درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
شنبه، 1 اردیبهشت 1403 - 03:50   

متا لامای ۳ و به‌روزرسانی هوش مصنوعی را منتشر کرد

  متا لامای ۳ و به‌روزرسانی هوش مصنوعی را منتشر کرد


ادامه ادامه مطلب یک

متا تولید تصاویر هوش مصنوعی در زمان واقعی را به واتس‌اپ می‌آورد!

  متا تولید تصاویر هوش مصنوعی در زمان واقعی را به واتس‌اپ می‌آورد!


ادامه ادامه مطلب دو

برندگان جوایز جهانی عکاسی سونی 2024 معرفی شدند!

  برندگان جوایز جهانی عکاسی سونی 2024 معرفی شدند!


ادامه ادامه مطلب سه

مسابقه عکس جهانی مطبوعات 2024: برندگان مشخص شدند

  مسابقه عکس جهانی مطبوعات 2024: برندگان مشخص شدند


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  کثرت‌گرایی رسانه‌ای و حق آگاهی مردم
  باج دادن به باجگیران رسانه‌ای: اشتباهی که نباید مرتکب شوید
  متا لامای ۳ و به‌روزرسانی هوش مصنوعی را منتشر کرد
  ابزار هوش مصنوعی جدید مایکروسافت یک ماشین کابوس عمیق است
  متا تولید تصاویر هوش مصنوعی در زمان واقعی را به واتس‌اپ می‌آورد!
  کارولین هاید، مجری بلومبرگ، می‌گوید سابقه روابط‌عمومی به او کمک کرده است
  هوش مصنوعی و فرسایش شناخت انسان
  برندگان جوایز جهانی عکاسی سونی 2024 معرفی شدند!
  اپل به دستور دولت چین، واتس‌اپ و تردز را از اپ استور چین حذف کرد
  مسابقه عکس جهانی مطبوعات 2024: برندگان مشخص شدند
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 8189صفحه نخست » گفتگوشنبه، 7 دی 1392 - 19:36
آسیب شناسی آموزش رشته «روابط عمومی» در کشور
در این میزگرد که حدوداً چهار ساعت به طول انجامید، مباحث مختلفی از جمله "لزوم تحول در مدیریت آموزشی حوزه علوم ارتباطات، ضرورت تربیت استادان مجرب و کارآزموده، نیاز به تغییر در سرفصل¬ها و دروس ارائه شده در رشته روابط عمومی بر اساس نیازهای روز جامعه و همسو با تحولات جهانی، ضرورت همسو نمودن مباحث نظری مطرح شده در دانشگاه ها با مباحث عملیاتی مطرح در صنعت و نظام کسب و کار، جلوگیری از انتشار کتاب های بی محتوای مرتبط با دانش علوم ارتباطات و ..... " مطرح گردید که شرح کاملی از آن را در ادامه خواهید خواند.
  

در میزگردی با حضور دکتر حسین افخمی، دکتر اسماعیل قدیمی، ابوالقاسم حکیمیان و خسرو رفیعی بررسی شد:

آسیب شناسی آموزش رشته «روابط عمومی» در کشور
الزام در تحول مدیریت آموزشی؛ لزوم تغییرات کلان در محتوای دروس، استادان و کتاب¬های درسی

 


آسیب شناسی آموزش رشته¬ «روابط عمومی» در کشور موضوع میزگرد نودمین شماره «ماهنامه روابط عمومی» بود که با حضور دکتر "حسین افخمی" دکترای علوم ارتباطات و مدیر سابق گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر "اسماعیل قدیمی" دکترای علوم ارتباطات و مدرس دانشگاه، "ابوالقاسم حکیمیان" رئیس کمیته آموزش انجمن روابط عمومی ایران و "خسرو رفیعی" دبیر سابق انجمن روابط عمومی ایران برگزار گردید. در این میزگرد که حدوداً چهار ساعت به طول انجامید، مباحث مختلفی از جمله "لزوم تحول در مدیریت آموزشی حوزه علوم ارتباطات، ضرورت تربیت استادان مجرب و کارآزموده، نیاز به تغییر در سرفصل¬ها و دروس ارائه شده در رشته¬ روابط عمومی بر اساس نیازهای روز جامعه و همسو با تحولات جهانی، ضرورت همسو نمودن مباحث نظری مطرح شده در دانشگاه¬ها با مباحث عملیاتی مطرح در صنعت و نظام کسب و کار، جلوگیری از انتشار کتاب¬های بی محتوای مرتبط با دانش علوم ارتباطات، لزوم تغییرات اساسی در شیوه برگزاری و محتوای مباحث مطرح شده در کنفرانس¬ها، همایش¬ها و کارگاه¬های آموزشی و ..... " مطرح گردید که شرح کاملی از آن را در ادامه خواهید خواند.


