رسانه؛ جبهه دوم، میدان نخست…

فرشید نادریان – فعال حوزه رسانه، ارتباطات و از مدیران اجرایی و روابط‌عمومی کشور؛ – مؤلفه اصلی، پنهان و ناپیدای در هر جنگی “رسانه” است که خود یک قدرت مطلق و انکارپذیر بوده و طرفی که نسبت بدان غافل گردد و به‌نوعی ساده‌لوحانه بدان اندیشیده و یا آن را به فراموشی بسپارد، حتی اگر از همه اولویت‌های ایدئولوژیکی، تجهیزاتی و امکانات نظامی برخوردار باشد تردیدی نیست که طرف مقابل این امکان را دارد که از این غفلت بهره برده و بدین شکل بر تمامی ظرفیت‌های نظامی آن چیره گردیده و ضربات مهلکی بدان وارد نماید.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || در جنگ‌های رخ‌داده در جهان هستی معمولاً میزان تاکتیک‌پذیری، تعداد نفرات، میزان ادوات جنگی، آرایش نظامی، موقعیت جغرافیایی و… از مولفه‌های مورد ارزیابی جهت سنجش قدرت طرفین درگیری بوده و بر اساس آن کارشناسان به برآوردها و پیش‌بینی‌های دست‌یافته که بر حسب همین نتایج حاصله از این سنجش‌ها، به‌خودی‌خود گاهی می‌توانست بر توازن قدرت در میان طرفین و یا برتری بخشی به یکی از ایشان رسید.

 اما مؤلفه اصلی، پنهان و ناپیدای در هر جنگی “رسانه” است که خود یک قدرت مطلق و انکارپذیر بوده و طرفی که نسبت بدان غافل گردد و به‌نوعی ساده‌لوحانه بدان اندیشیده و یا آن را به فراموشی بسپارد، حتی اگر از همه اولویت‌های ایدئولوژیکی، تجهیزاتی و امکانات نظامی برخوردار باشد تردیدی نیست که طرف مقابل این امکان را دارد که از این غفلت بهره برده و بدین شکل بر تمامی ظرفیت‌های نظامی آن چیره گردیده و ضربات مهلکی بدان وارد نماید.

 “رسانه” قدرت ماورایی در خود نهفته دارد که از هر موشکی ویرانگرتر، از هر زرهی مقاوم‌تر و از هر لشکری گسترده‌تر بوده و نقشی را به‌عنوان یک ابزار کاربردی ایفا می‌کند که شاید برترین نظریه‌پرداز برجسته حوزه جنگ در دنیا را متحیر اثرگذاری عمیق خویش نموده و این همان دست برتر در جنگ است که در صورت شناخت درست و اشراف کامل بر آن می‌توان به‌راحتی یک طرف را برتری محسوس بخشیده، بدون آن که به جهت مالی و انسانی چندان هزینه‌ای نسبت به‌طرف دیگر درگیری کرده باشد.

 در جنگ هولناک غزه نیز به‌واقع این امر مشهود و نمایان است که علی‌رغم توان نظامی بالا و حمایت‌های بی‌درنگ امریکا و اروپا از ماهیت جبهه منفور اسرائیل و پشتیبانی فراگیر از بعد ادوات نظامی از این رژیم، چگونه مردم غزه دست برتر در افکار عمومی جهان را کسب کرده و چنان جبهه غزه از این ابزار به‌درستی بهره برده که اسرائیل را در منجلابی قرار داده که با وجود کشتار ناجوانمردانه و پیش‌روی‌های شبانه‌روزی زمینی در غزه اما همچنان خود را زمین‌گیر جنگ غزه متصور کرده و این امر یعنی بازنده بودن با وجود برتری نظامی در میدان نبرد و این همان ادارک سطح و به‌کارگیری منطقی از قابلیت “رسانه” است!!!

 این نمونه و صدها نمونه دیگر از آن خود گواه بر این امر هست که تنها ابزارهای اسمی و تجسمی میدانی نمی‌تواند زمینه‌ساز برتری گردد، بلکه سلطه بر افکار عمومی و دیدگاه حاکم بر جوامع نیز می‌تواند این برتری را با وجود هرگونه شرایط و وضعیتی به طرفی دهد که از ابزار مدرن و نوین بنام “رسانه” بهره لازم را برده و با استفاده از قدرت بی حد نفوذ، فراگیری به لحظه و عمیق و جریان‌ساز و برتری بخشی عمومی آن بتواند با کمترین هزینه مادی و تنها باتکیه‌بر توان و پتانسیل این قدرت ماورای در میان انسان‌ها برتری تاریخ‌ساز را به نام خود ثبت نموده هر چند که شاید در این جنگ نابرابر متحمل زیان‌های انسانی و لطمات روحی و جسمی نیز گردد، اما باور و تکیه بر شگفتی فراسوی تصور آدمی نهفته در موجودیت “رسانه” بر تارک بی‌بدیل تاریخ، ایشان را جاودانه خواهد کرد.