ما آدم های «شفاهی» و «گاهی» ….!

نوبت به ایفای وظایفمان در نقش روابط عمومی که می‌رسد بیشتر به حفظ جایگاهمان می‌اندیشیم و البته«گاهی» هم برای از مزه نیفتادن ...

شارا، محمد امامی- میل به راحتی و رفاه و آسایش آن گاه که از مرزهای اعتدال فراتر رود، زندگی انسان و جامعه را با مخاطراتی روبرو می‌سازد و به دلیل چنین گرایش افراطی، عده‌ای به ورطه‌ی ظلم و ستم و بهره‌کشی و عده‌ای دیگر نیز دچار ظلم و ستم و استثمار می‌شوند و برخی نیز دچار بی‌تفاوتی و بی‌دردی و جهالت و امراض روحی و روانی دیگر!
این میل و گرایش که با تحدید فضای سیاسی، اجتماعی، روزافزون می‌شود، وقتی در وجود ما آدم‌ها رشد و نمو می‌یابد، به مرور ما را به جایی می‌رساند که در اغلب عرصه‌های زندگی اجتماعی، تمایل شدیدی به رفتارها و کردارهای «شفاهی» و«گاهی» پیدا می‌کنیم! و همین نوع رفتار و کردار نیز متقابلا موجب بازتولید شرایط ناگوار اجتماعی و جامعه‌ای بی‌درد و بی‌تفاوت و منفعل است.
مروری بر رفتارهای فردی و اجتماعی ما آدم‌ها در روزگار امروز می‌تواند چشم‌های ما را به روی این واقعیت تلخ و دردآور و قابل تامل باز کند:
نوبت خواندن که می‌شود دوست داریم راحت و آسوده «گاهی» و «شفاهی» بشنویم.
نوبت به نوشتن که می‌رسد دوست داریم «گاهی» و «شفاهی» بگوییم تا برایمان بنویسند.
نوبت تصمیم‌گیری که می‌شود دوست داریم «گاهی» و «شفاهی» برایمان تصمیم‌سازی کنند.
نوبت به حضور در میدان‌های سازندگی و پیشرفت و تعالی که می‌رسد مایلیم بیشتر «شفاهی» و آن هم«گاهی» البته چنانچه به قول اهلش چیزی برایمان بماسد! خصوصا بر سر سفره‌ی افتتاح آن حضور یابیم!
نوبت به حرکت منسجم و تشکیلاتی که می‌رسد دوست داریم «گاهی» و «شفاهی» و البته بدون زحمت و هزینه در آن شرکت کنیم، اگر منافعی داشت از آن بهره ببریم و اگر احیانا بن‌بست یا شکستی در کار بود در آن سهیم نباشیم.
نوبت تحمل سختی‌ها و مرارت‌ها برای آرمان که می‌رسد، تمایل داریم به شدت محافظه‌کاری کنیم و «گاهی»، «شفاهی» از آرمان‌ها دم بزنیم و در اوج تلاشمان «شفاهی» و «گاهی» از آن طرفداری کنیم.
نوبت به ایفای وظایفمان در نقش روابط عمومی که می‌رسد بیشتر به حفظ جایگاهمان می‌اندیشیم و البته«گاهی» هم برای از مزه نیفتادن، توجه اندکی هم به مردم می‌کنیم!
نوبت به پاسخگویی که می‌رسد دوست داریم «گاهی» و «شفاهی» پاسخکی بدهیم.
نوبت به فعالیت‌های غیردولتی و تخصصی که می‌رسد دوست داریم «گاهی» به ارزش‌ها و رسالت‌های تخصصی‌مان نگاهی بیندازیم و به صورت «شفاهی» حافظ و نگهبان و پاسدار آن باشیم و البته فعالیت‌هایی که دیگران دارند را زیر سوال ببریم!
نوبت رعایت ارزش‌های اخلاقی که می‌رسد دوست داریم شعارهای «شفاهی» بدهیم و در رفتارمان کاری به این ارزش‌ها نداشته باشیم.
نوبت به عمل که می‌رسد دوست داریم «گاهی» و «شفاهی» وعده‌ی عمل بدهیم.
نوبت تشویق که می‌شود دوست داریم «گاهی» و به «برخی» آن هم به صورت «شفاهی» اقدام کنیم.
نوبت به آرزو که می‌رسد دوست داریم که خدا «گاهی» به ما «نگاهی» بیاندازد و «همه‌ی» خطاهایمان را بپوشاند و ببخشد و «همه‌ی» کاستی‌هایمان را «خود» جبران کند.
ولی انصافا ما آدم‌های «شفاهی» و «گاهی»، «گاهی» آرزوهای خوبی داریم ها !
شما می‌توانید به سیاهه‌ی این «گاهی» و «شفاهی» ها تا دلتان خواست بیفزایید……!