درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
پنجشنبه، 9 فروردین 1403 - 20:23   

ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX

  ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX


ادامه ادامه مطلب یک

4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند

  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند


ادامه ادامه مطلب دو

ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد

  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد


ادامه ادامه مطلب سه

انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد

  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  اولین مدل زبان بزرگ هوش مصنوعی «منصفانه آموزش دیده» اینجاست
  جستجوی عمیق بینگ به طور رسمی برای همه کاربران فعال شد
  هوش مصنوعی گوگل می‌تواند چندین کتاب را جذب کند. با این همه داده چه خواهد کرد؟
  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟
  فناوری سلامت پوشیدنی: روند نوظهور با پتانسیل عظیم
  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد
  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد
  آژانس‌های روابط‌عمومی جهانی برای راه‌اندازی کمپین بحران آب و هوایی UNDP/ICCO همکاری می‌کنند
  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد
  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 51680صفحه نخست » ارتباطات و روزنامه نگاریشنبه، 20 اسفند 1401 - 08:05
بازنمایی و بازتولید خشونت در رسانه‌ها
رسانه‌ها در عصر ما خواه‌ ناخواه این تفکر و تصور را تولید و بازتولید می‌کنند که خشونت و وحشت را پایانی نیست. مخاطب (ما) اغلب در معرض مستقیم جلوه‌های مصیبت‌بار، رنج‌‌‌آور، خشونت‌‌آمیز و‌ تکان‌دهنده‌ای درباره‌ وضعیت دیگرانی هستیم که الزاماً به دلیل موقعیت ویژه‌‌شان در محدوده‌ قلمرو امن ما نمی‌گنجند. ما بیش از هر زمانی در محاصره‌ موج سیل‌آسایی از تولید و بازتولید محتوای تصویری از صحنه‌های خشونت عریان و جنایت بی‌پایان قرار داریم.
  

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا) || در مطالعات فرهنگی، بازنمایی از مفاهیم بنیادین در حوزه‌ رسانه است. مراد از بازنمایی در این متن، فرایند و محدوده‌ای است که طی آن نمود یا تصویر واقعیت‌های عینی و پیرامونی در دامنه‌ی وسیعی به میانجی رسانه‌ به جهان انتقال می‌یابد.

به بیانی دیگر در فرایند بازنمایی، ما با بیان/ بازتاب و به تبع آن بازیابی یک واقعیت عینی (و نه خود واقعیت) روبروییم که از طریق یک میانجی/ رسانه تنظیم، تدوین و در فرجام تکثیر می‌شود. بر این اساس، واقعیت از کانال رسانه، ناگزیر بر مبنای امکان‌ها و امتناع‌هایی چون سوگیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های سازمانی، سلایق فردی و دیگر اقتضائات فنی و انسانی در رسانه شناسایی، دسته‌بندی و جهت‌دهی می‌شود.

حال با درک این نکته که رسانه‌ در دوارن ما از اصلی‌ترین میانجی‌ها تولید، بازتولید و توزیع منابع شناخت و آگاهی درباره‌ی واقعیت زندگی اجتماعی است، می‌توان مدعی شد که این نهاد از منابع مهم ساخت معنا درباره‌ی پدیده‌ها در چارچوب‌های زبانی و گفتمان ارزشی نیز است. با این تفاسیر، تلقی ما از واقعیت خواه و ناخواه متأثر از فرایند بازنمایی آن تنها نتیجه‌ مواجهه با شمه‌ای از بازتاب کلیتی به نام واقعیت است.

شناخت در دوران ما، سلسه‌ای از دلالت‌ها، معیارها، میزان‌ها، پیش‌انگاره‌ها و ارزش‌های خاص است که به واسطه‌ی میانجی/ رسانه‌ از پدیده‌ها و واقعیت‌ها ایجاد شده است و از این‌رو نیز نمی‌تواند متضمن بازتاب تام‌وتمام هستی آن پدیده‌ها آن‌سان که در جهان واقع است، باشد. با این توضیح می‌توان بر مسئله‌ی بازنمایی و بازتولید خشونت در رسانه‌ها تأمل کوتاهی کرد.

