روابط‌عمومی؛ آنچه که باید، آنچه که هست

نعمت اله آرمان‌نیا، کارشناس روابط‌عمومی‌‌ – حق با روایت سومی است که روابط‌عمومی‌‌ را نه صرفاً دولت‌مدار و نه فقط شخص‌محور می‌داند. بلکه شالوده روابط‌عمومی‌‌ را ارتباطات انسانی و مردم‌سالاری و پاسداری از مصالح عمومی قلمداد می کند، “روابط‌عمومی‌‌ اصالت انسانی”.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| مدتی است که واژه روابط‌عمومی‌‌ دوباره بر سر زبانها افتاده و در فضای رسانه ها طرح می شود.

عده ای معترف به تنزل روابط‌عمومی‌‌، تقصیر‌ کم کاری ها، بی عملی ها و حتی بحران های اجتماعی را بر گردن خود متصدیان روابط‌عمومی‌‌ ها انداخته و معتقدند آنها در حق دولت ظلم می کنند و پیام کارها و اقدامات دولت را اطلاع نمی دهند. عده ای دیگر دولت و مدیران را مقصر می دانند که حمایت، اعتقاد و توجهی به روابط‌عمومی‌‌ ندارند.  هر دو گروه بر پایین بودن جایگاه اداری و بی عملی روابط‌عمومی‌‌ ها در سالهای اخیر صحه می گذارند. اما نقطه تقصیر کجاست؟

با استناد به کتاب “مدیریت روابط‌عمومی‌‌”(حسن نصیری)”، تاریخچه شکل گیری روابط‌عمومی نشان می دهد که فلسفه آن مغفول مانده است. داستان روابط‌عمومی‌‌ در سالهای دهه ۱۸۹۰ در آمریکا آغاز شد. آن زمان بسیاری از شرکتها، اعتبار و کارکرد خود را از دست داده بودند. چون بدون توجه به منافع مردم، صرفاً دنبال سود بودند. به عنوان مثال، “وندربیت” رئیس راه آهن مرکزی نیویورک در پاسخ به پرسشی در باره برنامه قطارها، گفته بود: “مردم، جهنمی و مستحق عذابند”. همین جمله، خشم مردم را برانگیخت و او به نماد “سیاست مدارِ دزد” تبدیل شد.

در همین ایام، روزنامه نگاران، تقلب تراستها و شرکتهای بزرگ را افشا می کردند. شرکتها و کارخانجات ضررده شده بودند. لذا دولت برای کسب حمایت عموم، سراغ مشورت با کارگزاران روابط‌عمومی‌‌ رفت.

در ادامه، بحثِ تضمین احترام به آزادی افراد و مردم مطرح شد و اینجا بود که “ایوی لی” اساس روابط‌عمومی‌‌ را تدوین کرد؛ او چشم انداز راه آهن را به روابط‌عمومی‌‌ تغییر داد. سیاست های پنهان کارانه را به سیاست های باز برگرداند و معتقد بود با سیاستِ پرده پوشی و سکوت یا مبالغه نمی توان کاری از پیش برد.

کم کم شرکتها از تحقیق درباره خودشان استقبال و بر ارائه اطلاعات به مردم تاکید کردند.

این فلسفه، با روی آوردن به شرح وفادانه امور و برداشت های محافظه کارانه و مداراگرایانه روابط‌عمومی‌‌ منافات دارد. روابط‌عمومی‌‌ اگر قرار است فایده ای داشته باشد، باید معرفت پرور و انتقاد کننده باشد. وظیفه روابط‌عمومی‌‌ آن است که در جستجوی راه حل مسائل باشد و همانا تقش مدعی مردم و وکیل مدافع سازمان را بازی کند.


به عبارتی، روابط‌عمومی‌‌ را باید از چنگال تصمیم گیران سیاسی و سازمانی و صاحبان قدرت وارهاند. این چنین است که آوازه گری و اشتهارطلبی با فلسفه روابط‌عمومی‌‌ در تضاد است و بدین ترتیب مکتب “استقلال کارگزاران” روابط‌عمومی‌‌ شکل می گیرد.
در این مکتب، نواندیشی، پرسشگری و پاسخگویی مبنای کار است. به علاوه، هدایت و راهنمایی حکومت از سوی مردم، حق سخن گفتن و اعتراض معقول به دولت، اجتناب از گرامیداشت دروغین، طرفیت، ناآگاهی مردم، نقادی اندیشه ها، نهی از منکر، دوری از تقیه، و ترجیح عدالت بر مصلحت، از اصول آن است(به نقل از کتاب فلسفه روابط‌عمومی‌‌ کاربردی، مهدی باقریان).

تعریف شناخته شده و مقبولی که از روابط‌عمومی‌‌ وجود دارد، همانا تلاش آگاهانه برای عمل به مسئولیت اجتماعی است. روابط‌عمومی‌‌ ماجرای اندیشه “انسانهای عاشق” است؛ مسئول آگاهی دادن به سازمان و افراد جامعه است (اطلاع یابی و اطلاع رسانی).

از نظر یکی از اساتید و پیشکسوتان ارتباطات (مهدی محسنیان راد)، روابط‌عمومی‌‌ باید از یک سو رصدکننده ستم در طول حیات سازمان خود و از سوی دیگر تسهیل‌کننده کارکرد رسانه‌ها باشد. در نتیجه نقش ارائه‌دهنده داده (‌Data) و اطلاعات(Information) به رسانه‌ها را ایفا می کند، نه ارسال‌کننده پیام(Message). همین امر سبب خواهد شد که روابط عمومی‌ها نه پروپاگاندیست‌های قدرت، بلکه عامل پیشگیری در ستم به مردم و ستم به سازمان خود باشند!

در بیان دو استاد دیگر ارتباطات( حمید شکری و حسین امامی)، روابط‌عمومی‌‌، مدیریت هوشمندانه ارتباطات انسانی است. ارتباط نه با انتقال اطلاعات و پیام، بلکه با “درک” آنها معنا پیدا می کند. اطلاع رسانی و تبیینِ یکطرفه، بی فایده است. این اسمش پروپاگاندا است.
آنها می گویند: مردم با استفاده از رسانه های نوین، آگاهتر شده اند. لذا لازمه همه اینها، شنیدن صدای مردم است. دولت هر وقت شنید و بعد تغییرات را انجام داد، آن وقت اطلاع رسانی و تبیین انجام می شود.

در پایان، با شواهد و قراین فوق به نظر می رسد حق با روایت سومی است که روابط‌عمومی‌‌ را نه صرفاً دولت‌مدار و نه فقط شخص‌محور می‌داند. بلکه شالوده روابط‌عمومی‌‌ را ارتباطات انسانی و مردم‌سالاری و پاسداری از مصالح عمومی قلمداد می کند، “روابط‌عمومی‌‌ اصالت انسانی”.