
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| برخی بحرانهایی که کشور درگیر آنها است، گاه حتی گامی از مرحله بحران هم فراتر گذاشتهاند و طاقت و ظرفیتی بسیار فراتر از تصور میخواهند که غفلت از آنها بسیار آسیبزاست؛ از بحران محیط زیست گرفته تا خشکی تالابها و دریاچهها و مهمتر از همه دریاچه ارومیه، از کاهش تولید ثروت گرفته تا کاهش چشمگیر سرمایه گذاری و جلوگیری از استهلاک سرمایه، از بحران شکاف نسلی گرفته تا بحران مطالبات انباشته شده اجتماعی، از بحران تورم مزمن گرفته تا بحران فاصلههای نامتعارف طبقاتی، از بحران فرو نشستهای خطرناک در بسیاری از دشتهای کشور گرفته تا بحران آب وکاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی، از بحران ناکارآمدی گرفته تا بحران سقوط بهرهوری و…
این فهرست میتواند طولانیتر بشود و حوزههای مختلفی را در بر بگیرد. به منظور مقابله با این بحرانها و عبور موفقیت آمیز از این چالشهای سخت، بیتردید به توان و ظرفیتی بسیار فراتر از دولت و ساختارهای فعلی نظام حکمرانی نیازمندیم و اگر تمامی ظرفیت نخبگانی را از یکسو و همدلی و مشارکت بدنه اجتماعی را از سوی دیگر به کار نگیریم قدر مسلم قادر به عبور از این ابر چالشها نخواهیم بود.
راه حل اما اصرار بر استمرار روشها و روندهای گذشته نیست. اینکه بسیاری از دلسوزان به این ملک و ملت از لزوم گفتگوی ملی و پرهیز از تقویت قطب بندیهای وحدت شکن اجتماعی سخن میگویند به این علت است که دریافتهاند هرچه شکاف بین دولت و ملت بیشتر شود راهها و مسیرهای برون رفت از این شرایط دشوارتر خواهد شد… اینکه تصور کنیم صرفاً با روشهای امنیتی میتوان آرامش و ثبات آورد و جامعه را آرام کرد ممکن است بساط اعتراض را از سطح خیابان برچیند اما جامعه و به ویژه جوانان را برای همراهی با دولت در مسیر رفع بحرانهای بزرگ بیانگیزه وناهمراه خواهد ساخت حتی اگر قائل باشیم برنامهها و اقدامات دولت کاملاً شایسته و در خور و سنجیده و مطلوب است (که میدانیم شوربختانه چنین ظرفیتی در نظام تصمیمگیری وجود ندارد).
دیگر آنکه خود دولت هم امکانی برای پی بردن به اشتباهات و اشکالات خود پیدا نمیکند. (البته این سخن به معنای نفی برخورد بازدارنده با عوامل اغتشاش و تخریب و هنجارشکنی و جنایت نیست) اخیراً شاهدیم که سخنگوی دولت سری به دانشگاهها میزند و علیرغم برخوردهای تندی که میبیند تحمل میکند و سعی دارد تا باب گفتگو و شنیدن و گوش دادن را باز کند یا تلویزیون نیم دریچهای در یک شبکه برای انتقال سخن منتقدان و مخالفان گشوده است و مقامات هم وعده تمهید مکانهایی برای اعتراضات و تجمعات مدنی دادهاند تا فضایی برای شنیدن صدای مخالف فراهم آید.
همه اینها گرچه شاید کمی دیر و البته کم باشد اما به هر حال جای امیدواری است که ضرورت تغییر در روشها و رویکردها فهم شده است و خداکند محدود به شرایط خاص نباشد و نشود چرا که گویی به برنامههای کوتاه مدت و موقت عادت کردهایم و کمتر به فکر بهبود شرایط در قبل و بعد از بحران هستیم و اندیشهای نسبت بدان نداریم.
این تصور که دیگر کاری نمیشود کرد چون نه حکومت به حرف کسی گوش میدهد و نه مردم اعتمادی به حکومت دارند گزاره درستی نیست. همین جوانانی که در خیابان و کوچه و دانشگاه فریاد میزنند و گاه حتی شعارهای تند میدهند و گاه تحمل حضور و یا سخن هیچ مقام و مسئولی را ندارند وقتی دریابند که دیده میشوند و بهتر از آن شنیده میشوند و میتوانند حرف بزنند و صدایشان را به گوش حکومت برسانند و از آن طرف هم صداقت و تحمل و مدارا و عمل و اراده تغییر و نه تخطئه و تهدید و تحقیر ببینند همراهی میکنند چون کشورشان را دوست میدارند و فرق است بین آنها و اقلیتی که سودای تکه تکه شدن ملت و مملکت را دارند.
کوته سخن آن که برای عبور از بحرانهای بزرگی که با آن روبروئیم همانطور که بارها گفته شد به مفاهمه و گفتگوی ملی و به کارگیری تمام ظرفیت نخبگانی کشور و مشارکت همه آحاد جامعه با پرهیز از قطببندیهای خطرناک و تفرقه افکنانه و مخرب اجتماعی نیازمندیم.
منبع: روزنامه اطلاعات
سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
|