عادی‌سازی خشونت به واسطه‌ بازنمایی

خشونت، بارزترین مصداق تنش و تنازع در زندگی بشر پنداشته می‌شود که فراگیر، فراخ و تاریخ‌مند است. این پدیده، خاستگاه، صور و سطوح متکثری دارد و گستره‌ وسیعی از روابط ما را شامل می‌شود. هرچند قدمت تاریخ خشونت را موازی با تجربه‌ی زیست اجتماعی ما بر می‌شمرند، از تاریخ نخستین تلاش‌ها در ثبت و بازنمایی آن در حوزه‌ای که رسانه‌ جمعی می‌شناسیم، سال‌های زیادی نمی‌گذرد.

بازنمایی خشونت در اشکال و محتوایی که امروز در رسانه‌های جمعی شاهدیم آن‌چنان که سوزان سانتاگ، منتقد و نظریه‌پرداز شناخته‌ی شده آمریکایی‌ در دو اثر درباره‌ی عکاسی و نظر به رنج دیگران می‌گوید، به آغاز تنش‌ها و جنگ‌های ن‍ظامی غرب در اوایل قرن نوزده میلادی باز می‌گردد. به زعم وی پیوندی ناگسستنی‌ میان خشونت، نهاد قدرت و بنابراین قلمرو بازنمایی و بیان وجود دارد. او از جمله‌ پژوهشگرانی ست که به نقد صریح بازنمایی نمودهای بصری جنگ و خشونت در رسانه‌ها و پیامدهای اجتماعی و سیاسی جبران‌ناپذیر آن می‌پردازد.

سانتاگ در «نظر به رنج دیگران» با ارجاع به آثاری چون «بلایای جنگ» فرانسیسکو گویا و برش‌هایی از تاریخچه‌ جنگ‌های داخلی ایالات متحده تا درگیری‌های نظامی در یوگوسلاوی سابق و خاورمیانه این پرسش را مطرح می‌کند که مراد و منطق بازنمایی عریان خشونت چیست؟ آیا بازنمایی تصاویر بدون واسطه‌ مصائب بشری منجر به عادی‌سازی و بدیهی‌پنداری فلاکت در سرنوشت بشر و در نتیجه تکثیر ذهنیت تکمین و تسامح در برابر آن نیست؟

سانتاگ ضمن نقد ن‍ظام‌های قدرت و به چالش‌کشیدن ساختار سلطه و اقتصاد سیاسی ناشی از بازنمایی خشونت (تمام مراودات و مناسباتی که ایجادگر خشونت، تخاصم و جنگ‌اند) از ورطه‌ای می‌نویسد که به زعم او بازنمایی رنج به واسطه‌ میانجی‌هایی چون عکاسی و رسانه‌ی جمعی، رومزگی و پیش‌پاافتادگی واقعیت رنج دیگری را به بار می‌آورد.

سانتاگ با کالبدشکافی رویکرد مصرفی و کالایی مدیوم‌هایی چون عکاسی و رسانه‌های جمعی، پرده از واقعیت دیگری نیز بر می‌دارد: سودآوری صنعتی به‌نام رسانه و پرفروشی اخبار مربوط به خشونت و رنج. وی با اشاره به تأثیر حس‌های آنی برانگیخته‌شده‌ در مخاطبان محتوای رسانه‌های جمعی، می‌پرسد اگر حس دلسوزی و همدلی‌ای که پس از انتقال پیام مستقیم رنج دیگری مخابره می‌شود در عمل بدل به حرکتی جمعی و فوری به‌هدف ختم خاستگاه تولید رنج نزد مخاطب نشود، مراد از انتقال پیام چیست؟

به زعم متفکرانی چون سوزان سانتاگ، نمایش مرگ‌های مکرر و مصائب مستمر انسان در جغرافیای سیاسی ـ فرهنگی مشخص، باید در متن تاریخی و مادی مناسبات قدرت و رسانه فهم شود. وی در نظر به رنج دیگران به سطحی از اراده‌ ایدئولوژیک و معطوف به عادی‌سازی خشونت از رهگذر مرز‌کشی ارزشی میان «ما»ی تماشاگر و «آنان» رنج‌بر می‌پردازد.