با تشکر از قبول دعوت ماهنامه روابط عمومی، برای ورود به بحث از آقای دکتر افخمی و با این پرسش آغاز می کنیم که - سیر تحول مباحث آموزشی در حوزه روابط عمومی طی سالیان و دهه های مختلف چگونه بوده است؟
دکتر افخمی: آموزش روابط عمومی برای اولین بار در سال 1923 توسط «ادوارد برنیز» با تدریس یک درس در دانشگاه نیویورک آمریکا شروع شد؛ و این در حالی بود که قبل از آن درس¬هایی با عنوان «تبلیغات» و «روزنامه نگاری» تدریس می¬شده است. برنیز در کتابش تأکید می کند که روابط عمومی باید در سطح جامعه مطرح شود و مردم در حین زندگی آموزش عمومی (نه آموزش مدرسه ای) روابط عمومی دریافت کنند و همچنین با سازمان¬ها و حقوق اجتماعی آشنا شوند. برنیز می¬گوید که روابط عمومی باید تغییرات اجتماعی و روابط دولت و مردم را به هم پیوند دهد و همچنین سطح آگاهی مردم را نسبت به پیشرفت بهداشت، کشاورزی و ... بالا ببرد و این درس مبنایی می شود برای آموزش عمومی مردم از طریق وسایل ارتباط جمعی و این به عنوان فلسفه شکل گیری روابط عمومی پایه ریزی می¬شود. دیگر اینکه در ادامه بین جنگ جهانی اول و دوم در حوزه روابط عمومی دوره های آموزشی و دانشگاهی زیادی نداریم بیشتر تک درس¬هاست، ولی آنچه که بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد این است که اکثر دانشگاه¬ها به روابط عمومی توجه نمودند و من¬بعد سه جایگاه ویژه به روابط عمومی اختصاص می دهند. ابتدا در دپارتمان¬های نزدیک به روزنامه¬نگاری؛ و بعد از سال 1970 روابط عمومی در کنار دپارتمان¬های مدیریت و آموزش مدیریت قرار می گیرد. به دلیل اینکه بعد از جنگ جهانی دوم، مدیریت دیگر حالت کلاسیک گذشته را ندارد (دستوری از بالا به پایین) یعنی به مرحله¬ای می رسیم که در محیط کار، ارتباطات افقی نیز به¬وجود می آید. سپس در دوره سوم است که تئوری روابط انسانی تصویب می شود یعنی به موازات روابط عمومی، روابط انسانی نیز در حوزه مدیریت نیروی انسانی به¬عنوان یک اصل و سرمایه سازمان مورد توجه قرار می گیرد و روابط عمومی اهمیت می یابد. با مطرح شدن نظریه سیستم ها، مدیریت وارد مرحله جدید و معناداری می شود و موفقیت مدیران در گرو به حساب آوردن مردم و جامعه است، بنابراین درس¬هایی مانند افکارعمومی، مدیریت ارتباطات، مدیریت روابط عمومی، ارتباطات سازمانی و ... با اهمیت تلقی می گردد و در این دوره روابط عمومی از درس اصول روابط عمومی یک قدم جلوتر می رود و به مدیریت روابط عمومی تبدیل می شود. به¬عبارت دیگر در دو دوره قبل (کلاسیک و غیرکلاسیک) ارتباطات معنا ندارد و با توجه به تفکر مدیران نیازی به روابط عمومی احساس نمی شود.
از سال 1970 به این طرف در آمریکا کمیسیونی تشکیل شد که هر ده سال شرح درس روابط عمومی را بازنگری، موضوعات قدیمی را حذف و درس¬های جدید پیشنهاد می دهد و در حقیقت منابع را به¬روز می کند و با توجه به پیشرفت روابط عمومی در جهان می بینیم که در آمریکا حدود 400 دانشکده، کالج یا دانشگاه، رشته روابط عمومی را تدریس می کنند ولی از نظر حرفه ای بیش از نصف فارغ التحصیلان مورد تأیید انجمن روابط عمومی امریکا نیستند.


آقای دکتر افخمی؛ سیر تحول آموزش روابط عمومی در ایران چگونه بوده است؟
دکتر افخمی: در ایران از سال 1343 در زمینه آموزش روابط عمومی احساس نیاز می¬شود. در این راستا اولین سمینار آموزشی روابط عمومی در "کرمانشاه" برگزار و در سال 1346 که دانشکده علامه طباطبایی تأسیس می¬شود این رشته در مقطع کاردانی، دانشجو می پذیرد ولی به دلیل نیاز و ضرورت، این رشته دو سال بعد به مقطع لیسانس ارتقاء می یابد و هیچوقت فارغ التحصیل فوق دیپلم نداشته است.
مرحوم دکتر نطقی در این خصوص می گوید: برای راه اندازی این رشته دو کار انجام دادم یکی اینکه هشت شرکت بزرگ بین المللی را بررسی کردم تا جایگاه روابط عمومی در آن سازمان¬ها را دریابم که مشخص گردید روابط عمومی دقیقاً در کنار تیم مدیریت قرار دارد. دکتر نطقی می گوید: هم اکنون- حدود سال 1340- کتاب¬هایی با موضوع مدیریت روابط عمومی در حال انتشار است و از این نظر، با راه اندازی این رشته بسیار همزمانی دارد. دیگر اینکه برای تدوین شرح درس¬های روابط عمومی از 12 دانشگاه بازدید و با مدیر گروه¬ها مذاکره و شرح درس¬ها را دریافت نمودم. بدین ترتیب، ایران اولین یا دومین کشور و در خاورمیانه است که رشته روابط عمومی را راه اندازی کرد و از این نظر پیشتاز بوده است.


همانگونه که عنوان نمودید رشته روابط عمومی از ابتدای راه اندازی تاکنون فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر نهاده است. لطفاً توضیح بفرمائید که تحولا ایجاد شده در خصوص دروس و سرفصل¬های آموزشی چگونه بوده است؟
دکتر افخمی: این رشته با یکسری عنوان دروس مانند "مبانی روابط عمومی، نظریه های ارتباطی، مبانی ارتباطات انسانی و ارتباطات جمعی و ..." شروع شده است که جزء واحدهای اساسی و بنیانی این رشته است که نباید حذف و یا جابجا شود و در دیگر کشورها نیز به این صورت است؛ و فقط محتوایش را غنی¬تر می نمایند. اتفاقی که در ایران در این خصوص رخ داده است این است که در دهه 60 رشته روابط عمومی بازنگری و سپس منحل و ادغام می شود. یعنی بخشی از ارتباطات اجتماعی به¬عنوان یک گرایش نه گرایش ارتباطات اجتماعی بلکه یک درس از ارتباطات اجتماعی تبدیل شد و مابقی درس¬ها که کلاً 20 واحد است بین رشته ارتباطات و روزنامه¬نگاری مشترک است و عنوان رشته به علوم اجتماعی تغییر می یابد.
طی پنجاه سال گذشته در کنار رشته روابط عمومی، رشته مترجمی زبان قرار داشت و کسی که در رشته روابط عمومی درس می خواند به دلیل بین المللی بودن این رشته می بایست حداقل سه زبان یاد بگیرد و مشاغلی مانند وابسته های فرهنگی، وابسته های ارتباطی و تخصص هایی که بعدها اضافه شدند مثل روابط بین الملل و ... نیاز به آشنایی چند زبانه دارد. بنابراین یک رشته اولیه تأسیس می شود که نزدیک به 70 واحد تخصصی رشته یا مشترک ارتباطات دارد و برگرفته است از علم حقوق، سیاست، روابط بین الملل، مدیریت، جامعه شناسی، روانشناسی، مردم شناسی و ... و در عین حال تاریخ و ادبیات ایران، موضوعی که متأسفانه در سال¬های اخیر به آن توجهی نمی شود. کسی که متخصص روابط عمومی است اگر تاریخ و ادبیات کشورش را نداند چگونه می تواند توانمند حرکت کند و او قطعاً به یکسری مهارت¬ها نیاز دار. در سیر تغییر و تحولات تاریخی این رشته در دهه 1380 دوباره رشته روابط عمومی منحل شده و به یک تک واحدی سه واحد درس و بعد به یک گرایش از ارتباطات اجتماعی تبدیل می شود و از سال 1383 با تبدیل شدن به رشته کارشناسی، دوباره زنده و احیاء می شود و در این مقطع 80 واحد درس تخصصی مشترک و درس تخصصی روابط عمومی ایجاد می شود .


