چطور در شبکه‌های اجتماعی بهتر گفت‌و‌گو کنیم؟

زخم‌خورده‌ها خطرناکند. تحقیر‌کردن افرادی که زخم‌خورده‌اند دامان تحقیر‌کننده و افرادی را که با او در ارتباطند، می‌گیرد. با تأیید کرامتِ زخم‌خورده‌ها به‌ویژه در جمع، از وقوع زد‌و‌خورد احتمالی جلوگیری کنید. کاری کنید که آن فرد، حس خوبی داشته باشد، یا حداقل احساساتِ ناخوشایند کمتری تجربه کند.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| در دنیای حیوانات، وقتی تعارض منافعی پیش می‌آید یا می‌جنگند یا می‌گریزند. انسان‌ها نیز همین‌‌گونه پاسخ می‌دهند. مخالفت یا وسوسه‌مان می‌کند پرخاشگر شویم و فرد مقابل را ‌با تمام قوا و با خشونت به باد انتقاد بگیریم یا وادارمان می‌کند عقب‌نشینی کنیم و برای آن‌که از تعارض پیش‌گیری کنیم، نظرمان را بیان نکنیم. اما محققانی که مدت‌ها درباره جدل‌های انسانی مطالعه کرده‌اند، معتقدند راه‌های دیگری هم وجود دارد.

اینترنت انسان‌ها را به یکدیگر متصل می‌کند، اما لزوماً همدلی به‌وجود نمی‌آورد. فناوری حداقل تا اندازه‌ای مسئول دنیایی است که در آن مخالفت‌های‌‌ مسموم‌کننده همه‌جا به چشم می‌خورد؛ دنیایی که مدام به دیگران توهین می‌کنیم و از آن‌ها توهین می‌شنویم، بیش از همیشه حرف می‌زنیم و کمتر از همیشه گوش می‌دهیم.

از منظر اجتماعی و نیز الکترونیکی، کانال‌های یک‌سویه کمتر از گذشته وجود دارند. ما رو‌به‌روی یکدیگر می‌ایستیم و کلامی را بی‌پاسخ نمی‌گذاریم. اگر بیش‌ازپیش مخالفت می‌کنیم، علت آن است که دنیای مدرن از ما می‌خواهد نظرمان را با صدای بلند اعلام کنیم.


گفت‌و‌گو‌ها اغلب بدین دلیل ناکارآمد شده و از موضوع اصلی منحرف می‌شوند که یکی از طرفین احساس می‌کند اعتباری را که شایستۀ آن است دریافت نمی‌کند. این امر به‌خوبی توضیح می‌دهد چرا در شبکه‌های اجتماعی بد‌خلقی به پدیده‌ای فراگیر تبدیل شده است؛ پدیده‌ای که گاه به رقابت برای به‌دست‌آوردن جایگاه شبیه می‌شود. آنچه در این رقابت رد و بدل می‌شود، توجه است. در مقام نظر، همه می‌توانند در فضای اینترنت فالوئر‌های جدید داشته باشند و دیگران لایک‌شان کنند. اما به جز سلبریتی‌ها افراد دیگر به‌ندرت می‌توانند به‌راحتی فالوئر جمع کنند. البته موارد استثنا نیز وجود دارد.

 

کاربرانی که فریبِ به‌دست‌آوردن جایگاهی درخور ‌توجه را خورده‌اند، از این‌که نمی‌توانند چنین جایگاهی را به‌دست آورند، خشمگین می‌شوند. ظاهر امر آن است که شبکه‌های اجتماعی به همه فرصت برابر می‌دهد تا شنیده شوند، ولی حقیقت آن است که این شبکه‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که حجم عظیمی از توجهات را نصیب اقلیتی محدود می‌کنند و اکثریت افراد سهم اندکی از این توجهات دارند. این شبکه‌ها فریب‌کارانه رفتار می‌کنند.

گفت‌و‌گو‌های آنلاین معمولا پرخشونت‌اند. شاید آن‌ها اساساً به همین منظور طراحی شده‌اند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند محتوایی که خواننده را به خشم می‌آورد بیشتر احتمال ‌اشتراک‌گذاری دارد. کاربرانی که پیام‌های خشونت‌آمیز پست می‌کنند، لایک و ریتوییت بیشتری دریافت می‌کنند و پلتفرم‌هایی که این پیام‌ها در آن‌ها پست می‌شود توجهی را دریافت می‌کنند که کاربران به تبلیغ‌کننده‌ها می‌فروشند. بنابراین، پلتفرم‌های آنلاین به شما انگیزه می‌دهند تا در هر بحثی افراطی‌ترین پاسخ‌هایتان را ارسال کنید. برآشفتگی‌های توخالی که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم در واقع نشان می‌دهد نمی‌دانیم چگونه درست و همراه با تأمل مخالفت‌ کنیم: جنگیدن پوششی است برای فرار‌کردن.

اگر ما انسان‌ها موجوداتی صرفاً عقلانی بودیم، پیش از آنکه پاسخ‌های از ‌پیش آماده‌مان را شلیک کنیم، مؤدبانه به نظر مخالف گوش می‌دادیم. در دنیای واقعی، مخالفت�’، سیلابی از سیگنال‌های شیمیایی را به مغزمان روانه می‌کند و تمرکز بر موضوع بحث را دشوار می‌سازد. سیگنال‌ها به ما می‌گویند این حمله‌ به‌ من است. جمله‌ی “با تو مخالفم” به عبارت “از تو خوشم نمی‌آید” تبدیل می‌شود. به‌جای آن‌که ذهنمان را برای فهم دیدگاه دیگران آماده کنیم، بر روی دفاع از خودمان تمرکز می‌کنیم.

وقتی همه با یکدیگر موافقیم، یا تظاهر می‌کنیم که موافقیم، پیشرفت‌‌کردن دشوارتر می‌شود. مخالفت‌ نوعی تفکر است، شاید بهترین شیوه‌ای است که در اختیار ماست و برای حفظ سلامتِ سرمایه‌گذاری‌های مشترک، از ازدواج گرفته تا تجارت و دموکراسی، حیاتی است. می‌توانیم از مخالفت‌کردن استفاده کنیم تا افکار مبهم را به اندیشه‌های عملیاتی، نقاط ضعف را به درون‌بینی و بی‌اعتمادی را به همدلی تبدیل کنیم. به‌جای آن‌که بر تفاوت‌هایمان چشم بببندیم، باید آن‌ها را در کار دخیل کنیم.

برای انجام این کار باید بر احساس همه‌گیر شرم از مخالفت‌ غلبه کنیم. درست ‌مخالفت‌کردن دشوار است و برای بسیاری از ما اضطراب‌آور؛ اما اگر یاد بگیریم درست مخالفت‌کردن یک مهارت است و نه امری که به‌صورت طبیعی اتفاق می‌افتد، رفته‌رفته راحت‌تر مخالفت می‌کنیم. باور دارم باید از افرادی که برای امرار معاش موقعیت‌های اختلاف‌برانگیز و پرتعارض را مدیریت می‌کنند، چیزهای زیادی بیاموزیم؛ افرادی که شغلشان اقتضا می‌کند اطلاعات، بینش و ارتباطات انسانی را حتی از دل خصمانه‌ترین مواجهه‌ها بیرون بکشند.

در برخورد با افرادی که ‌به‌خوبی می‌شناسیم و به آن‌ها اعتماد داریم، چندان نگران تصویرمان نیستیم. اما در برخورد با آن‌ها که نمی‌شناسیم، همه تلاشمان را می‌کنیم تا تصویر اجتماعی‌مان را حفظ کنیم. وقتی کسی تلاش می‌کند تصویر دلخواه خود را به نمایش بگذارد، اما تأثیر مورد نظر را به‌دست نمی‌آورد، احساس بدی خواهد داشت. اگر تلاش کنید مقتدر به‌ نظر برسید و کسی احترام چندانی برایتان قائل نشود، شرم‌سار و خجالت‌زده می‌شوید و حتی احساس می‌کنید تحقیر شده‌اید. ممکن است در برخی موارد دست به خشونت بزنید تا حالتان خوش شود.

آن‌ها که در هنر مخالفت‌کردن تبحر دارند، فقط به تصویری که از خود به نمایش می‌گذارند، فکر نمی‌کنند. آن‌ها به‌‌راحتی تصویری را تشخیص می‌دهند که فرد مقابل هم می‌خواهد از خود به نمایش بگذارد. یکی از قدرتمند‌ترین مهارت‌های اجتماعی اعتبار‌دادن به دیگران است. یعنی بتوانیم تصویری را تأیید کنیم که فرد دوست دارد در میان مردم از خود به نمایش بگذارد. در هر گفت‌و‌گویی، وقتی فرد مقابل احساس می‌کند تصویر اجتماعی مد‌نظرش را پذیرفته‌اید و تأیید کرده‌اید، بسیار راحت‌تر با شما ارتباط برقرار می‌‌کند و احتمالاً به آن‌چه باید بگویید بیشتر گوش می‌دهد.

