شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| ((برین مک نیر)) می گوید: نقش مشاوران سیاسی یکی از حساس ترین نقش های حرفه روابطعمومی است، نتیجه ای کاملاً قانونی و ضروری برای نظام های سیاسی جدید.
رییس جمهور ویلسون با تشکیل کمیته اطلاع رسانی در جنگ جهانی اول افکار عمومی را هدایت می کند و در سال ۱۹۲۸ دموکرات ها دفتر دایمی روابطعمومی را تشکیل دادند. در سال ۱۹۳۲ این کار توسط جمهوری خواهان صورت گرفت و در سال ۱۹۳۳ صنعت روابطعمومی آمریکا همراه با نظام سرمایه داری به شکل گسترده به وجود آمد و روابطعمومی سیاسی امروز نقش و جایگاه ویژه ای دارد. در تغییر و هدایت افکار عمومی، در واکنش ها و کنش ها، در انتخاب و فعالیت ها در حرفه روزنامهنگاری، در حوادث و رخدادها و یا در ممانعت از حوادث و اطلاعاتی که به صلاح نیست، در طراحی سخنرانی ها، در نظر سنجی های سیاسی، تشکیل بانک های اطلاعاتی و رایانه ای و ساماندهی فوری در واقع می توان گفت روابطعمومی سیاسی تنها نقش رسانه ای ندارد.
نقش انحصاری، هم نباید داشته باشد. چرا که نقش بالا و مشاوره ای خود را از دست می دهد. روابطعمومی سیاسی باید باز عمل کند تا عملکردها ارزیابی و اصلاح شود ورنه خود روابطعمومی انحصاری باز تولیدی به جز انحصار نخواهد داشت. به هر حال آنچه امروز در ایران به کار می رود رسانه ای است و روابطعمومی ها بهترین وسیله برای مدیریت افکار هستند.
با طرح مسایل بالا دیگر شکی برای ضرورت روابطعمومی ها باقی نمی ماند، اما آن چه مهم است درک ضرورت و مرکزیت روابطعمومی ها در مدیریت افکار در رسانه های گروهی است و حتی کاربردی که به شکل موثر در مشارکت و فرآیند دموکراتیک دارد. ((یورگن هابـراس)) می گوید : سیاست مداران به تدریج اهمیت افکار عمومی را باور کردند و حوزه افکار و اندیشه های عمومی پدیدار شد. در واقع از اوایل قرن بیستم دولت ها برای اولین بار خود را با توده ای مردم یا گروه های اجتماعی مواجه دیدند که در یک قلمرو گسترش یافته عمومی دیدگاه ها و افکار مشترک خود را شکل داده و ابتدا توسط مطبوعات و سپس رادیو و در نهایت توسط تلویزیون به انتشار و ارایه آن پرداخته است.
((هابر ماس)) معتقد است: هنگامی که رسانه های گروهی در قرن های نوزدهم و بیستم توسعه و گسترش یافتند، از موسساتی نشات گرفتند که برای انتقال بحث منطقی در خصوص موضوعات و مسایل سیاسی به درون سازمان هایی که از انگیزه خصوصی برخوردار بوده و به شکل خصوص کنترل می شدند، پدید می آمدند. لذا مطبوعات به یک حرفه تبدیل شدند روزنامه ها دروازه ای شدند که از میان منافع خصوصی به قلمرو منافع عمومی حمله ور شدند.
هابرماس در این زمینه می گوید: در همین زمان روابطعمومی به ابزاری تبدیل شد که توسط آن امکان معرفی سیاست مداران در حوزه یا قلمرو عمومی و دسترسی به گروه اجتماعی گرداننده انتخابات وجود داشت. اما دیدگاهی دیگر معتقد است، ظهور روابطعمومی سیاسی نتیجه اجتناب ناپذیر فرآیندی است که به کمک آن رسانه های گروهی بیشتر بر شکل گیری افکار و تصمیم گیری سیاسی متمرکز شده اند. به عبارتی حضور و مشارکت عموم در مسایل سیاسی تنها از طریق رسانه های گروهی ممکن و میسر است، زیرا حتی در بهترین شکل نظام که فعالیت های مشترک، سخنرانی ها و راهپیمائی ها وجود دارد، هرگز این توانانی را ندارند که ارتباط بین شهروند و سیاست مداران را مانند روزنامه ها و روابطعمومی ها شکل دهند.
نکته قطعی این است که روابطعمومی ها، کمیت گفتگوی سیاسی را به شکل عمیقی در قلمرو و عمومی افزایش داده است و افزون بر مدیریت ارتباطات سازمان و همیاری و ارایه مشاوره به مدیریت می تواند تاثیری شگرف بر فرآند تصمیم گیری و چگونگی تاثیرگذاری و متاثر ساختن تصمیمات رسانه بر گروه های مخاطب بپردازد. روابطعمومی می تواند همواره از طریق رسانه در پی تولید و انتقال پیام به شکل دو جانبه باشد.
به همین جهت در پایان می توان گفت : کارشناسان روابطعمومی بازی گران سیاسی هستند که باید در انتخاب این بازی گران دقت کرد. زیرا یکی از نقش های استراتژیک روابطعمومی، تاثیر گذاری بر تصمیمات سازمان پیش از اتخاذ آن است.
منبع: کارگزار روابطعمومی
www.iranpr.org
|