در حال حاضر رشته روابط عمومی در چه وضعیتی قراردارد .
دکتر افخمی: در حال حاضر این رشته هنوز ادامه حیات می دهد ولی مشکلاتی دارد، صرف تصویب درس¬ها و واحدهایی (در سال 1388) کافی نبوده و کمبودهایی در این زمینه وجود دارد که عبارتند از: واحدهای درسی را تعریف کردیم اما با کمبود مدرس کارآزموده مواجهیم، برای شیوه تدریس فکری نکرده¬ایم، برای ارتباط با "صنعت"برنامه¬ریزی نکرده¬ایم، واحد کارآموزی داریم ولی سازمانی برای معرفی تضمینی کارآموز نداریم. کارآموزی، قراردادی با موضوع آموزش تضمینی بین یک دانشگاه دولتی و یک سازمان است که این امر اتفاق نمی افتد. متون درسی سال 1383 به بعد را هیچکس مورد بازبینی قرار نداده و فقط شرح درسی تصویب شده و مجوزش را به یک دانشکده دولتی (علامه طباطبایی) دادند و من¬بعد هیچ دانشکده دولتی دیگر آن را برای اجرا نپذیرفت و سپس دانشگاه آزاد شرح درس¬ها را قبول کرد.
نکته دیگر اینکه از سال 1391 رشته روابط عمومی که عمرش از ده سال کمتر است مورد تجدید نظر قرار گرفت و پیشنهادی مبنی بر حذف بسیاری از درس¬های تخصصی و عمومی شدن آن با عنوان ارتباطات اجتماعی داده شده است که امیدواریم طرح جدید تصویب نشود. در این خصوص جمله دکتر نطقی را در دهه 80 که این رشته منحل شده بود و پدر روابط عمومی ایران از این بابت بسیار نگران و ناراحت بودند را تکرار می کنم : حسن زنده است، چرا شناسنامه اش را باطل می کنید ؟


ضمن تشکر از دکتر افخمی؛ از دکتر اسماعیل قدیمی می خواهیم بحث پیرامون اهمیت و بایدها و نبایدهای آموزش آکادمیک در حوزه روابط عمومی را ادامه دهند.
دکتر قدیمی: مهمترین مقوله در بحث آموزش روابط عمومی، مدیریت آموزش در دانشگاه¬هاست. بنده معتقدم مسئله آموزش یکی از پیچیده¬ترین و مهمترین حرفه های دنیای امروز است. دنیایی که «هارولد پرکین» مورخ بزرگ انگلستان می گوید: از سال 1888 فقط حرفه¬ای¬ها آن را ثبت کردند. پس آموزش یک حرفه است و کسی که نگاه حرفه¬ای به آموزش دارد، نسبت به فلسفه وجودی، ساختار سازمانی، ساختار نیروی انسانی، اهداف، مدیریت، راهبردها، سیاستگذاری¬ها، برنامه ریزی¬ها و ... آن رشته و حرفه خاص و اجزاء وجودی مدیریت آموزش در کلیه رشته ها و از جمله رشته روابط عمومی اشراف دارد.


با توجه مقدمه¬ای که ارائه نمودید، در مقطع کنونی، مدیریت آموزش روابط عمومی، روزنامه نگاری و علوم ارتباطات در دانشگاه¬ها را چگونه ارزیابی می کنید.
دکتر قدیمی: به نظر من در ارزیابی این موضوع باید ببینیم آیا این مدیریت¬ها به فلسفه وجودی روابط عمومی اهمیت می دهند؟ آیا یک سند رسمی با ¬عنوان اساسنامه، ساختار و فلسفه وجودی روابط عمومی در دانشگاه داریم؟ آیا مدیریت¬های آموزش روابط عمومی در دانشگاه¬ها به موضوع دروس و منابع درسی این رشته می پردازند؟ آیا برای تولید محتوای دروس برنامه¬ریزی دارند؟ آیا در این زمینه تحقیق و پژوهش انجام شده است؟ اصلاً تعریف مدیریت را جدی می گیریم؟ مدیریت آموزشی ما "سازماندهی، برنامه ریزی، ایجاد انگیزش و کنترل و نظارت" انجام می¬دهد و از همه مهمتر راه¬های بهبود و ساز و کارهای توسعه و در نهایت عملکرد را می¬بیند.
من معتقدم فلسفه وجودی روابط عمومی در مدیریت¬های آموزش دانشگاه¬ها مفقود شده است. هیچکدام از مسئولین اطلاعی از فلسفه وجودی روابط عمومی ندارند و یا اگر می دانند به آن بی توجهی می کنند. اینکه امروز بر عمومی نمودن متون آموزشی و اختصاص دادن سی یا چهل واحد غیر تخصصی به رشته روابط عمومی و از طرف دیگر از واحدهای تخصصی این رشته نظیر اصول و مبانی ارتباطات، مدیریت سازمانی و ... که جزء لاینفک و فلسفه وجودی روابط عمومی است، غافل شویم در نهایت ما را در مسیر بازماندن از نتیجه، بی اثری و ناکارآمدی قرار خواهد داد و در واقع زمینه برای تهاجم بیشتر از سوی کسانی که درک درستی از روابط عمومی ندارند و تا به امروز اجازه فعالیت حرفه¬ای این رشته را نداده¬اند فراهم خواهد شد.


