تبلیغات سوخت‌های فسیلی چگونه اقدام اقلیمی را متوقف می‌کند و چه راهی برای مقابله وجود دارد
تا زمانی که تبلیغات سوخت‌های فسیلی بی‌پاسخ بماند، اقدام اقلیمی قربانی خواهد شد.

این مقاله نشان می‌دهد چگونه شبکه‌ای سازمان‌یافته از تبلیغات سوخت‌های فسیلی طی دهه‌ها اقدام اقلیمی را به تأخیر انداخته است.

با شناخت روایت‌های نادرست، پاسخ‌گویی حقوقی، ترمیم اجتماعی و اصلاح ساختارهای اقتصادی می‌توان این چرخه را شکست و مسیر گذار واقعی به آینده‌ای کم‌کربن را هموار کرد.


نویسندگان

ساموئل لوید – دانشجوی دکتری روان‌شناسی، دانشگاه ویکتوریا
کاتیا رودز – دانشیار مدیریت عمومی، دانشگاه ویکتوریا

تاریخ انتشار: ۲۲ دسامبر ۲۰۲۵

منبع: theconversation.com


سال ۲۰۲۵ برای سیاست اقلیمی کانادا سالی مملو از عقب‌گرد بوده است. در ماه نوامبر، دولت فدرال و دولت ایالت آلبرتا تفاهم‌نامه‌ای امضا کردند که به تضعیف سیاست‌های سخت‌گیرانه اقلیمی در این ایالت و حمایت از ساخت یک خط لوله جدید از آلبرتا به شمال بریتیش کلمبیا انجامید.

در همین سال، دولت فدرال مالیات کربن را لغو کرد، بودجه برنامه‌های بهینه‌سازی انرژی خانگی را قطع نمود و اجرای الزامات فروش خودروهای بدون آلایندگی را به تعویق انداخت. این تصمیم‌ها کانادا را بیش از پیش از تحقق اهداف اقلیمی خود دور کرده‌اند؛ اهدافی که حتی پیش از این نیز برای محدود نگه‌داشتن گرمایش زمین زیر ۱٫۵ درجه سانتی‌گراد، مطابق توافق اقلیمی پاریس، کافی نبودند.

پرسش اساسی این است که چه چیزی پشت این تغییرات قرار دارد و چرا پیشرفت کانادا در مقابله با تغییرات اقلیمی تا این اندازه کند است؟ پاسخ ساده اما نگران‌کننده است: اقدام اقلیمی سود صنایع سوخت فسیلی را تهدید می‌کند و این صنایع طی حدود ۵۰ سال گذشته، از هر ابزاری برای جلوگیری از آن استفاده کرده‌اند.

در میان ابزارهای گوناگون، شاید مؤثرترین آن‌ها ماشین تبلیغاتی این صنعت باشد؛ شبکه‌ای جهانی از بنیادها، اندیشکده‌ها و لابی‌گران که با عنوان «جنبش مقابله با تغییرات اقلیمی» شناخته می‌شود. این شبکه با هدف ایجاد تردید، تأخیر و انحراف در سیاست‌گذاری اقلیمی فعالیت کرده است.

در پژوهشی که به‌تازگی منتشر شده، نویسندگان با مرور منابع دانشگاهی و غیردانشگاهی نشان داده‌اند که این جنبش چگونه نفوذ خود را برای به‌تعویق‌انداختن اقدام اقلیمی در کانادا به‌کار گرفته است.

تغییر راهبرد انکار

در سال‌های گذشته، راهبرد اصلی این جنبش انکار اصل تغییرات اقلیمی یا انکار نقش انسان در آن بود. اما با گرم‌تر شدن تابستان‌ها و افزایش آتش‌سوزی‌ها، سیل‌ها و طوفان‌ها، این روایت به‌تدریج اعتبار خود را از دست داد.

در نتیجه، ماشین تبلیغاتی سوخت‌های فسیلی به راهبردی تازه روی آورد. به‌جای انکار علم اقلیم، از اختلاف‌نظرهای مشروع درباره طراحی سیاست‌های اقلیمی سوءاستفاده شد تا سردرگمی ایجاد شود، بن‌بست سیاسی شکل بگیرد و سیاست‌هایی پیشنهاد شود که سود این صنایع را تهدید نکند.

