مدیر عامل ایرنا: کار روابط عمومی سخت است زیرا همه مدعی روابط عمومی هستند

کار روابط عمومی سخت است زیرا همه مدعی روابط عمومی هستند و این روابطی که برای عموم قرار است ایجاد کنید، برای هر فرد معنا پیدا می کند. لذا هر کسی که زنده و مشغول تلاش است، با شرایطی که امروزه برای بشر به وجود آمده ، هر فردی را به یک نوع فعال روابط عمومی تبدیل می کند.

سخنرانی محمد خدادی مدیر عامل ایرنا در اختتامیه نهمین جشنواره ملی انتشارات روابط عمومی:
کار روابط عمومی سخت است زیرا همه مدعی روابط عمومی هستند


شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) کار روابط عمومی سخت است زیرا همه مدعی روابط عمومی هستند و این روابطی که برای عموم قرار است ایجاد کنید، برای هر فرد معنا پیدا می کند. لذا هر کسی که زنده و مشغول تلاش است، با شرایطی که امروزه برای بشر به وجود آمده ، هر فردی را به یک نوع فعال روابط عمومی تبدیل می کند.


اگر ما نتوانیم این رابطه را از خودمان شروع کنیم، قطعاً نمی توانیم در بستر این کار موفق شویم و به نظر بنده نیاز است که جلسات بسیاری برای آسیب شناسی این شغل برگزار شود. با این مضمون که آیا این کلمه همچنان برازنده این حرفه است و نسبتی با این کار و فعالیت هایی که انجام می دهیم، دارد؟ چرا که بستر ارتباطات، بستری است که امروزه مدعی و پیچیدگی های بسیاری دارد. امروزه مناسبات در روابط عمومی تغییر کرده و اهداف آن نامعلوم است. نکته مهمتر از همه پیچیدگی های موجود در این حرفه است. ما در بحث روابط عمومی باورمان این است که موفق نبوده ایم و موفقیت نیز به راحتی بدست نمی آید.


واقعیت قضیه این است که ما در حوزه روابط عمومی آنچه را که انجام می دهیم، به ده ها سال پیش بر می گردد. در حالی که بستر روابط عمومی به لحظه و به آن باید تغییر کند و این نقطه ای است که باید از همین جا شروع کنیم. آیا آنچه که ما به عنوان روابط عمومی در مورد آن صحبت می کنیم و در حضور داریم، نسبتی با مأموریت ما در روابط عمومی دارد یا نه؟ قرار است ما برای جمعی و دستگاهی ارتباط برقرار کنیم ولی خودمان نمی توانیم با همکاران خود ارتباط برقرار کنیم. توصیه می کنم در ابتدا یک آسیب شناسی در دل روابط عمومی صورت بگیرد و هر فرد به خود مراجعه کند و ببیند که آیا توان برقراری ارتباط با همکاران خود را دارد؟ لذا ما باید یک بازنگری در موضوع ارتباطات و بستر روابط عمومی انجام می دهیم.


در گذشته از رسانه به ارتباطات می رسیدیم، اما امروز اعتقاد من بر این است که از ارتباط باید به رسانه رسید. آیا برقراری ارتباط یا روابطی که می خواهید عمومی نیز باشد، محصور در رسانه است یا مدل های ارتباطی آن می باشد. ما باید نسبت این مدل های ارتباطی را بازنگری کنیم. زیرا اساساً باید دید در بحث مخاطب شناسی در محتوای پیامی که تهیه می کنید با ارتباطی که قصد دارید برقرار کنید، نقطه هدف شما کجا است؟ چرا که اگر نسبت محتوای پیام شما برای مخاطب مشخص نباشد، می تواند اثر کاملاً نامطلوبی داشته باشد. شاید مهمترین مشکلی که امروزه با آن مواجه هستید، این است که نسبت مخاطب و پیام تعریف مشخصی با هم ندارند و اساساً مخاطب شناسی در دستور کار نیست. ما در جایی که باید از مخاطب به پیام برسیم، از پیام به مخاطب می رسیم و بالعکس.