در این خصوص چه راهکاری پیشنهاد می کنید ؟
دکتر قدیمی: باید در دانشگاه¬ها مدیریت آموزشی را در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا ایجاد و این موضوع را در مقوله آموزش لحاظ کنیم. یعنی کسانی مدیریت¬های آموزشی را بپذیرند که علم مدیریت داشته باشند. در حقیقت امروزه یکی از مهمترین رشته های تحصیلی در دنیا، علم مدیریت است. «پیتردراکر»، «آلفرد چنگلر» و بسیاری از متفکران، مورخان و صاحبنظران معتقدند عصر حاضر، "عصر سازمان¬ها و مدیریت است". با نگاهی به متون تاریخی متوجه می شویم منشاء همه تحولات، مدیریت علمی دانش بنیان و امروزی است. حال ما چگونه بین مقوله آموزش روابط عمومی و مدیریت آموزش روابط عمومی تفاوت قائل نیستیم. در حال حاضر به دلیل عدم استقلال حرفه¬ای دانشگاه¬های ایران، از بیرون برای این مجموعه¬ها تصمیم می گیرند در حالیکه در سراسر دنیا، دانشگاه¬ها منشاء کلیه تصمیم گیری¬ها در سطوح مختلف، هستند. اگر توسعه کشورهایی نظیر مالزی، کره جنوبی، سنگاپور، ژاپن و ... به سرعت اتفاق افتاد به دلیل جدی گرفتن دانشگاه¬هاست.
«دمینگ» یکی از بزرگترین اندیشمندان علم مدیریت می گوید: تعالی جامعه و تعالی انسان میسر نمی¬شود مگر از طریق آموزش. پس آموزش یک حرفه است و کسانی هم که در دنیای امروزی زندگی می کنند باید تفکر حرفه¬ای داشته باشند و در این زمینه بیان این جمله کلیدی را لازم می دانم: بزرگترین و بهترین اساتید هر رشته در رشته¬های غیر از رشته خودش عامی است. پس اگر هر استادی که رشته¬اش مدیریت آموزش نباشد و مدیریت آموزشی دانشگاه را به¬عهده گیرد، حرفه¬ای گرایی را زیر سوال برده است. بنابراین باید در دانشگاه¬ها حرفه¬ای گرایی، استقلال حرفه¬ای،کارآمدی و اثربخشی و حضور موثر در جامعه را جدی بگیریم و همدیگر را به رسمیت بشناسیم و اجازه دهیم این استقلال ما را به شکوفایی، نوآوری و اثرگذاری برساند.


با تشکر از توضیحات دکتر قدیمی؛ نظر آقای حکیمیان (به عنوان مسئول کمیته آموزش انجام روابط عمومی) را در این خصوص می پرسیم .
ابوالقاسم حکیمیان: در تأیید صحبت¬های آقایان دکتر افخمی و دکتر قدیمی در خصوص آموزش روابط عمومی و مدیریت آموزشی و اهمیت آن در دنیای امروز باید بگویم، افزایش تعداد افراد تحت پوشش نظام آموزشی، گسترش واحدهای آموزشی و اداری و افزایش متولیان آموزشی؛ نیاز به مدیران آموزشی بیشتری را برای مدیریت این مجموعه عظیم طلب نموده و اهمیت و توجه به مدیریت آموزشی را از نظر کمی و کیفی بیش از پیش نمایان می‌سازد.
و برای این‌که این مسیر به درستی طی شود، ضروری است تا آسیب‌های وارده به مدیریت نظام آموزشی به خوبی تشخیص داده شود و سپس با ارائه راهکارهایی مناسب به رفع منشاء بروز آن‌ها پرداخت؛ و مسلماً پرداختن به این مهم نیازمند توجه به علم مدیریت است. اما به اعتقاد متخصصان مدیریت آموزشی، در حال حاضر مدیران ما اهمیت چندانی برای علم مدیریت- در حوزه آموزش - قائل نیستند و در عمل اولویت¬های آن را به رسمیت نمی‌شناسند.
به هر حال اگر آموزش توسط افراد متخصص به¬صورت استاندارد و موثر انجام شود، به توسعه منابع انسانی منجر و توسعه منابع انسانی، توسعه سازمانی را در پی خواهد داشت. توسعه سازمانی نیز منجر به توسعه ملی و توسعه ملی در نهایت به توسعه پایدار می انجامد. متأسفانه ما در بخش آموزش از مقطع پیش دبستانی تا دکترا از هر نظر - محتوای دروس، استاد، بازار کار و ... - دچار چالش و مشکل هستیم. آیا تا به حال فکر کرده¬ایم این همه فارغ التحصیل رشته¬های مختلف دانشگاهی کجا جذب می شوند؟ آیا برای راه اندازی رشته، نیاز جامعه و کاربردی بودن آن را در نظر می گیریم؟ وقتی یک موسسه یا شرکت خدماتی نظیر بانک و یا صنعتی مثل یک کارخانه، دانشگاه علمی کاربردی تأسیس می کند نتیجه¬ای بهتر از این نخواهد داشت. با توجه به اینکه بیست سال مدیر آموزش بوده¬ام و در حال حاضر نیز در انجمن روابط عمومی ایران چنین مسئولیتی را بر عهده دارم و دقیقاً با مسائل و مشکلات این بخش از نزدیک آشنایی دارم؛ به جرأت می گویم کسانی که مسئولیت مدیریت آموزشی در کلیه سطوح را برعهده دارند، مدیریت آموزشی نخوانده و به همین علت نه نیاز سنجی آموزشی را می دانند و نه انجام می دهند و همینطور به برنامه ریزی آموزشی نیز اشرافی ندارند تا بتوانند آن را به اجرا در آورند.


