شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–|| آیا رسانه، در جهان کنونی فقط شامل رسانه های مجوزدار تحت نظارت است؟ مشخص است که خیر.
رسانه هایی از جمله مطبوعات و رسانههای چاپی، صنعت فیلم و خبرگزاری ها و رسانه های دیداری و شنیداری که تحت کنترل دولت یا گروه های تجاری و فشار قرار دارند و به عنوان عوامل انسجام ملی و بسیج اجتماعی عمل می کنند، فقط بخشی از این ماجرا هستند که متاسفانه با چالش های بزرگی از جمله، از دست دادن مرجعیت و وارونگی افکار عمومی مواجه شده اند.
رسانه های کلان، سوی دیگر سپهر رسانه ای در جهان امروز هستند که با شبکه های جهانی ماهواره ای و رایانه ای، جریان داده های فرامرزی، پست الکترونیکی و تبلیغات تجاری در ارتباط اند و از جهانی سازی بازارهای ملی، جوامع و فرهنگ ها پشتیبانی می کنند.
اما بشر امروز، با نوع دیگری از رسانه هم مواجه بوده و به مقدار بیشتری با این نوع در ارتباط است. رسانه هایی مانند تلفن و رایانه های شخصی که به نیروهای گریز از مرکز که مخالفند و در حاشیه قدرت قرار دارند، قدرت داده است. آنها کانال های ارتباطی را برای پروژه های مقاومت فرهنگی ضد سلطه، مشارکت سیاسی اجتماعی و توسعه مستقل ایجاد می کنند.
اینها در کنار رسانه های میانه و رسانه های کلان، جریان اطلاع رسانی و آگاهی بخشی را در جهان امروز کامل می کنند و به لحاظ سهولت دسترسی، امکان تعامل در لحظه، سرعت انتقال پیام و تنوع بسیار زیاد، مخاطبان را به سوی خود کشیده اند.
لذا تصمیم گیران کشور که سعی در کنترل رسانه های رسمی و میانه دارند و هنوز با ساختارها، قوانین، رویکردها و راهبردهای گذشته گام بر می دارند، با مسائل و چالش های روز افزون مواجه شده اند.
تغییر شکل رسانه ها، جهانی سازی توسط رسانه های کلان و تکثرگرایی و تقویت نیروهای گریز از مرکز، توسط رسانه های کوچک، و از سوی دیگر بی اعتمادی مخاطبان، وارونگی افکار عمومی، از دست رفتن مرجعیت رسانه های رسمی و … از جمله این چالش ها است که به نظر می رسد در حد طرح مسئله و بدون بازنگری در ساختارها و تولید محتوا، در کشور ایران، رها شده اند.
تغیرات رسانه ها، جهانی سازی و تقویت رسانه های کوچک، برای تمایلات هژمونیک، که به دنبال القای انطباق، استمرار یکی بودن و پاک کردن تفاوت های فرهنگی هستند، چالش برانگیز است زیرا با تغییر شیوه های انتقال پیام و خدمات رسانه ای، و رشد تصاعدی اطلاعات و فناوری اطلاعات، افراد و گروه های به حاشیه رانده شده، توانمندتر شده اند و با گسترش جریان آزاد اطلاعات، ارتباطات جهانی تسهیل شده است، لذا استانداردسازی فرهنگی در این فرایند به شدت سخت شده و با تهدید مواجه است.
از این منظر، بی توجهی به تغییر رسانه ها در دهه های گذشته، افزایش ارتباط جهانی و همگرایی زیرساخت های ارتباطی، در روند برنامه ریزی رسانه ای، تهدید تمایلات حکمرانان را دوچندان می کند و در مواجه با این تهدیدات باید سمت و سوی تصمیم گیری ها، اجرای برنامه ها و قوانین در این حوزه با توجه به تغییر محتوای رسانه ای و دستگاه های الکترونیکی ، توجه به افکار عمومی، نحوه تجربه رسانه و تعامل ما با آن باشند.
چه بخواهیم چه نخواهیم، رسانه های کوچک تاثیر بسزایی در فرهنگ و اجتماع ما گذاشته است. روابط ما با دیگری و جامعه را شکل می دهند، ذائقه جامعه را می سازند و گاهی عملکردها و دیدگاه های خاصی که قبلا تابو و ضد ارزش بودند، را طبیعی جلوه می دهند. مصرف، عمل و تفسیر مخاطبان هم آن چیزی می شود که رسانه در راستای یکپارچه سازی فرهنگی تبلیغ می کند.
درک آرایش جدید رسانه ای، تغییر در ساختارها، قوانین، رویکردها، راهبردها و نیروی انسانی دخیل در جریان رسانه ای، توجه به افکار عمومی، صداقت در بعد مدیریتی، اولویت دادن به شفافیت و توجه به فناوری های نوین از الزامات روز مدیریت رسانه در کشور است که متاسفانه عملا اقدامی دیده نمی شود.
شاید سخت به نظر برسد اما برای جلوگیری از عواقب فرهنگی نامطلوب هرچه زودتر باید رسانه های جدید، جریان آزاد اطلاعات و تبادل نظر آزادانه را پذیرفت تا از این مسیر مدارا ارتقا یابد، تفاوتها درک شود و همزیستی گسترش یابد. زیرا پرورش تنوع فرهنگی در رسانه ها و حمایت از گفتمان مدنی، موجب شکیبایی و تقویت همزیستی می شود و به رفع موانع فرهنگی، گفتگو های فرهنگی، توانمند سازی گروه های به حاشیه رانده شده و اعمال یک حکمرانی خوب کمک می کند.
|
نظر بدهید