|
- اندازه متن: + -
| کد خبر: 6004 | صفحه نخست » مدیریت روابط عمومی | یکشنبه، 21 مهر 1392 - 08:09 |
|
|
توانمندسازی |
|
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- - اگر من برنامه شخصی نداشته باشم، به سختی ممکن است آدم موفقی باشم و اگر فرد موفق نباشد، برای هیچ سازمانی هم نمیتواند کاری کند
. |
|
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- empowerment - توانمندسازی از دیدگاه خود فرد، خیلی مهم است. هر فرد باید هدف و برنامه داشته باشد. اگرمن برنامه شخصی و چشم انداز شخصی نداشته باشم، به سختی ممکن است آدم موثر و موفقی باشم و اگر فرد موفق نباشد، برای هیچ سازمانی هم نمیتواند کار مهمی انجام دهد.
پس گام اول توانمند شدن، داشتن آرزو و تبدیل آن به هدف و برنامه است. یعنی اول خودم را بشناسم و بدانم در هر زمینه کجا میخواهم بروم. برای تامین این مهم، باید آن قدر هوش هیجانی داشته باشم که به خودآگاهی برسم.
توانمندسازی از دید فرهنگ سازمان هم مهم است. این شاخصه یکی از معیارهای ارزیابی و شناخت فرهنگ سازمانی در بسیاری از مدلهای فرهنگ سازمانی، از جمله مدل دنیسون است. پس توانمندی کارکنان برای سازمان هم مهم است. هیچ سازمانی دوست ندارد که کارکنانی کم توان داشته باشد. اما برای توانمند شدن چه گامهایی باید برداشته شود؟
بعد از شناختن خود، و ساختن برنامه و چشم انداز شخصی، نوبت به این میرسد که ببینم در آن برنامه، در هر زمینه به کجا میخواهم برسم؟ این هدف، به من ایده میدهد که برای رسیدن به آنجا، به چه ابزارهایی نیاز دارم؟ از شناخت ابزارها، آموزشها و تمرینها روشن میشود. اگر فرد تا به حال به برنامه شخصی اش فکر نکرده باشد، معمولاً ابتدا باید برخی ابزارهای مقدماتی را فراهم کند.
این ابزارها را میتوان در فهرست زیر یافت:
ابعاد مختلف زندگی ام را بشناسم و به آن فکر کنم و برای هر بعد برنامه و هدفی داشته باشم.
یادگیری اینکه چطور یاد بگیرم؟
چطور کتاب بخوانم؟
برنامه مطالعه داشته باشم یا به یک گروه مطالعه ملحق شوم.
بتوانم موضوعی را که خوانده ام، خلاصه کنم و به دیگران ارائه کنم.
از ارائه ام دفاع کنم و به ارائه های دیگر انتقاد سازنده ارائه دهم.
اگر تعارضی پیش آمد، آن را مدیریت کنم.
درک را از کتابم با درک دوستم از کتابش مخلوط کنم و با هم یک ارائه مفصل تر انجام دهیم. با هم از ارائه مان دفاع کنیم.
مسئله ها را ببینم و برای حل آنها روشها را بدانم.
حل هایم برای مسئله ها را ارائه و از آنها دفاع کنم، در عین حال انتقادها را بشنوم و دفاع معقول کنم.
این کارهای ساده است که به کارکنان رفتارهای مناسب و مورد نیاز در اجتماع و محیط کار را نشان میدهد. از اینجا تمرین لازم است. آنها مرتبا باید مسائل روزمره کار و زندگی شان را به همین ترتیب حل و فصل کنند.
با درک و جاافتادن این مباحث، نیازهای گام بعدی مطرح میشود. این آغاز توسعه فردی است و از اینجا کار سازمان سخت تر میشود. نیروهای آگاه و توانمندی دارد که حالا نیازهای خود را میفهمند و از سازمان مطالبه میکنند. در مقابل، آنها میدانند که کدام بخش از اهداف و آرزوهایشان مربوط به سازمان است. برای آن تلاش میکنند و بخشی از نیازهای خود را در بیرون از سازمان جستجو میکنند.
به این ترتیب، کارکنان توانمند نیاز به تعامل، به حل مسئله و مدیریت تعارض و مواردی از این دست را درک کرده و آنها را در کار و زندگی شان به کا رمیبرند.
به نظرم این یک برنامه خلاصه، برای شروع توانمند سازی است.
تحقیقات نشان داده که کارکنان توانمند، کمتر غر میزنند و بیشتر میسازند. آنها زندگی خوش تری دارند و ممکن است سازمان را ترک کنند، اما حتی به هنگام ترک یا ماندن در سازمان هم میدانند که چرا این کار را انجام میدهند. این دستاورد ارزشمندی هم برای سازمان هم برای افراد خواهد بود. |
|
|
اخبار مرتبط:
اضافه نمودن به:
|
|