با توجه به سابقه جنابعالی در امر آموزش، مشکلات آموزشی حوزه روابط عمومی را که با آن مواجه بوده و هستید، بیان نمایید.
حکیمیان: به دلیل عدم مدیریت یکپارچه آموزشی، سلیقه¬ای عمل کردن و متفاوت بودن واحدهای آموزشی یک رشته در دانشگاه¬های مختلف، با مشکل اختلاف فاحش سطوح علمی فارغ التحصیلان از نظر کمی و کیفی مواجه هستیم و به همین جهت همگن نمودن کارآموزان برای آموزش عملی بسیار دشوار است. در حالیکه ما در انجمن روابط عمومی ایران می¬خواهیم با توجه به واحدهای تخصصی گذرانده شده در دانشگاه - طی دوره هایی - به¬صورت کاربردی آموزش¬هایی به دانشجویان ارائه دهیم، ولی با این مشکل مواجه هستیم که کارآموزان از نظر علمی با هم متفاوت هستند. چراکه در بعضی از دانشگاه¬ها واحدهای تخصصی درست تدریس نشده است و این فرد برای یادگیری تئوری¬ها در عمل با مشکل مواجه می شود. یکی دیگر مهمترین مشکلات این است که ما برای کارشناسان روابط¬عمومی سازمان¬های مختلف کلاس¬هایی را برگزار می¬کنیم، در حالیکه مدیران روابط عمومی خود در هیچ دوره¬ای شرکت نمی¬کنند و در واقع از به روز بودن دور هستند. این امر خود در عرصه عمل مشکلاتی را به وجود می-آورد یعنی اینکه در محیط کار میان کارشناس آموزش دیده و مدیر با تفکرات قدیمی و یا غیر متخصص، تعارضات و اختلاف نظرهایی به وجود می آورد که البته در نهایت نیز مدیران حرف خود را به کرسی می¬نشانند؛ و این یعنی آفت امروز روابط¬عمومی-های ما. بدین ترتیب با توجه به نگرش مدیران ارشد به روابط عمومی، این واحد در بسیاری از سازمان¬ها واحدی تابع و فقط مجری دستورات دقیقه نود است.
از دیگر مشکلات آموزشی روابط عمومی در کشور می توانیم به برگزاری کنفرانس¬ها، همایش¬ها و سمپوزیوم¬ها در سال¬های اخیر اشاره کنیم که فقط در حد چند سخنرانی است و در انتها برای همه گواهینامه آموزشی صادر می شود. حتی برای کسی که در همایش حضور نداشته به دلیل ثبت نام و هزینه واریزی، گواهینامه ارسال می¬شود و این گواهینامه در رزومه افراد جای می گیرد و مسئله اینجا¬است که مدیران زمانی که می¬خواهند فردی را برای سمتی انتخاب کنند، می بینند کلی گواهینامه آموزشی دارد و این درد بزرگترین معضل آموزشی است که نه تنها در بخش علوم اجتماعی و روابط عمومی بلکه در رشته های علوم پزشکی نیز اتفاق افتاده است. همچنین یکی دیگر از مشکلات آموزشی کشور، اعمال سلیقه موسسین و حامیان دانشگاه¬ها، در برنامه های آموزشی است. مسئله¬ای که در کشورهای پیشرفته دنیا این¬طور نیست؛ به¬عنوان مثال تمامی مخارج دانشگاه «پوردو» آمریکا را یک کارخانه فولادسازی متقبل شده است در حالیکه مدیران آن هیچ دخالتی در فعالیت¬ها و برنامه¬های دانشگاه مذکور نداشته و در حقیقت استقلال دانشگاه حفظ شده است. اما در ایران اگر دانشگاه غیر انتفاعی تأسیس شود، موسس اهداف خاصی را دنبال می کند و این دانشگاه وابسته است؛ که در نهایت این موضوع به فضای آموزشی ضربه خواهد زد.


چه پیشنهادی برای بهبود وضعیت آموزشی دارید.
حکیمیان: به اعتقاد من تا روزی که شیوه آموزش بدین ترتیب است و همچنین داشتن مدرک به تنهایی نشانه سطح سواد و حرفه¬ای بودن فرد تلقی شود متأسفانه سطح کیفی آموزش پایین و پایین¬تر خواهد آمد و پیشرفتی در این زمینه حاصل نخواهد شد؛ مگر اینکه به واقعیت¬ها بپردازیم و از آن درس بگیریم و سعی کنیم آموزش¬های استاندارد را از دوره پیش دبستانی شروع و تا دکترا اجرا نماییم. چراکه تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی جامعه به عدم آموزش استاندارد بر می گردد و این موضوعی است که باید به آن توجه و اجرا شود .


ضمن سپاس از آقای حکیمیان از آقای رفیعی دبیر انجمن روابط عمومی ایران می خواهیم که در خصوص مشکلات آموزشی در دانشگاه¬ها صحبت کنند.
خسرو رفیعی: مشکل امروز آموزش، همگام نبودن آن با توسعه جامعه است. ما دیگر آن جامعه کوچک روستایی نیستیم؛ مرزهای جغرافیایی به دلیل توسعه جوامع، دیگر مفهوم قبل را از دست داده و همگی به مرزها ارتباطی تبدیل شده¬اند. حال با توجه به تغییر و تحولات موجود نیاز داریم در رشته¬های مختلف به¬صورت تخصصی و حرفه¬ای وارد عمل شویم، به¬خصوص در حوزه¬های علوم اجتماعی و روابط¬عمومی و ارتباطات. در گذشته به نیروی کار، کارگر می¬گفتند و کم کم این اسم به نیروی انسانی و منبع انسانی و سرمایه انسانی تغییر نام داد. حال باید ببینیم برای آموزش این سرمایه انسانی برنامه¬ریزی چگونه می کنیم؟ به اعتقاد من ما هنوز هم به فکر نوشدارو پس از مرگ سهراب هستیم. به¬عنوان مثال در سال 60 بعد از اینکه رشته روابط عمومی منحل شد- پس از مدتی – مسئولین متوجه شدند که به این رشته نیاز دارند.
بله؛ ما با توجه به پیشرفت و توسعه تکنولوژی¬های ارتباطاتی در جهان و مشکلات موجود جامعه در ضرورت نیاز به برقراری ارتباطات صحیح، می بایست به رشته روابط عمومی و ارتباطات اهمیتی روز افزون دهیم و اصول اولیه آن را بشناسیم و برای شناخت آن به جامعه نیاز به آموزش داریم. همچنین در حالیکه رشته روابط عموی نیاز به استادان و متخصصینی برای تدریس این رشته دارد، با نگاهی کلی می¬توانیم به چند سوال ساده در این خصوص پاسخ دهیم. اینکه چند استاد و متخصص در این رشته تربیت کرده ایم؟ آیا هر کسی و با هر تخصصی می تواند این رشته را تدریس کند؟ آیا با این وضعیت می توانیم نهادهای اجتماعی، اقتصادی و دانشگاه¬ها را با صنعت و فضاهی کسب و کار آشتی دهیم؟ و اینکه وقتی ما متخصص روابط عمومی نداشته باشیم، چگونه می توانیم به این مسائل فکر کنیم؟.
در سازمان¬ها به دلیل آنکه روابط عمومی را نمی شناسند هر چند وقت یکبار جایگاه آن را از نظر سازمانی تغییر می دهند و یا عنوان آن را عوض می کنند. موضوعی که به آموزش این رشته در دانشگاه¬ها نیز بر می¬گردد و در دانشگاه¬ها هم به دلیل اینکه با این علم و اهمیت و ضرورت آن در کلیه امور آشنا نیستند هر چند وقت یک¬بار شاهد تغییراتی در عنوان، مقطع تحصیلی، میزان ظرفیت، تعداد و عناوین واحدهای این رشته هستیم. در حقیقت در حال حاضر نیاز سنجی، برنامه¬ریزی استراتژیک یا راهبردی و ارزیابی در مدیریت آموزشی دانشگاه¬ها مشاهده نمی¬شود و این موضوع به¬عنوان یک آسیب جدی در نظام آموزشی کشور مطرح است و موجب بروز مشکلاتی در فضای آموزشی شده است. بنابراین اگر بخواهیم در کلیه امور پیشرفت کنیم باید آموزش و به ویژه آموزش روابط عمومی و ارتباطات را جدی بگیریم. چون نیاز داریم ارتباط بین استاد و دانشجو، مدیر و کارمند، کارگر و کارفرما و ... را بشناسیم؛ و این¬ها همه مربوط می¬شود به ارتباط و روابط عمومی است.


