مقدمه :
برندیک حرکت ذهنی و روحی است که باید درذهن مصرف کنندگان،خریداران،سهامداران ،کارکنان و کاربران قرارگیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستندو آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند. در دنیای امروز و با گسترش اطلاع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان نیز مورد ارزیابی قرار می گیرد. هدف اصلی نهایی یک کمپانی، جاگرفتن و برنده شدن درقلب و ذهن مخاطب است.در صورت میسرشدن این امر، آن کمپانی به هدفی که به آن "به رسمیت شناختن برند" گفته می شود دست پیدا خواهید کرد. این یعنی مخاطبین کمپانی شما را به حد کافی می شناسند، شناخت باعث تغییر چیدمان الگوهای ذهنی و فکری مخاطب نیز می شود. این شناخت و تعیین سطح برای یک کمپانی کارایی مثبت دارد و ممکن است برای یک کمپانی دیگر تاثیر منفی داشته باشد. دربسیاری از بازارها، برند هویت ویژه ای برای یک محصول می آفریند و آنها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد. از نظر روانشناسی این گونه کالاها علاوه بر کاربرد ظاهری، برای مشتری تشخص و اعتمادبه نفس می آفریند، از این رو مشتری آماده است بهای متفاوتی برای آن بپردازد. علاوه بر این،نام تجاری برتر به طور ناخودآگاه برای مشتری به مفهوم کیفیت بهتر محصول است. مشتری باخرید یک محصول برند باور دارد که در مقابل پول خود چیز با ارزشی دریافت کرده است. زمانی که مصرف کننده تجربه یک بار استفاده ازیک برند را داشته باشد، با آن احساس راحتی بیشتری داشته، تمایل به استفاده از آن محصول بالا می رود. نام های تجاری اطلاعاتی در مورد کیفیت کالا، عملکرد و سایرجنبه های کالا می باشند و باعث می شوند مشتری ریسک کمتری را متحمل شود. لذا با توجه به اهمیت برسمیت شناختن وجلب توجه برند توسط مصرف کننده دربازارهای انبوه،این مطالعه به منظور بررسی نقش شناسایی برند بر رفتا مصرف کننده می پردازد. مشتری مداری  یکی از اهداف متعالی مدیریت بازاریابی است که با توجه به متغییرهای فراوان محیط کسب و کار و امکان تصمیم گیری متنوع توسط مشتری ، دسترسی به  آن در عصر کنونی بسیار مشکل گردیده است ، از اینرو ایجاد روابط طولانی مدت و عمیق با مشتریان در بازار و حفظ رضایت ایشان  تا رسیدن به وفاداری مشتری  و فراتر رفتن از خواسته های او، می تواند جزء استراتژی های اصلی و کلان  یک شرکت در بازار کسب و کار باشد(بامنی مقدم ودیگران،24،1390) .