نویسندگان :
دکتر شهباز براهویی
ساناز خاکی نژاد
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- سالهای اخیر پیشرفت هایی در تصویرسازی عصبی تا حدودی به خود دیده که دانشمندان عصبی قادرند مستقیما فراوانی، موقعیت، و زمان بندی فعالیت عصبی را به میزان بی سابقه ای مطالعه کنند. هرچند، علم بازاریابی تا حدود زیادی بی خبر از چنین پیشرفت هایی و پتانسیل عظیم آنها بوده است. در واقع، کاربرد تصویربرداری عصبی در تحقیقات بازار، آنچه امروزه بازاریابی عصبی نامیده می شود، موجب پدیدار شدن بحث های زیادی در محافل علم عصب در سالهای اخیر شده است. این مقاله تلاش می کند که محدوده بازاریابی عصبی را فراتر از برند تجاری و کاربردهای رفتار مصرف کننده گسترش دهد تا مفهوم سازی گسترده تری از علم بازاریابی را در بر گیرد. با در نظر گرفتن عصب شناسى عمومی و اقتصاد عصبی، بازاریابی عصبی به عنوان یک رشته تحصیلی تعریف می شود، و جهت های تحقیقات آینده پیشنهاد می شود.
واژگان کلیدی: عصب شناسى؛ بازاریابی عصبی؛ اقتصاد عصبی، تصویربرداری عصبی
مقدمه
سالهای اخیر انفجاری در توانایی های عصب شناسان در مطالعه مستقیم فعالیت غشایی بر حسب فراوانی، زمان و فضا دیده است. علوم روان شناختی و فیزیولوژیک در اعمال چنین تکنیک هایی برای رسیدن به پیشرفت در درک ما از مغز و شناخت، سریع عمل کرده اند. هرچند، بیشتر علوم اجتماعی هنوز تصویربرداری عصبی را به عنوان یک ابزار یا رویه استاندارد برای تحقیق اتخاذ نکرده اند. به طور خاص، در حالی که اقتصاد شروع به استفاده از تکنیک های تصویربرداری عصبی در پژوهش خود - و در نتیجه ایجاد 'اقتصاد عصبی' - علم بازاریابی به مراتب دیرتر از خواب بیدار شده است تا مزایای تحقیقات تصویربرداری را ببیند، با وجود اینکه هر دو رشته تحصیلی در بسیاری از مسائل رایج در مورد تصمیم گیری و تبادل مشترک هستند..
دلایل متعددی برای عدم استفاده از روش شناسی هایی تصویر برداری مغزی در علم بازاریابی وجود دارد. از دیدگاه بازاریابی دانشگاهی، علوم اعصاب و روانشناسی شناختی به طور کلی موضوعات ترسناکی به شما می آیند. بعلاوه، بسیاری از اساتید بازاریابی فکر می کنند تکنیک های تصویربرداری واقعا در گروه آموزشی آنها دست نیافتنی است. هرچند، موضوع اصلی این نیست، چرا که بیشتر اساتید تجارت درون یک دانشگاه بزرگتر با امکانات فوق العاده تصویر برداری مغز کار می کنند. حتی اگر ابزاری نظیر پرتونگاری مقطعی گسیل پوزیترون (PET)، یا مغزنگاری مغناطیسی (MEG)، یا تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) در دسترس نباشند، مغزنگاری الکتریکی (EEG) و فن آوری پاسخ گالوانیک پوست (GSR) به احتمال زیاد خواهد در دسترس خواهند بود. هر چند، فقدان دانش حتی وجود چنین تکنیک هایی منجر به موقعیتی می شود که آنها به عنوان حوزه های احتمالی تحقیق هم در نظر گرفته نشوند.
http://marketingarticles.ir/marketing/877-بازاریابی-چیست؟-بحث-ودستور-کاری-برای-تحقیقات-در-آینده.html