آقای حکیمیان در بخشی از سخنان خود به مسئله برگزاری سمینارها و همایش¬هایی در حوزه روابط¬عمومی اشاره نمودند. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا اینگونه برنامه¬ها تأثیرات مثبتی در جهت ارتقای فضای آموزشی کشور داشته¬اند؟
رفیعی: در حال حاضر شرکت¬هایی به جای دانشگاه¬ها و مراکز آموزش عالی، کنفرانس¬ها و همایش¬هایی را در حوزه روابط¬عمومی برگزار می کنند؛ کنفرانس¬هایی به عقیده من دستاورد چندانی در ارتقای دانش روابط عمومی آن¬هم در بخش آموزش نداشته¬اند و از تأثیرگذاری لازم برخوردار نبوده¬اند. متأسفانه در شرایط کنونی همه فکر می کنند می توانند با حضور در یک همایش چهار ساعته علم روابط عمومی را یاد بگیرند و فکر می¬کنند که روابط عمومی همین مفاهیم ساده و یا چند شعاری است در این همایش ها ارائه می شود.


در مورد مدیریت آموزشی سازمان¬ها و همچنین منابع درسی رشته روابط عمومی و ارتباطات چه نظری دارید.
رفیعی: معمولاً مدیریت آموزش در هر سازمان را، متخصص آن مجموعه عهده دار است؛ ¬به¬عنوان مثال مدیر آموزش در شرکت برق، مهندس برق و در شرکت نفت، مهندس نفت است. این درست است که مدیر آموزش باید از سازمان خود شناخت داشته باشد ولی مهمتر از آن باید آموزش را بشناسد و مدیریت خوانده باشد.
و اما از دیگر معضلات بخش آموزش در حوزه روابط عموم کشور، می توان به چاپ کتاب¬های غیرتخصصی در این زمینه اشاره نمود که متأسفانه هیچ ارگانی بر آن نظارت ندارد. بارها مشاهده شده است که (به اصطلاح) نویسندگان، متن کتاب دیگران را تکرار و فقط اسم خود را جایگزین می¬کنند؛ و این موضوعی است که بارها و بارها اتفاق افتاده خیانتی بزرگ به جامعه علمی کشور است؛ و با توجه به تکراری بودن مطلب ناچاریم به منابع درست ارتباطی گذشته رجوع کنیم.
خیلی جالب است؟! کسی که دیپلم دارد که نباید کتاب تخصصی ارتباطات و یا هر رشته تخصصی دیگری را چاپ کند. در کدام کشور چنین اتفاقی افتاده است؟ تنها فردی می تواند در مورد موضوعی کتاب چاپ کند که تخصص آن را داشته باشد. به اعتقاد من با توجه به کمبود منابع درسی (ارزنده) در حوزه ارتباطات، این موضوع می¬بایست توسط دانشگاه¬ها و کمیته های تخصصی ارزیابی، مدیریت و نظارت شود و در حال حاضر این خلاء در جامعه ما وجود دارد. همچنین در بحث "انستیتوها" که در ابتدا اشاره کردیم نباید اجازه دهیم که درآن سه سطح (دانشگاهی، سازمانی و حرفه ای) را آموزش دهند و پستی که یک تکنسین می تواند در آن جایگاه کار کند نباید توسط یک لیسانس و فوق لیسانس اشغال گردد. این نقض حرفه¬ای گرایی است و باید به این موضوع خاتمه داده شود که در هر دانشگاه و یا آموزشگاهی رشته روابط عمومی را بدون استاد متخصص راه اندازی کنند و فارغ التحصیل کاردانی و کارشناسی به جامعه تحویل دهند. تا زمانی که ما در مسائل آموزشی یک¬طرفه فکر می کنیم و نیاز جامعه را نادیده گرفته و آموزش را به¬خصوص در حوزه روابط عمومی و ارتباطات از جامعه منفک کنیم، روز به روز از مسیر اصلی دورتر خواهیم شد.


آقای دکتر افخمی، به نظر شما چه تفاوتی بین شیوه تدریس در رشته روابط عمومی و سایر رشته¬های دانشگاهی وجود دارد؟
دکتر افخمی: دکتر نطقی اسوه دو حرفه معلمی و روابط عمومی است. او اعتقاد داشت آموزش روابط عمومی در مقایسه با جامعه شناسی متفاوت است؛ به این صورت که جامعه شناس اگر فن تدریس را بلد باشد از عهده آن به¬خوبی بر می¬آید. اما اگر یک معلم روابط عمومی تجربه کاری نداشته باشد در کلاس حتی، نظریه هم نمی تواند تدریس کند. چون هر جا که نظریه تدریس می کند باید مثالی بزند که لمس کرده باشد و حرفه روابط عمومی را دکتر نطقی با این تجربه شروع کرده است. دیگر اینکه آموزش یک حرفه است و در گذشته برای تربیت معلم، دانشگاه و دوره¬های تخصصی داشتیم و از همه مهمتر تخصص معلمین برای دوره های دبستان، راهنمایی و دبیرستان متفاوت بود و در مدارس مرز تدریس علوم مشخص بود. متأسفانه در حوزه علوم اجتماعی چه در گذشته و چه در حال مهم نبود چه کسی این درس را تدریس کند. در گذشته برای تدریس درس¬های روابط عمومی به دو شیوه عمل می¬شد؛ یا استادی در آن زمینه تخصص داشت که معمولاً بحث¬های نظری بود و یا بحث¬های عملی بود که باید استادی این درس را تدریس می کرد که علاوه بر تخصص، چند سالی تجربه داشته باشد و این امر حدود بیست سال است که در دانشگاه¬ها لغو شده و کسی که تخصص اجرایی دارد اصلاً در کلاس¬های درس حضور نمی یابد.


