شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| ارتباطات سیاسی و روابطعمومی سیاسی از طریق نزدیکی سیاست و ارتباطات، پیوندهای نزدیکی با هم دارند.
درباره نقش تاریخی همگرایی سیاست و ارتباطات، آثار زیادی وجود دارد که برای مثال باید به اثر کلاسیک کارل دویچ اشاره کرد که ارتباطات را به اعصاب دولت تشبیه میکند.
اریک لو، در کتاب رسانهها و فرایند سیاسی (The Media and Political Process) نقش تاریخی همگرایی فرایندهای سیاسی و رسانههای جمعی را نشان میدهد، تصویری رسانهای از سیاست را ترسیم کرده و توسعه غربی سیاسی و تحول همسانشدگی رسانهها و سیاست را تشریح میکند.
ارتباطات سیاسی، در مقیاس وسیعتر، بر ماهیت مقابله میان سیاستمداران و رسانهها و کنش و تأثیر متقابل روابط آنان تمرکز دارد.
ارتباطات سیاسی از یکسو محدودیتهای کنشهای سیاستمداران، و از طرف دیگر، تنگناهای فعالیتهای روزنامهنگاران و در پایان، نفوذ هر دو را بر تفکر و عمل شهروندان بررسی میکند. این تأکید بیشتر مدیون رویکرد و رهیافت منبع محوری و منبع مرکزی در مطالعات ارتباط است.
در فرایند کسب، حفظ و توزیع قدرت، همواره اجرای نقش میانجی به نحوی وجود داشته است. نویسندگان، پیکها، شاعران، مبلغان، آوازهگران و عاملان مطبوعاتی همواره چنین رویکردی در سیاست داشتهاند.
آنها همواره طبقهای حرفهای را ساختهاند که میان سازمانهای سیاسی و نهادهای رسانهای قرار میگرفتهاند و حرفهشان نفوذ بر پوشش مطبوعاتی و خوانندگان آنان بوده است، به این امید که این پوشش بر افکار عمومی هم مؤثر باشد. در آستانه قرن 21 ، کارکردهای این رویهها سریعتر و عمیقتر شدهاند، به گونهای که نه تنها «عمل دموکراسی» بلکه تمامی شکلهای سیاست را در برابر مخاطبان ملی و جهانی به نمایش درمیآورند
در فرایند برقراری ارتباط برای اجرای سیاست و اعمال قدرت، بدون بهرهگیری از «ماشین روابطعمومی» و روابطعمومی سیاسی، کار سیاستمداران بیباکی تلقی شده و با ناکامی همراه میشود.
بهره گیری از این ابزار میانجی، یعنی ماشین روابطعمومی سیاسی، در حد کاربرد یک منجی واقعی سیاست، قدرت و حاکمیت، دارای اهمیت است.
نویسنده: دکتر احمد میر عابدینی
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات
|