شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || روابط عمومی در نهادهای دولتی، بهجای ایفای نقش پل ارتباطی میان دولت و مردم، به نهادی منفعل و ناکارآمد بدل شده است؛ ضعفی که هزینههای سنگینی برای دولت به همراه داشته و فاصله میان نهادهای حاکمیتی و افکار عمومی را بیشتر کرده است.
فقدان فلسفه وجودی در روابط عمومی ایران، این نهاد را به سازوکاری صرفاً توجیهگر بدل کرده است؛ عملکردی سطحی، محافظهکارانه و کلیشهای که اغلب به انتشار گزارشهای رسمی، عکسها و تعارفهای اداری محدود میشود. این شیوه نهتنها موجب ارتباط مؤثر نمیشود، بلکه مردم را از پیامهای دولتی دورتر میکند، چراکه نیازها و گرایشهای جامعه در این روند نادیده گرفته شدهاند.
با تحول رسانهها و تغییر رفتار مخاطبان، این ضعف بیش از پیش نمایان شده است. مردم امروز از میان حجم گسترده اطلاعات، گزینشگرانه رفتار میکنند و پیامهایی را انتخاب میکنند که با نیازهایشان سازگار باشد. با این حال، روابط عمومیهای دولتی بدون تحلیل افکار عمومی و شناخت دقیق مخاطبان، همچنان از الگوهای سنتی پیروی میکنند و تغییرات اجتماعی را در تولیدات رسانهای خود لحاظ نمیکنند.
مشکل دیگر، تکسویه بودن روابط عمومیهای دولتی است. این نهادها عمدتاً به خواستههای مدیران سازمان توجه دارند و نقش اقناع افکار عمومی را فراموش کردهاند. در چنین شرایطی، روابط عمومی از مأموریت اصلی خود—یعنی برقراری ارتباط دوسویه—فاصله گرفته و به نهادی تبلیغاتی بدل شده است.
اصلاح این وضعیت، یک ضرورت است. افزایش مشارکت مردم در سیاستگذاریهای دولتی، شناخت دقیق افکار عمومی، درک علایق و رفتار مخاطبان، و اتخاذ شیوههای خلاقانه برای ارتباط، تنها بخشی از اصلاحاتی است که باید در دستور کار قرار گیرند. بدون این تغییرات، عملکرد دولت در ذهن مردم بیاثر خواهد ماند.
دولت، بازنده اصلی این معادله است. بیتوجهی به افکار عمومی، هرگونه سیاستگذاری را با شکست مواجه خواهد کرد. جامعه نیز، مستقل از دولت، مسیر خود را پیدا کرده و تصمیمات حکومتی را تحتالشعاع قرار خواهد داد. برای جلوگیری از این بحران، روابط عمومی باید جایگاه واقعی خود را بازیابد، به متن مدیریت بازگردد و صدای جامعه باشد.
اما پیش از هر اقدامی، دولت باید این حقیقت را بپذیرد که روابط عمومی کنونی، تحت تأثیر اقتدارگرایی مدیران، نظام ارادتسالاری و نگاه ابزاری به ارتباطات، کارکردی بیاثر و حتی ضددولت پیدا کرده است. دولتی که با شعار تخصصگرایی روی کار آمده، باید توانمندسازی روابط عمومی را با بهرهگیری از متخصصان ارتباطات و بهکارگیری رویکردهای نوین جهانی آغاز کند.
پس از ۷۰ سال از عمر روابط عمومی در ایران، بارها مسیر را اشتباه رفتهایم. هرچه اصلاح این رویکرد دیرتر انجام شود، شکاف میان مردم و حاکمیت عمیقتر خواهد شد.
شعار هفته روابط عمومی امسال، عصاره این تغییر ضروری است: “در خیابان، صداهایی هست که از جنس باراناند، باید شنیدشان.” برای اصلاح این مسیر، باید صدای مردم را شنید و زبانی مشترک میان دولت و جامعه یافت؛ این همان راه درستتر است.
*مدرس دانشگاه_دانشجوی دکتری تخصصی فرهنگ و ارتباطات
نظر بدهید