در سایر کشورهای دنیا شیوه¬های تدریس و نحوه تعامل میان علم و عمل چگونه است؟
دکتر افخمی: در کشورهای دیگر هم به این صورت است که اگر استادی تدریس را به¬عهده می گیرد بخشی از درس را که خود تجربه و تخصص ندارد نفر دیگری به¬عنوان مربی در کنارش قرار می گیرد و آن درس را تدریس می کند و آن درس گواهینامه دو نفره می گیرد. به این صورت که استاد در مورد "تئوری" نظر می دهد و استاد مربی در بخش "عملی" نظر و نمره می دهد و این دقیقاً همان مرزبندی حرفه ای است؛ و در آن هر کس از مرز خود فراتر نمی رود. در حرفه روابط عمومی و روزنامه نگاری به دلیل اینکه با مهارت¬ها و تکنولوژی ارتباط دارند بخشی از این ممارست¬ها در این مرز به¬وجود می آید و در کتاب¬های درسی نیامده است. یعنی مهارت را استاد بر مبنای تجربه خود به کلاس می آورد و هر سال نسبت به سال دیگر متفاوت است. در دوره کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی هم دو درس روزنامه نگاری و شیوه نگارش به این روش تدریس می شد. در سال¬های دهه 50 ما هشت واحد درس روزنامه نگاری را با دو استاد در مقطع لیسانس رشته روابط عمومی می خواندیم. آن زمان مرحوم دکتر کاظم معتمد نژاد که 5 سال از چاپ کتابش گذشته بود و در کارنامه اش سردبیری روزنامه را هم داشت، روزنامه نگاری را به¬صورت نظری تدریس می نمود و آقای رضا مرزبان که سردبیر روزنامه و عضو برجسته کانون نویسندگان و خبرنگاران بود و بیش از بیست سال سابقه داشت، روزنامه نگاری عملی را درس می داد. آن هشت واحد الان به دو واحد تقلیل یافته که توسط استادان مبتدی تدریس می شود که حتی یک روز سابقه مطبوعاتی ندارد. همین داستان را در دوره فوق لیسانس در خارج از کشور تجربه کردم. تعریف فوق لیسانس این نیست که درس¬های عجیب و غریب بخوانیم بلکه ادامه درس¬های لیسانس است که فقط تخصصی و عمیق تر شده است و دروس عمومی حذف می شود. در مقطع فوق لیسانس در هیچ کجای دنیا بیشتر از 12 درس نمی دهند و بین 8 تا 12 درس متغیر است و ضریب واحدها 2 و 3 است و بعضی از درس¬ها در سه ترم ادامه پیدا می کند و حداقل هفته ای یک نفر روزنامه نگار یک¬ساعت برای انتقال تجربیات و موضوعات روز جامعه در کلاس حضور پیدا می کرد که این امر نیز از جامعه ما رخت بسته است. سال¬هاست که در دانشگاه¬هایمان حتی یک کلاس سخنرانی حرفه ای نداریم که یک روزنامه نگار یا یک مدیر روابط عمومی بیاید و تجربیاتش را بیان کند و این موضوع به قطع رابطه صنعت و دانشگاه بر می گردد. درس کارآموزی را احیاء کردیم ولی به دلیل دو مشکل عملاً این درس کارایی ندارد؛ یکی اینکه در سازمان¬های دولتی یا خصوصی قرارداد ثابتی نداریم که آن سازمان موظف به پذیرش کارآموز باشد و این پذیرش با رابطه و خواهش صورت می پذیرد. دوم اینکه مکانیسمی وجود ندارد که در آن سازمان به ما گزارش استانداردی از یادگیری سه ماهه کارآموز بدهند و اگر ارزیابی هم شود سطح گزارش¬ها نازل است. در گذشته دانشجویان ترم 5 تا 8 که دوره کارآموزی می گذراندند یک گزارش مجلد 60 تا70 صفحه¬ای تحویل استاد می دادند و استاد بر اساس ارزیابی گزارش، نمره می داد که این هم دیگر انجام نمی شود.


یک استاد دانشگاه در رشته علوم ارتباطات باید دارای چه معیار و شاخصه¬هایی باشد؟
دکتر افخمی: برای تربیت مدرس، اساتید باید دوره معلمی بگذرانند، چطور یک معلم دوره دبستان، راهنمایی و دبیرستان باید دوره بگذراند اما وقتی به دانشگاه رسید صرف اینکه استاد یک مدرک در دست دارد سر کلاس حاضر و تدریس می کند. در حالیکه ویژگی¬های مدرس معاصر این نیست. در تمام کشورهایی که رشته روزنامه نگاری و روابط عمومی تدریس می کنند -حداقل می توانم 50 کشور را نام ببرم- دانشجویان بدون داشتن حداقل دو تا سه سال تجربه و سابقه نمی توانند از مقطع لیسانس به دوره فوق لیسانس حضور پیدا کنند. این پدیده در حال حاضر در حوزه حقوق و پزشکی معنادار است پس چرا در رشته روابط عمومی اینطور نیست. چه کسی آن را حذف کرده است؟ از همه مهمتر اینکه فارغ التحصیل مقطع لیسانس، مستقیم فوق لیسانس و بعد دکترا می گیرد و سپس به¬عنوان استاد در دانشگاه تدریس می کند. در کدام کشور فارغ التحصیل دکترا بلافاصله سر کلاس، تدریس و نمره می دهد؛ نمره دادن یک تکنیک است و باید آن را یاد گرفت. در حال حاضر مدرسی بیشتر یک تشخص و پرستیز شده است. مسئله دیگر این¬است که در اکثر کشورها کسی می تواند به کادر هیئت علمی دانشگاه راه یابد که لیسانسش در همان رشته باشد، حتی اگر در آن رشته فوق لیسانس و دکترا داشته باشد و لیسانس او متفاوت باشد، تدریس در آن رشته را مجاز نمی دانند، اما در ایران سال¬هاست که هر رشته¬ای می تواند به رشته علوم اجتماعی راه پیدا کند و ادامه تحصیل دهد و وزارت علوم شرط گذراندن حداقل 24 واحد تخصصی را گذاشت و به¬تدریج هم قید این موضوع زده شد و الآن هر کسی و از هر رشته ای می تواند با حداکثر 8 واحد تخصصی فوق لیسانس بخواند، در حالیکه در این رشته 80 واحد تخصصی داریم و این فرد با سرکلاس نشستن و اخذ مدرک باور و یقین پیدا می کند که متخصص این رشته است. جالب اینجا¬ست که مثلاً در سمینارهای بین المللی کشور ما استاد زیست شناسی، استاد مسلم روابط عمومی می شود و جزوه و کتاب می دهد و ما چه می توانیم بگوییم وقتی در وزارت علوم برای این رشته بدون شناخت تصمیم گیری می کنند.


