آیا گوش شنوایی هست؛ یعنی چه؟!؟

از: دکتر حسن خسروی. مدرس دانشگاه و مولف کتاب روابط‌عمومی و ارتباطات – روابط‌عمومی موفق و کارآمد رابطه مستقیمی با نوع شخصیت و نگرش و تفکر مدیر سازمان دارد و این جمله طلایی زنده یاد پروفسور حمید نطقی پدر روابط‌عمومی ایران را یادآور می‌شود که: “هر مدیر؛ لایق همان روابط‌عمومی است که دارد”.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| من مدیران سازمان‌ها و روابط‌عمومی آنها را از حیث درجه و میزان“ شنوایی “ به چهار دسته تقسیم بندی می‌کنم:


1 – مدیر ناشنوا؛ روابط‌عمومی ناشنوا
2 – مدیر شنوا؛ روابط‌عمومی شنوا
3 – مدیر ناشنوا؛ روابط‌عمومی شنوا
4 – مدیر شنوا؛ روابط‌عمومی ناشنوا


خوشبختی و سعادت در جایی است که سازمان؛ یک روابط‌عمومی شنوای فهیم کاربلد دارد و همه چیز را با تحلیل و راهکار مناسب به گوش مدیریت رسانده و مدیر شنوا هم حرف حق را می‌پذیرد و عاقلانه و عالمانه به حق عمل می‌کند و سازمان می‌شود گل و بلبل.


بدبختی و شقاوت در جایی است که روابط‌عمومی تعطیل باشد و فاقد تخصص و گوش شنوایی هم نداشته و هر آنچه دلبخواه و صلاح خود است (درست یا نادرست) با هزار جور دوز و کلک به خورد رئیس و مدیر سازمان می‌دهد. مدیر سازمان هم اگر که تعطیل باشد و غیر متخصص؛ نااهل باشد و گوش شنوا هم نداشته و با روزمرگی و کج دار و مریز و باری به هر جهت سازمان را اداره نماید؛ می‌شود قوز بالای قوز و نارضایتی عمومی و ضرر و زیان. این بدترین حالتی است که می‌تواند در یک ساختار سازمانی و اجتماعی و حوزه کاری روابط‌عمومی و ارتباطات وجود داشته باشد.


به نظر می‌رسد که در کشور ما آسیب‌های جدی که متحمل می‌شویم ناشی از همین مورد است که ما روابط‌عمومی شنوا و مدیر شنوا نداریم.


این آسیب شناسی و تحلیل؛ خود گویای این مسئله است که روابط‌عمومی موفق و کارآمد رابطه مستقیمی با نوع شخصیت و نگرش و تفکر مدیر سازمان دارد و این جمله طلایی زنده یاد پروفسور حمید نطقی پدر روابط‌عمومی ایران را یادآور می‌شود که: “هر مدیر؛ لایق همان روابط‌عمومی است که دارد”. هر چند برد این جمله هم نسبی است و مطلق نمی‌باشد اما در هر صورت کارکرد خود را دارد و قابل احترام و توجه است.


بنابراین اگر می‌خواهیم سازمان‌ها و روابط‌عمومی‌ها را آباد کنیم قطعا باید مدیران متخصص مردمدار و دارای گوش شنوا را انتخاب و منصوب نماییم. یک حالت برزخ و بلاتکلیفی و عجیبی هم وجود دارد که یک روابط‌عمومی شنوا داریم اما مدیر تعطیل است و بالعکس. الهی نصیب گرگ بیابان نشود این حالت که بد وضعیتی است. چه بسا روابط‌عمومی‌های بسیار قوی و خوش فکر و کاربلدی داریم که اسیر یک مدیر نالایق ناکارآمد ناشنوا می‌شوند و نمی‌توانند آنچنان که باید و شاید ظهور و بروز داشته باشند. از سوی دیگر؛ بعضا مدیران بسیار خوب و شنوا و کاربلدی داریم که با روابط‌عمومی ناکارآمد و بی‌عرضه خود می‌سوزند و می‌سازند و نه راه پس دارند و نه راه پیش. برای اینها باید آرزوی صبر بر مصیبت کرد و گشایش در امور.


تجویز راهبردی


هر چقدر توجه ما به جانشین پروری مبتنی بر نظام شایسته سالاری و شایسته گزینی بیشتر باشد و هر چقدر به مقوله آموزش و پرورش مدیران و کارکنان و مهارت افزایی آنها بیشتر اهتمام داشته و هر چقدر مشارکت و همکاری و همراهی کارکنان را در تصمیم گیری‌ها و تصمیم سازی‌های سازمانی بیشتر دخالت دهیم می‌توانیم به مقوله “شنوایی” در سازمان کمک شایانی کرده و در نهایت شاهد رضایتمندی؛ بهره وری؛ سودآوری و موفقیت در عرصه های رقابتی و… باشیم.