افول پدرخوانده ها در اخبار

پروین خدادادی حدادان/دانشجوی دکتری علوم ارتباطات – باید از کثرتگرایی هر چه بیشتر در رسانه های جمعی دفاع کرد و از طرف دیگر رسانه ها و افکار عمومی را نوعی مایملک جمعی در نظر گرفت.

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) با گسترش شبکه های اجتماعی اینترنتی بسیاری از نو مدعی شده اند که افراد به تنهایی قادر به تشخیص اخبار عینی و واقعی یا در واقع قادر به کشف حقیقت نیستند و ضروری است ساختارها یا نهادهایی مستقل از افراد انجام این مهم را برعهده بگیرند.

 

نکته اینجاست که غالب این ملاحظات و نظرات به چیزی جز سانسور و اشکال جدید آن تحت عنوان فیلترینگ نمی انجامند. چندی پیش ژان-لوک، رهبر حزب چپگرای فرانسه، شبکۀ خبری-تحلیلی اینترنتی تحت عنوان «رسانه» را در فرانسه راه‌اندازی کرده است که هدف آن تحلیل عینی وقایع و رویدادهاست.

 

 ژان-لوک همزمان با راه اندازی این شبکه، بیانیه‌ای را منتشر کرده است که مدتی بعد به امضای بیش از ۱۷۵ هزار نفر از شهروندان فرانسوی رسید و در آن رهبر حزب چپگرای فرانسه، خواستار تشکیل «شورای اخلاق حرفه ای خبرنگاری» مرکب از نمایندگان استفاده‌کنندگان از رسانه ها و خود خبرنگاران شده و هدف آن را تامین حق بهره مندی شهروندان از اخبار عینی می داند.

 

در واکنش به ابتکار ژان-لوک، بسیاری نفس اقدام او یعنی توجه به خبر و خبرنگاری را ستوده‌اند، هر چند در بسیاری اوقات با راه‌حل پیشنهادی وی مخالفت کرده اند. به گمان منتقدان ژان-لوک، در واقع، مهم این نیست که فلان موضوع اقتصادی یا فرهنگی در فلان رسانه از سوی طرفداران دو آتشهٔ ایدئولوژی لیبرال یا غیرلیبرال بررسی شود؛ مهم این است که راجع به همان موضوع یک یا دو نظر به عنوان حقیقت مطلق ارایه شود تا بتوان نقطه نظرات یا نگاه های متضاد و گوناگون را ارایه کرد.

 

به بیان دیگر، خود خبرنگاران یا آفرینندگان خبر بهتر از همه می توانند معیارها و شرایط تحقیق، تولید و گردش اخبار را تعریف کنند تا اصل کثرتگرایی رعایت بشود و مهم تر از این، به گفتۀ منتقدان، رهبر حزب، باید با وجود ساختارها و فشارهایی را که خبرنگاران متحمل می شوند، در برخی از این ساختارها به خبرنگاران امکان فعالیت جدی تری داده شود و در برخی دیگر این امکان را از آنان سلب کنند.

 

به بیان دیگر، تنها تکثر عناوین جراید و شبکه های دیداری و شنیداری به خودی خود کفایت نمی کند. برای نمونه، کریستوف بلوشه، رهبر راست افراطی سوئیس، شمار قابل توجه‌ای از جراید این کشور را خریده و علناً هدف خود را از این اقدام انحلال رسانه‌های رسمی دیداری و شنیداری این کشور اعلام کرده است. در مقابل چنین اقدام هایی که به اشکال مختلف رواج یافته اند، باید از یک طرف از کثرتگرایی هر چه بیشتر در رسانه های جمعی دفاع کرد و از طرف دیگر رسانه ها و افکار عمومی را نوعی مایملک جمعی در نظر گرفت.

 

هم اکنون همین اصل در مورد آموزش جوانان و کودکان رعایت می شود و می توان آن را به تولید اطلاعات و اخبار نیز تعمیم داد. در این حال، یکی از عواملی که مانع از تعمق و تعامل جمعی می شود فشار و وزن سنگین تبلیغات تجاری است که خودبخود بر جهت گیری رسانه های جمعی اثر گذارده اند.

 

دومینیک کاردون، از کارشناسان و منتقدان عرصۀ خبر، معتقد است که ایجاد نهادی برای نظارت بر فعالیت تولید خبر و خبرنگاران همانند شورای پیشنهادی ژان-لوک اقدامی بی ثمر است، زیرا، این کنترل هم اکنون از طریق اینترنت صورت می پذیرد و این یعنی کاربران شبکه‌های اجتماعی توانسته اند به یاری اینترنت خود را از انحصار خبرنگاران و تولید و طبقه بندی رسمی اخبار و اطلاعات آزاد کنند.

 

خود اینترنت و شبکه های اجتماعی به حوزه عمومی جدید تبادل اخبار و عقاید تبدیل شده اند که انحصار این فعالیت را از دست خبرنگاران خارج ساخته اند. در ادامه وی می گوید: از تناقضات دورهٔ حاضر این است که فرهنگ حرفه ای رسانه ای می کوشد به بهانهٔ دقت یا عینیت در تولید و عرضۀ خبر روایت های مرتبط با آن را به حاشیه براند که غالباً گویای یک جهان‌بینی یا یک نقطه نظر منحصربفرد است.

 

 به عنوان مثال، واقعیت این است امیال و انگاره های عمومی به ویژه انگاره های شهروندان مطلع و آگاه برای ثبات و تداوم دموکراسی حیاتی و مهم به شمار می روند حتا اگر این انگاره ها پاره ای اوقات واقعگرا به نظر نرسند. زیرا، رویکرد شهروندان نسبت به خبر و عینیت آن عموماً از خلال آشنایی با عقاید متضاد شکل می گیرد.

 

در جهان سنتی گذشته – یعنی دورۀ پیش از انقلاب اطلاعاتی و اینترنت – عموماً تصور می شد که افراد بر اساس تمایلات سیاسی شان جراید خود را انتخاب می کنند و خود جراید بر اساس همین علائق دسته بندی می‌شدند. اما، انقلاب اطلاعاتی و اینترنتی بازار اطلاعات و خبر را دستخوش دگرگونی اساسی کرده است.

 

رویارویی با وسیع ترین نقطه نظرها به هنجاری مهم در امر تولید و گردش اخبار بدل شده است. ناسازگاری، اما، اینجاست که با گسترش شبکه های اجتماعی اینترنتی بسیاری از نو مدعی شده اند که افراد به تنهایی قادر به تشخیص اخبار عینی و واقعی یا در واقع قادر به کشف حقیقت نیستند و ضروری است ساختارها یا نهادهایی مستقل از افراد انجام این مهم را برعهده بگیرند.

ته اینجاست که غالب این ملاحظات و نظرات به چیزی جز سانسور و اشکال جدید آن تحت عنوان فیلترینگ نمی انجامند. مسئله اینجا است که دیگر نمی توان، آن هم در عصر اینترنت، به نحوی پدرسالار و با ایجاد انواع و اقسام نهادهای نظارتی یا نهادینه کردن سانسور در مقابل انقلاب رسانه ای جاری مقاومت کرد و از پیشروی آن ممانعت به عمل آورد.

 

منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)