خشونت، تجربه‌ای متعلق و محتوم به دیگری‌

به‌راستی تماشای تصاویر بدن‌های متلاشی‌شده، انسان‌های آواره، پیکرهای مچاله‌، تکیده و مثله‌شده‌ دیگران چه انگیزه‌ها، اهداف و پیامدهایی دارد؟ آیا همه‌ی «ما» ن‍ظاره‌گران در مواجهه با مصادیق بصری بحران و فاجعه‌ی انسانی در قبال «دیگران» تأثیر مشابهی می‌پذیریم و از احساسات مشابهی اشباع می‌شویم؟ آیا آن‌چنان که امثال سانتاگ مطرح می‌کنند، به دلیل تأثیرپذیری‌ ناهمگن از گفتمان‌ ارزشی‌ای که نظام‌های قدرت، ایدئولوژی‌ها، گرایش‌های عاطفی، کلیشه‌ها، پیش‌انگاره‌های فرهنگی و … ما را خلق می‌کند، تجربه‌ی جنگ پژواک یکسانی در همه‌ «ما»ی مخاطب و «آنانٍ» متضرر دارد؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که چون سانتاگ به مشروط و محدود بودن امکان بازنمایی عریان و علنی ابعاد فاجعه‌ بیندیشیم و در تعامل با وحشت خشونت بر الزام بررسی امکان و مسئولیتی درنگ کنیم که در فرجام به بهبود سرنوشت گروه‌های اجتماعی در معرض خشونت می‌انجامد؟

پاسخ نظریه‌پردازان رشته‌هایی چون روزنامه‌نگاری صلح به این مسئله، اتخاذ رویکردی در بازنمایی این پدیده است که نه تنها به نکوهش آن، که معطوف به پرسش درباره‌ی خاستگاه آن و مطالبه‌ی منسوخ کردن این پدیده متمرکز باشد. به باور این گروه، توجیه بازنمایی خشونت می‌بایست در مداری محدود شود که چون فراخوانی برای اندیشیدن، تلنگر زدن، آموختن و پرسیدن درباره‌ عاملان رنج عمل کند.

درواقع، منتقدان رویکرد بازتولید خشونت و رنج معتقدند که اولویت در امکان مواجهه‌ مستقیم با مصادیق رنج بشر باید به گروه‌هایی داده شود که امکان، دانش یا ابزار یاری ‌رساندن به آسیب‌دیدگان یا تغییر سرنوشتشان را دارند. به زعم آنان، دسترسی انبوه مخاطب عام به نماهای نزدیک و اغراق‌شده از بازنمایی خشونت و رنج در همدلانه‌ترین حالت، پیامدی جز تقویت کلیشه‌های مسلط یا تجربه‌ حس استیصال، شرم و شوک، و سپس نظاره‌گری، چشم‌چرانی و کرختی ندارد.

پیش‌انگاره‌های امروزین

در دوران ما شاید بتوان نزدیک‌ترین مصداق این مدعا را در آغازین روزهای جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی سراغ جست. آن‌زمان که موج کثیری از فعالان، عکاسان و خبرنگاران خبرگزاری‌های بین‌المللی برای پوشش اخبار جنگ ویرانگر دیگری عازم این کشور شدند. در میان گزارش‌هایی که آن‌زمان از ابعاد هولناک و تکان‌دهنده‌ جنگ منتشر می‌شد، رویکرد برخی تأمل‌برانگیز و در مواردی حتا جنجال‌برانگیز بود.

در محتوای شماری از این گزارش‌ها کلیشه‌ها و پیش‌انگاره‌هایی درباره‌ی جنگ، خشونت و آن‌چه معیار بربریت/ مدنیت خوانده می‌شد، با زبان و ادبیاتی آغشته به تبعیض طبقاتی و برتری‌جویی جغرافیایی دامن زده می‌شد. محتوای این سنخ گزارش‌ها متأثر از گفتمان هژمونیک و مسلط که جنگ و خشونت را پدیده‌ای «غیرغربی» و بنابراین «غیرمتمدانه» تلقی می‌کند، آشکارا جانبدارانه و مغرضانه بود.