برخی با این ذهنیت وارد مذاکره می‌شوند که پیروزی از آنِ آن‌هاست، چون در موقعیت بالاتری قرار دارند یا خود را در چنین موقعیتی تصور می‌کنند. همین است که احتمالاً در مذاکره راحت‌ترند و به گزینه‌های بیشتری فکر می‌کنند، به محتوای مذاکره توجه دارند و به دنبال راه‌حل برد-برد هستند. این افراد بیشتر وجهه‌ی خود را به خطر می‌اندازند و دست به کارهایی می‌‌زنند که ممکن است در موقعیت‌های دیگر بزدلانه به نظر برسد. آن‌ها گفت‌گو را دوستانه و مسالمت‌آمیز پیش می‌برند و از آنجا که از مخدوش‌شدن تصویر اجتماعی‌شان نمی‌ترسند، می‌توانند به طرف مقابل کمک کنند.

تأیید و به‌رسمیت‌شناختن وجهه و اعتبار فرد مقابل بسیار مهم است. به نفع مذاکره‌کننده است که فرد مقابل تا حد امکان، احساس امنیت کند. مذاکره‌کنندگان متبحر همواره تلاش می‌کنند فرد مقابل را در وضعیتی قرار دهند که خود می‌خواهند. آن‌ها می‌دانند وقتی خود در موضع قدرت قرار دارند، هوشمندانه‌ آن است که شکاف بین طرفین را کم‌ کنند. هرگاه در گفت‌و‌گویی تعادل قدرت برقرار نباشد، آن‌که قدرتمند‌تر است به امور مهم‌تر -به محتوای گفت‌و‌گو و موضوع بحث- توجه دارد؛ در مقابل، فردی که در موضع ضعف قرار دارد، بیشتر به روابط توجه می‌کند. به این مثال توجه کنید:
پدر می‌گوید: “چرا این‌قدر دیر برگشتی؟” دختر نوجوان با خود فکر می‌کند “داری مثل یک بچه با من رفتار می‌کنی.”

اغلب اوقات هویت و کیستی‌مان با نظرمان گره می‌خورد که ضرورتاً امر ناپسندی نیست. اما وقتی تلاش می‌کنیم دیگران را به انجام کاری مجبور کنیم که نمی‌خواهند انجام دهند، باید از این موضوع آگاه باشیم. باید بین هویت فرد و نظر یا عملش تفکیک قائل شویم، یعنی فشار اهرم هویت را کمتر کنیم. آن‌ها که در مخالفت‌کردن با دیگران مهارت دارند، راهی می‌یابند تا فرد مقابل درک کند می‌تواند خودش باشد اما نظر یا عملش متفاوت از ما باشد.

همواره به افراد فرصت طلایی عقب‌نشینی بدهید. یعنی در گفت‌و‌گو با آدم‌ها به اندازه‌ی کافی شفقت به خرج دهید. به آن‌ها فرصت کافی بدهید که فکرشان را تغییر دهند تا بتوانند وجهه‌ی خود را حفظ کنند. وقتی با کسی بحث می‌کنیم، باید به این فکر کنیم او چگونه می‌تواند هم‌زمان هم ذهنش را تغییر دهد و هم‌ تصویر اجتماعی خود را حفظ کند یا حتی ارتقا ببخشد. در لحظه‌ی منازعه نظر فرد بیش از قبل و بعد منازعه با هویتش گره می‌خورد. با‌این‌حال، اگر به طرف مقابل نشان دهیم به او گوش می‌دهیم و به دیدگاهش احترام می‌گذاریم، احتمال این که فرد بعداً تغییر موضع دهد، افزایش می‌یابد. اگر و هر زمان که فرد مقابل تغییر موضع داد، نباید سرزنشش کنیم که چرا از ابتدا با ما موافق نبوده‌ است.

جالب است بدانیم در بحث‌هایی که دو سر بحث کاملاً با یکدیگر مخالفند، سرزنش‌کردن طرف مقابل به کرات اتفاق می‌افتد. سرزنش‌کردن سبب می‌شود فرد مقابل به‌سختی نظرش را تغییر دهد. به خاطر داشته باشیم، آن‌ها که نظرشان را تغییر می‌دهند به چیزی دست می‌یابند که ما به آن دست نمی‌یابیم؛ تغییر ذهن.

زخم‌خورده‌ها خطرناکند. تحقیر‌کردن افرادی که زخم‌خورده‌اند دامان تحقیر‌کننده و افرادی را که با او در ارتباطند، می‌گیرد. با تأیید کرامتِ زخم‌خورده‌ها به‌ویژه در جمع، از وقوع زد‌و‌خورد احتمالی جلوگیری کنید. کاری کنید که آن فرد، حس خوبی داشته باشد، یا حداقل احساساتِ ناخوشایند کمتری تجربه کند.


منبع: تلگرام