شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || امروزه بسیاری از مشاغل در آمریکا دچار یک مشکل جدی روابط عمومی هستند — مشکلی که باعث شده فرصتها برای جوانان و در نتیجه برای کل اقتصاد محدود شود.
در پنجاه سال گذشته، نوع مشاغل و مهارتهای موردنیاز آنها دگرگون شده، اما برداشت ذهنی مردم از این مشاغل همچنان قدیمی مانده است.
🎛 تغییر چهره تولید
صنعت تولید یکی از مثالهای روشن این مسئله است. زمانی، تولید مترادف بود با کارخانههای پر سروصدا، محیطهای کثیف و کار تکراری. امروز اما این صنعت با فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، رباتیک، و تحلیل دادههای کلان در حال تحول است.
با این وجود، طبق پژوهش شرکت Deloitte، تنها ۴ نفر از هر ۱۰ آمریکایی حاضرند فرزندان خود را به کار در حوزه تولید تشویق کنند.
چند سال پیش، زمانی که در ایالت کنتاکی کار میکردم، با والدینی صحبت کردم که تمایلی به ورود فرزندانشان به تولید نداشتند؛ چون در گذشته خودشان در همین بخش شغلشان را از دست داده بودند. اما امروزه دنیای تولید بهکلی تغییر کرده و تجربه نسل قدیم دیگر شباهتی به مشاغل تولیدی مدرن ندارد.
⚖️ تصور در برابر واقعیت
این روزها، «بازگرداندن تولید به خاک آمریکا» شعار محبوب سیاستمداران است. فناوریهای نو بسیاری از کارهای سنگین را بر عهده گرفتهاند و مهارتهای مورد تقاضا شامل هوش مصنوعی، کلانداده، امنیت سایبری و تفکر خلاق است.
با وجود این، مجمع جهانی اقتصاد پیشبینی میکند که نزدیک به نیمی از ۳.۸ میلیون شغل تولیدی جدید آمریکا تا سال ۲۰۳۳ احتمالاً خالی میمانند — نه بهدلیل نبود شغل، بلکه بهدلیل نبود آگاهی عمومی درباره فرصتهای واقعی.
بسیاری از والدین نمیدانند که این مشاغل نیاز به مدرک دانشگاهی ندارند و درعینحال حقوق بالا، مزایای عالی و امکان پیشرفت تحصیلی و شغلی دارند. در بسیاری موارد، کارفرما هزینه آموزش را نیز پرداخت میکند.
صنعت تولید فقط یک نمونه است. امروز مشاغلی در حوزههایی چون تولید نیمههادیها، انرژی پاک، مواد ترکیبی پیشرفته و دیگر فناوریهای نو، با کیفیت بالا و درآمد خوب در دسترس هستند.
🧭 فاصله میان برداشت و واقعیت
این فاصله، چیزی فراتر از یک مشکل برندسازی است — یک مانع واقعی برای فرصتهای اقتصادی است.
و این تقصیر والدین نیست؛ بلکه نشانه آن است که مشاوران و مربیانی که قرار است جوانان را راهنمایی کنند، اطلاعات کافی و جذابی در اختیار ندارند.
اگر میخواهیم نسل آینده را برای آیندهای پویا آماده کنیم، باید در اطلاعرسانی درباره مسیرهای شغلی متنوع و باکیفیت بهتر عمل کنیم.
🎓 «دانشگاه برای همه»؟
در سه دهه گذشته، تنها برندی که حوزه آموزش و اشتغال بهخوبی ساخته، شعار «دانشگاه برای همه» بوده است.
مدارس با نصب پرچم دانشگاهها در کلاسها از همان دوران ابتدایی، فرهنگ ورود به دانشگاه را ترویج کردند. بسیاری از شهرها نیز با اجرای طرحهایی مانند وعده کالامازو (Kalamazoo Promise) هزینه تحصیل در دانشگاه را برای دانشآموزان کاهش دادند.
اما این برند آنقدر موفق شد که اکنون به یک افراط فرهنگی تبدیل شده است:
ایدهای که هدفش این بود که هر کودک بتواند به دانشگاه برود، حالا به این باور تبدیل شده که هر کودک باید به دانشگاه برود.
در مقابل، جامعه ناخودآگاه کسانی را که وارد دانشگاه نمیشوند، شکستخورده میداند.
🚀 مسیرهای جایگزین
اگر فقط مسیرهای دیگر هم چنین شعار قدرتمندی داشتند…
بر اساس پژوهش مشترک Gallup، Jobs for the Future، و بنیاد خانوادگی والتون درباره دیدگاه نسل Z، بیشتر والدین تنها دو مسیر پس از دبیرستان را میشناسند:
۱. گرفتن مدرک دانشگاهی،
۲. یا شروع به کار تماموقت.
تنها حدود ۱۰٪ والدین از گزینههای دیگر مانند کارآموزی، کار در حین تحصیل، دورههای مهارتی کوتاهمدت، کارآفرینی یا خدمت در ارتش اطلاع دارند.
درحالیکه مسیرهای شغلی تغییر کرده، ما هنوز نتوانستهایم تعریف دقیقی از مهارتهای موفقیت در اقتصاد سریع امروز ارائه دهیم. همین خلأ، باعث شده بسیاری از مشاغل باکیفیت همچنان «کمارزش» تلقی شوند.
🧰 مشکل نامگذاری
در حوزه آموزش، ما معمولاً با مقایسه با دانشگاه تعریف میکنیم:
مشاغلی که به تحصیل بیشتر از دبیرستان اما کمتر از مدرک چهارساله نیاز دارند را «مشاغل با مهارت متوسط» مینامیم؛ در حالیکه این عبارت بهاشتباه حس پایینتر بودن ایجاد میکند.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
انتهای شارا/
نظر بدهید