران، شفافیت و همدلی با ذی‌نفعان (اعم از کارکنان، خوانندگان و افکار عمومی) از اصول اساسی است؛ چیزی که در این بیانیه نادیده گرفته شد.

⚖️ مرحله سوم: از بحران محتوایی تا بحران برند
بحران ابتدا در سطح تحریریه شکل گرفت، اما با واکنش رسانه‌های ملی و تحلیل کارشناسان اخلاق رسانه‌ای مانند «کِلی مک‌براید» از مؤسسه پویینتر، به یک بحران برند رسانه‌ای تبدیل شد. رسانه‌های کوچک تحت مالکیت شرکت، اکنون با تصویری از وابستگی سیاسی و فقدان استقلال مواجه‌اند؛ تصویری که سال‌ها تلاش برای برندینگ مبتنی بر «جامعه‌محوری» را مخدوش کرده است.

🧩 مرحله چهارم: هزینه‌های انسانی و اعتباری
از بین رفتن نیروی انسانی حرفه‌ای در تحریریه‌ها، یکی از بزرگ‌ترین خسارت‌های این بحران بود. دو نشریه تنها با یک خبرنگار ادامه فعالیت دادند و یکی کاملاً بدون خبرنگار ماند. از نگاه روابط‌عمومی، از دست رفتن منابع انسانی به‌ویژه در حوزه اعتماد عمومی، زیان‌بارتر از هر خسارت مالی است.
در چنین شرایطی، بازسازی وجهه برند نیازمند برنامه ارتباطی چندمرحله‌ای شامل گفت‌وگوی شفاف، بازگرداندن اعتماد کارکنان، و ارائه گزارش مستقل از فرایند تصمیم‌گیری است.

🧭 درس‌هایی برای متخصصان روابط‌عمومی
۱. ارتباطات داخلی مقدم بر کنترل رسانه‌ای است. نادیده گرفتن کارکنان به‌عنوان ذی‌نفعان اصلی، می‌تواند هر بحران بیرونی را تشدید کند.

۲. شفافیت در بیانیه‌های بحران، کلید بازسازی اعتماد است. پاسخ‌های مبهم، نشانه پنهان‌کاری تلقی می‌شوند.

۳. استقلال حرفه‌ای بخشی از سرمایه معنوی برند است. در رسانه‌ها، بی‌طرفی و اعتبار، مهم‌ترین دارایی روابط‌عمومی محسوب می‌شوند.

۴. در مواجهه با فشار سیاسی یا اقتصادی، سازمان باید خط قرمز اخلاقی خود را مشخص کند. روابط‌عمومی موفق، با «مدیریت تعادل میان ارزش‌ها و منافع» تعریف می‌شود.
ماجرای آلاسکا نشان داد که بحران‌های رسانه‌ای الزاماً از بیرون سازمان نمی‌آیند؛ گاه از تصمیمات مدیریتی درون سازمان آغاز می‌شوند.
کارپنتر مدیا گروپ در ظاهر سعی داشت بی‌طرفی را حفظ کند، اما با حذف محتوای حساس، در دام سوءبرداشت عمومی افتاد و به‌جای پاسخگویی شفاف، انکار و تدافعی عمل کرد.
این نمونه بارز آن است که در روابط‌عمومی بحران، ادراک عمومی از واقعیت مهم‌تر از خود واقعیت است.
🟢 پیام یک‌خطی مقاله
بحران کارپنتر مدیا گروپ نشان داد که تصمیمات ناهماهنگ و ارتباطات غیرشفاف می‌توانند اعتماد مخاطبان و کارکنان را هم‌زمان از میان ببرند.

🗓️ نویسنده: نیل ویگدور (Neil Vigdor)
📅 تاریخ انتشار: ۳ اکتبر ۲۰۲۵
📰 منبع: نیویورک‌تایمز (The New York Times)

با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:

https://telegram.me/sharaPR

انتهای پیام/