در مورد منابع درسی موجود رشته علوم ارتباطات چه نظری دارید؟
دکتر افخمی: در تکمیل صحبت¬های دوستان باید بگویم معضلات بزرگی در این زمینه وجود دارد. بارها اتفاق افتاده دانشجوی فوق لیسانس از بنده درخواست مقدمه برای کتابش را داشته است، وقتی کتاب را دیده¬ام مشخص شده که هر فصل را از کتابی برداشته و تایپ کرده است. این پدیده ضرب المثل تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود را در ذهن تداعی می کند. وقتی فارغ التحصیل فوق لیسانس بدون هیچ تجربه ای به¬عنوان استاد اجازه تدریس پیدا می کند و به او میدان می دهیم، باید این انتظار را هم داشته باشیم که مطالب کتاب¬های دیگران را به اسم خود چاپ کند و خودش را نیز به عنوان نویسنده باور داشه باشد. ما در بخش چاپ کتاب و جزوه با این مشکلات روبرو هستیم و من در اینجا جمله ای را از آقای صدر الدین الهی مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نقل می کنم: تا زمانی که ده سال سرکلاس درس ندهم جزوه درسی به دانشجو نمی دهم و تا جزوه درسی خود را سر کلاس تدریس نکنم، کتاب منتشر نخواهم کرد.
مشکلی دیگری که در حوزه بازار کتاب رخ داده این است که خیلی از کتاب ها ترجمه می شود بدون اینکه واحد درسی اش وجود داشته باشد، بدون اینکه کاربرد آن مشخص باشد و از طرفی با مشکل کمبود منابع درسی مواجه هستیم. همچنین از نظر آموزش استاد عقب هستیم؛ مدیر آموزش و مدیریت آموزش نداریم؛ کسی که در آموزش سازمان¬های دولتی نیازسنجی می کند باید دو واحد درس ارتباطات و روابط عمومی خوانده باشد.


ضمن تشکر از دکتر افخمی؛ از آقای دکتر قدیمی می¬خواهیم که جمع بندی از مطالب مطرح شده داشته باشند.
دکتر قدیمی: در ایران مدیریت آموزش روابط عمومی نداریم یا اگر داریم بسیار آسیب دیده است. بنابراین باید مدیریت آموزش را ایجاد و یا بازتولید و یا تجدید ساختار نماییم. موضوع دیگر در آموزش روابط عمومی تقسیم کار است که باید کلیه شقوق آموزش - استاد، تولید متن، جذب، تربیت دانشجو و ... - را در نظر بگیریم. باید در زمینه جذب دانشجو استعدادیابی کنیم و دانشجویان علاقمند و با انگیزه را ثبت نام کنیم وگرنه در کلاس درس با دانشجویان بی انگیزه ای که از روی اجبار آمده اند روبرو خواهیم شد؛ و این تقسیم کار حرفه¬ای است که به تفکر حرفه ای برمی گردد. باید در دانشگاه¬ها تفکر حرفه ای و استقلال حرفه ای را به رسمیت بشناسیم و اگر این ها را بهم پیوند ندهیم، قطعاً به جایی نخواهیم رسید. حتی باید برای استفاده از تجربیات گرانسنگ دیگران اعزام به خارج را برنامه ریزی نماییم. تحقیق و پژوهش باید جزء لاینفک آموزش روابط عمومی باشد و سپس علم مدیریت در کنار آموزش روابط عمومی به¬صورت جدی و حرفه ای قرار گیرد. مدیریت¬های آموزشی روابط عمومی همه دانشگاه¬ها باید به¬طور ساختاری به¬هم پیوند بخورند و نمی توان جزایر متعدد آموزشی روابط عمومی را با جهت گیری¬های متفاوت و تربیت و آموزشی متفاوت و ... را به رسمیت شناخت و باید ساختار آموزشی سراسری و یکسانی برای روابط عمومی در دانشگاه¬ها در نظر بگیریم.


همچنین باید آموزش روابط عمومی در سه سطح "دانشجو و متخصص در دانشگاه"، "عموم مردم" و "مسئولین دولتی و تصمیم گیران"، سازماندهی شود. آموزش فقط در یک مقطع و در یک جامعه پیچیده امروزی معنا ندارد یعنی ما باید تمام حلقه های مرتبط با روابط عمومی را در جامعه آموزش دهیم. همچنین برای استادان رشته روابط عمومی، گذراندن واحدهای نحوه تدریس را پیشنهاد می کنیم. بنابراین همانطور که گفته شد باید نحوه تدوین کتاب ها، نحوه جذب و تربیت استادان، نحوه ایجاد انگیزش، نحوه استعدادیابی و ... را در مدیریت آموزشی دانشگاه¬ها احیاء کنیم و آموزش را نجات دهیم و اینجا دوباره جمله دمینگ را تکرار می کنم: تعالی جامعه و تعالی انسان¬ها جز از طریق آموزش میسر نمی شود.
منبع: ماهنامه روابط عمومی

 

 

   
  

اخبار مرتبط:

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  اهمیت توسعه ارتباطات نوآورانه


  باج دادن به باجگیران رسانه‌ای: اشتباهی که نباید مرتکب شوید


  استقبال از شکست: چرا ما خجالت می‌کشیم اما نباید


  انواع مختلف شهرت


  مدیریت رشد سریع کسب‌وکار


  ارتباط موثر، کلید محافظت از مردم و جامعه در برابر بحران‌های محیطی


  رازهای روابط‌عمومی


  چگونه آگاهی زیست‌محیطی را ارتقا دهیم


  هوش مصنوعی و فرسایش شناخت انسان


  روابط‌عمومی و عجز در تهیه خبر


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد