سایه روشن‌های همدلی در رهبری نوین: از ماسک تا هوش مصنوعی
ماسک ممکن است واقعاً یک همدل باشد، اما نه از نوعی که ما به آن نیاز داریم. رهبری همدلانه واقعی نیازمند مسئولیت، پاسخگویی و تعهدی ثابت به اصول اخلاقی است.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || در یک مصاحبه اخیر با جو روگان، ایلان ماسک اظهار داشت که «ضعف اساسی تمدن غرب همدلی است»، و آن را به افول پویایی فرهنگی آمریکا مرتبط دانست. در حالی که او از همدلی انتقاد کرد، به طرز متناقضی نشان می‌دهد که توانایی شگرفی در استفاده از آن برای اهداف شخصی خود دارد. رویکرد ماسک به وضوح تفاوت مهمی در همدلی را آشکار می‌کند: همدلی می‌تواند یا برای ارتقای و پیشرفت به کار رود، یا برای بی‌ثبات‌سازی و ایجاد بحران.

همدلی تنها مترادف مهربانی یا شفقت نیست؛ بلکه توانایی درک احساسات، افکار و خواسته‌های دیگران است. این توانایی می‌تواند برای تغییرات مثبت به کار گرفته شود، اما همانطور که ماسک اشاره کرد، می‌تواند مورد سوءاستفاده نیز قرار گیرد. همدلی انواع مختلفی دارد و همدلی شناختی (درک احساسات دیگران) با همدلی عاطفی (احساس کردن آنچه دیگران احساس می‌کنند) متفاوت است. در حالی که بسیاری از افراد هر دو نوع همدلی را دارند، افرادی مانند نارسیسیست‌ها و سوشیوپات‌ها ممکن است تنها نوع شناختی همدلی را داشته باشند، که می‌تواند در صورت استفاده نادرست، خطرناک باشد.

ماسک، که به خاطر ایجاد شرکت‌های پیشرفته‌ای مانند اسپیس‌ایکس و تسلا شناخته شده است، از درک خود از نیازهای فرهنگی برای ارائه راه‌حل‌هایی استفاده کرده که پاسخگوی نیاز جامعه به پیشرفت‌های تکنولوژیکی بود. با این حال، روش‌های او اغلب تحریک‌کننده و نه ارتقادهنده هستند، و اینجاست که سوی تاریک همدلی نمایان می‌شود. امروز، شاهد افزایش رهبرانی در فناوری، رسانه و سیاست هستیم که به‌طور لفظی از همدلی انتقاد می‌کنند، در حالی که آن را به‌طور تاکتیکی برای تحریک واکنش‌های لازم از سرمایه‌گذاران، رأی‌دهندگان و پیروان خود به‌کار می‌گیرند.

این دیدگاه‌ها تازگی ندارند. رهبرانی مانند رئیس‌جمهور ترامپ به‌طور علنی همدلی را به‌عنوان یک ضعف محکوم کرده‌اند و قدرت را با تسلط برابر دانسته‌اند و پیشنهاد کرده‌اند که نگرانی و دلسوزی به معنی شکست است. این دیدگاه نه تنها رهبری اخلاقی را تضعیف می‌کند، بلکه با یافته‌های یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ که نشان می‌دهد کارکنانی که مدیرانی با مهارت‌های رهبری همدل دارند، نوآورتر و مقاوم‌تر هستند، مغایرت دارد. در دنیای کسب‌وکار، همدلی وقتی به‌طور اخلاقی به کار گرفته می‌شود، عملکرد را افزایش می‌دهد و نه کاهش می‌دهد.

همدلی واقعی نیازمند یکپارچگی اخلاقی است. وقتی همدلی از اخلاق جدا می‌شود، به ابزاری برای اجبار تبدیل می‌شود. ظهور سیستم‌های هوش مصنوعی که همدلی را شبیه‌سازی می‌کنند، مانند ربات‌های چت و دستیارهای مجازی، این خطر را به وضوح نشان می‌دهد. این سیستم‌ها می‌توانند ناراحتی را شناسایی کنند، اما فاقد قضاوت اخلاقی برای پاسخ‌دهی صحیح هستند، که مرز بین همدلی واقعی و عملکرد مکانیکی را محو می‌کند. اگر مراقب نباشیم، ممکن است مسئولیت‌های احساسی خود را به این الگوریتم‌ها واگذار کنیم و ارتباط انسانی واقعی را که همدلی باید برقرار کند، از دست بدهیم.

برای جلوگیری از تبدیل همدلی به ابزاری برای فریب و دستکاری، ضروری است که آن را به‌عنوان یک مسئولیت اخلاقی بازپس بگیریم. رهبران باید نه تنها برای سخنان خود، بلکه برای نحوه و دلیل درک دیگران نیز پاسخگو باشند. به‌منظور دستیابی به رهبری بهتر در دنیای کسب‌وکار، سیاست و فناوری، باید همدلی را به‌عنوان یک عمل منظم و انضباطی آموزش دهیم که بر اساس اصول اخلاقی و انسانیت مشترک ما استوار باشد. بدون این پایه‌گذاری، همدلی به چیزی تهی و فریبنده تبدیل خواهد شد.

ماسک ممکن است واقعاً یک همدل باشد، اما نه از نوعی که ما به آن نیاز داریم. رهبری همدلانه واقعی نیازمند مسئولیت، پاسخگویی و تعهدی ثابت به اصول اخلاقی است.

منبع انگلیسی: نیویورک تایمز

منبع فارسی: شارا

انتهای پیام/