عدم همراهی افکار عمومی جهان با روسیه

دکتر برات‌الله صمدی راد – در حال حاضر آنچه فقدان و غیبت آن در درگیری های اخیر بین روسیه و اوکراین مشهود است عدم بهره گیری روسیه به عنوان کشور مهاجم از شیوه عملیات و جنگ روانی و نرم است. روسیه با دستپاچگی و عصبانیت فاقد دوراندیشی و خردورزی در باتلاقی افتاد که حلقه گمشده آن عدم بهره گیری از قدرت جنگ نرم است. پوتین نه افکار عمومی جهان، نه افکار عمومی اوکراین و نه افکار عمومی کشور خود را برای این تهاجم آماده نکرده بود.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| قدرت نرم «soft power» تهدید نرم و جنگ نرم نوعی عملیات روانی و تبلیغاتی است که در زمان های گذشته و همراه با جنگ ها و درگیری ها در قالب شایعه، دروغ پراکنی و پایین آوردن روحیه حریف و دشمن بکار گرفته می شد.


در دوره معاصر، جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد در کتابی با عنوان “قدرت نرم، شیوه موفقیت سیاست های جهانی” این نظریه را به شکل تئوریک بسط و توسعه داد. به تعبیر وی قدرت و یا تهدید نرم مجموعه تحرکاتی است که از سوی کشور مهاجم موجب تغییر هویت فرهنگی و الگوی رفتاری نظام سیاسی متخاصم می شود.


برد شیوه های عملیات روانی و جنگ نرم و تلفات و خسارت های جانی و مالی آن به مراتب کمتر از جنگ های فیزیکی است بااین حال ماندگاری و ثبات آن نیز پایدار و ریشه دارتر است. شاید انقلاب های رنگی که هر از گاه در گوشه و کنار جهان شاهد آن هستیم بر گرفته از شیوه های عملیات روانی در راستای تغییر ماهیت رژیم ها و تغییر ایدئولوژی آنهاست.


در دوران مدرن و در فضای مجازی و سایبر قدرت و برد جنگ های نرم بیش از جنگ های فیزیکی و ابزارهای نظامی است. حتی اگر بنا باشد جنگ های فیزیکی و سخت افزاری اتفاق بیفتد لازم است قبل از آن جنگ نرم در قالب تبلیغات، اقناع، شیوه های روانی، تضعیف ماهیت فرهنگی و ایدئولوژی طرف مقابل و تخریب هویت فرهنگی و نهایت متقاعدسازی افکار عمومی جبهه مقابل انجام شود.


بنظر می رسد حملاتی که از سوی غرب به رهبری آمریکا به عراق و افغانستان و نیروهای القاعده در حادثه یازده سپتامبر رخ داد عملیات و جنگ روانی در آن نقش بسزایی داشت. بطوری که به شیوه اقناع و متقاعد سازی افکار عمومی جهان و کشور متخاصم را آماده جنگ های فیزیکی کردند تا حدی که مردم، این جنگ ها را نجات بخش و موجب رهایی خود از چنگال دیکتاتورهای مسلط بر کشور و جامعه خود می دانستند.


در حال حاضر آنچه فقدان و غیبت آن در درگیری های اخیر بین روسیه و اوکراین مشهود است عدم بهره گیری روسیه به عنوان کشور مهاجم از شیوه عملیات و جنگ روانی و نرم است. روسیه با دستپاچگی و عصبانیت فاقد دوراندیشی و خردورزی در باتلاقی افتاد که حلقه گمشده آن عدم بهره گیری از قدرت جنگ نرم است. پوتین نه افکار عمومی جهان، نه افکار عمومی اوکراین و نه افکار عمومی کشور خود را برای این تهاجم آماده نکرده بود. به همین دلیل تمام دنیا را در مقابل خود می بیند و از طرفی مردم اوکراین هیچ‌ علاقه ای به تسلط روسیه بر کشورشان نداشته و با تمام توان در مقابل آن ایستاده اند و از همه بدتر اعتراض مردم و افکار عمومی روسیه است که به عنوان مخالفان جنگ روسیه در مقابل اوکراین در برابر پوتین مقاومت می کنند.


اکنون بنظر می رسد غرب و آمریکا از این حربه به بهترین نحو استفاده کرده و افکار عمومی جهان را علیه روسیه ترغیب کرده اند. هر چند تک محوری، لجاجت و خصلت جنگ طلبی پوتین نیز در این قائله بی تاثیر نیست.


شاید نظام سلطه، امپریالیسم خبری و اصطلاحاتی از این قبیل که سال ها از اردوی چپ جهانی و کشورهای انقلابی شنیده می شد نام دیگر عملیات روانی است که همواره تاثیرات خود را در مناسبات جهانی گذاشته است.