سه مدل یا حوزه برای روزنامه‌نگاری ایران

مهران بهروزفغانی

 یک کارشناس رسانه درباره‌ی ممیزی‌های خود‌خواسته در رسانه‌ها معتقد است: این ممیزی‌ها مانند یک ترمز دستی برای فعالیت‌های مشروع مدنی و قانونی است و جلوی تولید دانش و اندیشه را می‌گیرد.

مهران بهروزفغانی در گفت‌وگو با خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان این‌که نام دیگر خطوط قرمز خودساخته «ممیزی» است که ممیزی هم نام بهداشتی «سانسور» است، اظهار کرد: «ممیزی خودخواسته» می‌تواند فرصت یا دردسر باشد؛ اما چند علت برای به‌وجود آمدن این نوع ممیزی وجود دارد؛ اول این‌که مدیران رسانه‌یی خبره و پخته نیستند و به همین دلیل، تا جایی مطالب را منتشر می‌کنند که خطوط رسمی به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بتوانند خود را حفظ کنند. دلیل دیگر، آگاه نبودن مدیران از شریان‌ها و جریان‌های رسمی قانونی و تفاسیر و استنباط های مختلف از حاشیه‌های قانون است، در بسیاری از موضوعات، قانون اجازه‌ی فعالیت داده است، اما چون سابقه‌ی سانسور در ذهن مدیران وجود دارد، خودشان اقدام به سانسور می کنند و همین نشان می‌دهد حاشیه‌های قانون را خوب نمی‌شناسند.

این کارشناس رسانه با تأکید بر این‌که سابقه‌ی ریشه‌دار سانسور، گلوی رسانه‌های نوشتاری، دیداری و شنیداری را گرفته است، بیان کرد: در این میان، باید توجه کرد که شرایط در هیچ دوره‌ای آن‌قدر سخت نبوده و نیست که رسانه‌ها خودشان بخواهند به ممیزی خودخواسته تن دهند.

او با اشاره به اثرات این ممیزی‌های خودخواسته بر عملکرد رسانه‌ها، گفت: وقتی یک رسانه به ممیزی خودخواسته تن می‌دهد، باید منتظر تولید یک محتوای بی‌خاصیت باشد. بنابراین گردش دانش و تجربه نیز اتفاق نمی‌افتد و تولید فکر نیز صورت نمی‌گیرد، در نتیجه، خبرنگاران پرسشگر و فعال تربیت نمی‌شوند.

بهروز‌فغانی با بیان این‌که وجود این ممیزی‌ها همه‌جا هم بد نیست، اظهار کرد: در بسیاری از موارد این ممیزی‌ها می‌تواند در جایگاه علمی قرار گیرند؛ در مفاهیم رسانه‌یی واژه‌ی ادیتورینگ (سردبیری) و ادپتینگ (تطابق‌پذیری) وجود دارد که با توجه به این دو مفهوم باید محتوایی انتشار یابد که با سیاست‌های رسانه‌ی خبری تطبیق داشته باشد. در همه جای دنیا، هر نوع خبری پیدا نمی‌شود، چراکه رسانه‌ها تلاش می‌کنند در جهت منافع احزاب خود، اخبار را منتشر کنند، اما در ایران چون حزب وجود ندارد، این تعاریف علمی نیز وجود ندارند.

این کارشناس رسانه ادامه داد: رسانه‌ها در ایران خودشان را «رابین‌هود» می‌دانند و خبرنگاران نیز به‌راحتی گول «رابین‌هود»بازی‌ها را می‌خورند و اولین حرفی که برای توجیه فعالیت‌های‌شان می‌گویند، این است که خط‌ قرمز‌ها زیاد است.

او با اعتقاد به این‌که ممیزی‌ها، روزنامه‌نگاری را به سه مدل «تجربه‌اندیش»، «عافیت‌اندیش» و «مصلحت‌اندیش» می‌کشانند، تصریح کرد: در شرایط فعلی که بسیاری معتقدند ممیزی رسمی وجود دارد، تجربه‌های ارزشمندی اتفاق می‌افتد که اگر روزنامه‌نگاری «تجربه‌اندیش» توسط روزنامه‌نگاران با تجربه‌ی خوب آنالیز شود، باید تجربه کسب کنند و به‌دنبال معادل‌های خوب باشند. در مدل «عافیت‌اندیشی» بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند دوره‌ای همراهی و دوره‌ای را ظاهرسازی کنند. این مدل، فواید و ضررهای بسیار زیادی دارد.

این کارشناس رسانه اظهار کرد: آنچه در انتهای این طبقه‌بندی قرار می‌گیرد مدل «مصلحت‌اندیشی» است، چراکه نامناسب است اگر به‌خاطر مصلحت، مطالبی را منتشر نکنیم و متأسفانه همواره در رویکردهای رسانه‌هایی با مدیرانی رو‌به‌رو هستیم که تجربه ندارند و همواره براساس مصلحت تصمیم می‌گیرند. این مدیران بی‌جرأت، همه‌ی فرصت‌ها و تهدیدهای رسانه را می‌گیرند و نه‌تنها خودشان، بلکه خوانندگان‌شان را نیز به مصلحت‌خوانی عادت می‌دهند، در این زمینه، روزنامه‌نگاری ما در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته، ضعف‌های فراوانی دارد.

بهروز‌فغانی درباره‌ی تأثیر سواد رسانه‌یی مدیران در عملکرد رسانه‌ها، یادآوری کرد: متأسفانه بیش از دو سوم مدیران مرتبط با رسانه‌های ما و کسانی‌ که در سیاست‌گذاری و سیاست‌ورزی رسانه‌ها تأثیر دارند، دانش اولیه‌ی رسانه را ندارند.