عصر دیجیتال با سرعت، گستره و جمعیت بیسابقه خود، ساختارهای ارتباطی بشری را از فرهنگ چاپی به فرهنگ شفاهی دیجیتال منتقل کرده و اکنون در مرحله «وارونگی رسانهای» قرار دارد.
در این مرحله، هر پدیده ارتباطی به نسخه معکوس خود تبدیل میشود: اطلاعات زیاد به نویز، انتخاب زیاد به ناتوانی تصمیمگیری و متنمحوری به شفاهیت دیجیتال ( گفتارمحوری دیجیتال).
شبکههای اجتماعی غوطهوری شفاهی را بازگرداندند و هوش مصنوعی مولد نقطه آغاز مرحله جدیدی از تحول انسانی است.
نویسنده: Andrey Mir
منبع: Big Think
تاریخ انتشار: Dec 02, 2025
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || یک تحلیل تازه در Big Think نشان میدهد که عصر دیجیتال ما را بهسوی شکلی از ارتباطات بازمیگرداند که شبیه دوران پیشازباننوشتاری است؛ جایی که پیامها ثابت و خطی نبودند، بلکه سیال, تعاملی و در جریان لحظهای قرار داشتند. این بازگشت، بخشی از آن چیزی است که اندری میر در کتاب 2025 خود با عنوان «The Digital Reversal» توضیح میدهد: زمانی که هر رسانهای به اوج استفاده میرسد، اثراتش وارونه میشود.
بهگفته میر، این وارونگی تاریخی ریشه در تحولات رسانهای دارد که مارشال مکلوهان آنها را «گسترش حواس و تواناییهای انسان» میدانست. همانطور که چرخ, پاهای ما را امتداد داد و چاپ, ذهن ما را شکل داد، رسانههای دیجیتال نیز سیستم عصبی ما را به تمام بشریت امتداد میدهند و در این مسیر, اثرات دوران چاپ را واژگون میکنند.
میر توضیح میدهد که دوران چاپی — تنها 550 سال در تاریخ بشر — یک «پرانتز گوتنبرگی» بوده است, دورهای که در آن فرهنگ انسانی با متنهای خطی, پایدار, نویسندهمحور و قابل استناد تعریف میشد. اما اینترنت این ساختار را از میان برده و ما را دوباره به ارتباطات سیال, زنده، لحظهای و مشارکتی نزدیک کرده است؛ مشابه آنچه در فرهنگ شفاهی وجود داشت.
در عصر چاپ، خواندن و نوشتن انسان را از محیط جدا کرد و نگاه درونگرای فلسفی را ممکن ساخت؛ اتفاقی که کارل یاسپرس آن را «عصر محوری» نامید. این عصر، نقطه رشد آگاهی انسان نسبت به جهان و خود بود. اما امروز، رسانههای دیجیتال این «چرخش درونی» را مانند یک نوار موبیوس وارونه کردهاند: انسان هنوز در خویشتن فیزیکی حضور دارد، اما «خود» او به بیرون امتداد یافته و در محیط دیجیتال جریان پیدا میکند.
نتیجه این تحول، بازگشت از تفکر انتزاعی به زیست تعاملی است. ما بار دیگر در جریان مداوم پیامها شناوریم — نه در سکوت کتابخانه، بلکه در سیلاب بیپایان محتوای لحظهای. مکلوهان این وضعیت را «غوطهوری در احساسات پسالیسری» توصیف میکند؛ مرحلهای که اثرات چند هزار سال سواد در چند دهه معکوس شده است.
میر این دوران را «محور دیجیتال» مینامد — عصری بسیار کوتاهتر از عصر محوری باستان، اما پرشتابتر و عمیقتر. میان تولد شبکههای اجتماعی در دهه 2010 و ظهور هوش مصنوعی مولد در دهه 2020, بشر وارد مرحلهای شده است که همه چیز در آن به مرزهای سرعت, گستره و جمعیت رسیده و اکنون در حال واژگونی است.
بهگفته او، وقتی رسانهها به بیشینه ظرفیت میرسند، اثراتشان معکوس میشود:
-
وفور اطلاعات به نویز تبدیل میشود.
-
وفور داده به جعل و فیک.
-
آزادی بیان به سانسور جمعی و فشار اجتماعی.
-
وفور انتخاب به فلج تصمیمگیری.
-
سواد دیجیتال به شفاهیت دیجیتال.
-
بیطرفی رسانه به پستژورنالیسم و کنشگری.
-
هویت به گواهینامه و برچسبهای اجتماعی.
در این وضعیت، حتی ساختارهای فلسفی, معرفتی, فرهنگی و زیستی بشر نیز تحت فشار معکوسسازی قرار دارند. سؤال بزرگ، بهویژه با ظهور هوش مصنوعی عمومی، این است: آیا انسان نیز مانند رسانههایش در نهایت «وارونه» خواهد شد؟
میر میگوید: اگر رسانهها کاربر را به محیط امتداد میدهند، نهایت آن جایی است که کاربر, رسانه و محیط یکی میشوند — و این وحدت امروز در حال دیجیتالشدن است. هوش مصنوعی این وحدت را تا حدی محقق کرده است، اما مرحله نهایی زمانی است که کاربر و رسانه عملاً یکی شوند.
در پایان، میر تأکید میکند که ما در میانه «واژگونی دیجیتال» زندگی میکنیم؛ دورانی که سرعت آن به اندازهای است که تمام اثرات آن در یک نسل فشرده شده است — نسلی که تجربه میکند چگونه همه چیز، با رسیدن به نهایت دیجیتالیشدن، به ضد خود تبدیل میشود.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
…………… شارا را در لینکدین، اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام دنبال کنید ……………
انتهای شارا/

نظر بدهید