مهمتر از همه موضوع ابزارهای رسانه ای موجود است. آن حرفی که باید در داخل جلسات زده شود، در منظر عمومی گفته می شود و بالعکس و نتیجه آن اتفاقی است که در روابط عمومی می افتد. حال سؤال اصلی این است که اساساً ارتباط برقرار می کنیم که به چه چیزی و چه کسی برسیم و قرار است نتیجه چه بشود؟ آیا هدف ثانویه و اولیه دارید؟ هدف ثانویه شما بر هدف اولیه غلبه می کند یا بالعکس؟ امروز در فضای رسانه ای با تحولات عجیب و غریبی که اتفاق می افتد، چه مقدار با این تحولات نسبت یا شناخت دارید؟ چه مقدار از کاربری آنها استفاده می کنید؟


زمانی که بنده در دهلی نو سال 68 به مدت چهار سال خبرنگار ایرنا بودم، با تلکس نقطه به نقطه خبر می فرستادیم. زمانی که در آنجا بودم دو اتفاق افتاد که یکی به قتل رسیدن گاندی و دیگری تخریب مسجد بابلی بود که حدود سه ساعت طول کشید تا خبر به اتاق خبر رسید. ما یک تلکس نقطه به نقطه24 ساعته از دهلی به لندن و از لندن به تهران داشتیم. خاطرم هست پایان چهار سال کاری من در دهلی، دستگاه فکس آمد. یعنی در طول چهارسال تحولی که در تکنولوژی اطلاعات اتفاق افتاد، فکس بود که مورد استفاده هم قرار نمی گرفت. آن روزها را با امروز مقایسه می کنم:


1. انحصار عنصر اطلاعات از جمع شکسته شده است و محدودیت ندارد. به این معنا که شما نمی توانید بگویید که من مسئول روابط عمومی هستم. همه افراد مسئول روابط عمومی هستند زیرا امکان تولید، پردازش و انتشارات دارند. وجه تمایز شما با آنها چیست؟ دست برنده شما در این کار چیست؟ نقطه هدف شما کجاست؟ بعد از آن تکنولوژی را وارد کاربری می کنید. حال این کاربری به چه منظور و در کجا مورد استفاده قرار می گیرد؟ و مهمتر از همه هنگام استفاده چه مقدار اثرگذار بوده است؟ برای مثال شما در یک خیابان یک طرفه یک چیز را در واحد اطلاعات تولید کرده اید، برای مخاطبی که همه را عام فرض می کنید، چه مقدار مخاطب شناسی را در دستور کار خود قرار می دهید؟ برای مثال شما برای مدیران مسئول نشریات راجع به شرکت خود می خواهید پیام بفرستید، به این منظور بولتن چاپ می کنید که کارساز نیست زیرا آنقدر بولتن در دستور کار خود دارد که نمی تواند برای مشاهده یک صفحه از بولتن شما وقت بگذارد. بنابراین باید به صورت جدی و اصولی باور کنیم که ما هیچ انحصار خاصی در درجه اول نداریم.


2. آنچه که ادعا می کنیم در سطح عامه فراگیر است. هر کس که زنده است و هوشیاری خود را بدست می آورد و دارای یک موبایل است، توان تولید، پردازش و انتشار اطلاعات دارد. حال در این میدان رقابت برگ برنده ایجاد تمایز است. اگر توانستید شرایط متمایزی ایجاد کنید، موفق هستید در غیر این صورت مطمئن هستم چیزی به عنوان روابط عمومی باقی نخواهد ماند.


واقعیت این است که باور کنیم نیاز به تعمق بیشتر، بازنگری اصولی و اساسی به روش های سنتی خودمان و شناخت بیشتر از موضوع فعالیت ها داریم. فراموش نکنیم دورانی که از رسانه به ارتباط می رسیدیم تمام شده است. امروز ارتباط باید محور باشد نه رسانه. یکی از مدل های ارتباطی الزاماً رسانه است. باید مدل های جدید خلق کنیم و نسبت این مدل های جدید را به زمان و مکان کاملاً برنامه ریزی کنیم. باور کنیم که ما نیاز داریم بیشتر از آنکه فعالیت کنیم، فکر کنیم، مدل طراحی کنیم، الگو ایجاد کنیم و مهمتر از همه این که الزاماً تقلید و تکرار یک فعالیت به معنای اثرگذاری نیست و آنچه که انجام می دهیم، به دنبال صرف انجام دادن آن نباشیم. بلکه دنبال این باشیم که بازخورد فعالیت های خود را بگیریم. تأثیر این مدل را در تحولات سیاسی سال های اخیر مشاهده کرده اید. فراموش نکنید که معروفیت به معنای مقبولیت و ماندگاری نیست. ما در ایرنا به شدت دنبال مقبولیت هستیم و نه معروفیت.


من به همکارانم گفته ام که سرعت را حتماً فدای صحت بکنید ولی صحت را به هیچ وجه فدای سرعت نکنید. امیدوارم این مطالب سرفصل هایی شود که بتوانیم به دنبال یک بازنگری جدی باشیم چرا که بقای هر دستگاهی به روابط عمومی آن است.