سه روایت جدید به‌ویژه در کانادا رواج یافته‌اند:
نخست، این ادعا که سوخت‌های فسیلی می‌توانند بخشی از راه‌حل مقابله با تغییرات اقلیمی باشند؛
دوم، مقایسه‌های انحرافی که مسئولیت را به دیگران نسبت می‌دهد؛
و سوم، توجیه این صنایع با استناد به رفاه اقتصادی و اجتماعی.

این روایت‌ها همگی بر این ایده استوارند که سوخت‌های فسیلی جزء جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره‌اند و سوخت‌های فسیلی کانادا نسبت به سایر نقاط جهان آلایندگی کمتری دارند. حال آنکه این ادعاها هم از نظر منطقی نادرست‌اند و هم از نظر علمی غلط؛ زیرا سوخت‌های فسیلی اساساً با جهانی با گرمایش کمتر از ۱٫۵ درجه سازگار نیستند و نفت استخراج‌شده از ماسه‌های نفتی کانادا حدود ۲۱ درصد آلاینده‌تر از نفت خام متعارف است.

روایت دیگری که به‌وفور تکرار می‌شود، این است که اقتصاد کانادا به سوخت‌های فسیلی وابسته است. این دیدگاه هزینه‌های گذار را بزرگ‌نمایی می‌کند و در مقابل، هزینه‌های عظیم ادامه تغییرات اقلیمی مهارنشده را نادیده می‌گیرد.

پژوهش موردی نویسندگان نشان می‌دهد این روایت‌ها دیگر فقط در سطح نخبگان تکرار نمی‌شوند، بلکه به باورهای عمومی نیز نفوذ کرده‌اند و حتی می‌توانند توضیح دهند چرا بسیاری از شهروندان کانادایی به‌اشتباه تصور می‌کنند آینده انرژی پاک همچنان می‌تواند شامل سوخت‌های فسیلی باشد.

چگونه می‌توان با روایت‌های نادرست سوخت‌های فسیلی مقابله کرد؟

۱. شناخت خود

نخست باید بپذیریم که تبلیغات سوخت‌های فسیلی همه‌جا حضور دارد و ممکن است ناخواسته بر نگرش ما اثر گذاشته باشد. همچنین پیش از اقدام، باید خطرات احتمالی مالی یا فیزیکی را در نظر گرفت.

۲. شناخت طرف مقابل

شناخت ساختار، بازیگران و روایت‌های جنبش مقابله با تغییرات اقلیمی ضروری است. این وظیفه‌ای است که دانشگاهیان، روزنامه‌نگاران و پژوهشگران شهروندی می‌توانند بر عهده بگیرند.

۳. هدف‌گیری مستقیم

با در اختیار داشتن این اطلاعات، می‌توان صنایع سوخت فسیلی را از نظر حقوقی و مالی پاسخ‌گو کرد. نمونه‌هایی از این رویکرد در کانادا و سایر کشورها در حال شکل‌گیری است.

۴. ترمیم زخم‌های اجتماعی

حتی اگر اقدامات حقوقی موفق شوند، آسیب‌های اجتماعی باقی می‌مانند: قطبی‌شدن جامعه، بی‌اعتمادی و سردرگمی. سرمایه‌گذاری دوباره در جوامع و استفاده از سازوکارهایی مانند مجامع اقلیمی می‌تواند راهگشا باشد.

۵. انتخاب هوشمندانه میدان نبرد

دولت‌ها باید سیاست‌های مؤثر اما کمتر هدف تبلیغات را تقویت کنند؛ سیاست‌هایی که همچنان از حمایت عمومی برخوردارند و سهم بزرگی در کاهش انتشار دارند.

۶. مقابله با ریشه‌های ساختاری قدرت

در نهایت، باید قدرت اقتصادی و فرهنگی صنایع سوخت فسیلی تضعیف شود؛ از طریق حذف یارانه‌ها و اجرای سیاست‌های الزام‌آور برای هم‌راستاسازی بازارها با اهداف اقلیمی.

جنبش مقابله با تغییرات اقلیمی چند گام جلوتر حرکت کرده، اما پیروز نشده است. اگر قرار است تغییرات اقلیمی مهار شود، باید با شفافیت و همبستگی، قدرت صنایع سوخت فسیلی به چالش کشیده شود.