در مواردی در گزارش‌های زنده نمایندگان بنگاه‌های رسانه‌ای آوارگان جنگ اوکراین را جزئی از «ما» نامیده و به اشتراکاتی چون رنگ چشم و پیشینه‌ تمدنی تاریخی اروپایی دلالت می‌کردند. ما در بازنمایی جنگ اوکراین بارها شاهد بازتولید ادبیات و استدلالی بودیم که جنگ، خشونت و فاجعه‌ بشری در قلمروهای سیاسی و فرهنگی‌ خاصی چون خاورمیانه و کشورهایی چون افغانستان و سوریه و … را اموری عادی و بدیهی پنداشته و به مثابه‌ واقعیت‌های اجتناب‌ناپذیر معرفی می‌کرد.

تجربه‌ معاصر لاجرم گواه شمه‌ای از چندوچون بازنمایی بحران‌، به مثابه‌ یکی از منابع اصلی تمرکز رسانه‌های جمعی است. بازنمایی روزمره‌ فجایع بشری و رنج‌های ــ به ظاهر بدیهی و بی‌پایان ـــ در قالب پوشش رسانه‌ای، بیش از هر زمانی در قالب اموری هنجارین نمایش داده می‌شود. بازنمایی جلوه‌های روزانه‌ای از جنگ، آوارگی، مرگ، جنایت، بلایای طبیعی، ویرانی و … به واسطه‌ی تأثیری که بر سرنوشت سیاسی، امنیتی، اقتصادی و گفتمان مسلط دارند، معمولاً به سادگی درصدر توجه بنگاه‌های اطلاع‌رسانی (عرصه‌ بازنمایی مناسبات قدرت) قرار می‌گیرند.

چالش زیستن در عصر ارتباطات که رسانه‌ها گویا مجرای اصلی تعامل بدون واسطه‌ مخاطب با «حاد واقعیت» عینی است، ما را در موقعیت مکرر و مستمری از همدلی‌های آنی، قضاوت‌های مقطعی، دلسوزی‌های سست و واکنش‌های سطحی قرار می‌دهد که در بسا موارد به نوعی کرختی، انفعال و حتا بی‌اعتنایی در برابر رنج (دیگری) و برج عاج نشینی سوق می‌یابد؛ گویی درک از ماهیت وجودی و مادی از مفهوم «ما» همواره در زمان تماشای رنج و رقت «دیگری» است که ناگزیر عینیت می‌باید.

رسانه‌ها در عصر ما خواه‌ ناخواه این تفکر و تصور را تولید و بازتولید می‌کنند که خشونت و وحشت را پایانی نیست. مخاطب (ما) اغلب در معرض مستقیم جلوه‌های مصیبت‌بار، رنج‌‌‌آور، خشونت‌‌آمیز و‌ تکان‌دهنده‌ای درباره‌ وضعیت دیگرانی هستیم که الزاماً به دلیل موقعیت ویژه‌‌شان در محدوده‌ قلمرو امن ما نمی‌گنجند. ما بیش از هر زمانی در محاصره‌ موج سیل‌آسایی از تولید و بازتولید محتوای تصویری از صحنه‌های خشونت عریان و جنایت بی‌پایان قرار داریم.
 

نوشته زهرا موسوی
Mar 6, 2023
منبع: ijnet

تصویر از unevis.ir

 



 

 

 

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  روزنامه‌های محلی: هنوز ارزشمند، اما نیاز به حمایت دارند


  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد


  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟


  رسانه‌های اجتماعی مغز ما را تخلیه می‌کنند و بر تصمیم‌گیری ما تأثیر می‌گذارند


  نتایج یک مطالعه: روابط‌عمومی تأثیر قابل توجهی بر رشد کسب‌وکار دارد


  رسانه سمی


  چرا بهره‌وری ما را مضطرب می‌کند؟


  روابط‌عمومی برای استارت‌آپ‌ها


  چگونه روابط‌عمومی می‌تواند به توسعه هویت در جامعه داخلی کمک کند؟


  چگونه از بحران هویت در میانه شغلی جلوگیری کنیم


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد