|
- اندازه متن: + -
| کد خبر: 4915 | صفحه نخست » | یکشنبه، 10 شهریور 1392 - 10:44 |
|
|
ماجرای رشوه 120 میلیونی پدیده شاندیز به یک روزنامه |
|
آقای پهلوان! اصلی ترین سرمایه یک رسانه، اعتماد اجتماعی است آنرا شما نمی توانید بخرید و بفروشید! و سعی هم نکنید که مرتکب چنین کاری شوید چون این کارهم خلاف قانون است وهم خود تشدید کننده بی اعتمادی اجتماعی نسبت به هدف و مقصود شما خواهد بود! |
|
این یک بیزینس مدل نیست که ما به آقای پهلوان انتقاد کنیم و در عوض آقای پهلوان و شرکت پدیده شاندیز فردا به ما آگهی تبلیغاتی بدهد! این یک هشدار جدی است به یک کارآفرین جدی!
هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه شرکت پدیده شاندیز به یکی از روزنامه ها که درباره ممنوع التبلیغات بودن این شرکت بنا برحکم قضایی گزارشی منتشر کرده بود، با دادن حدود 120 میلیون تومان آگهی روز بعد از چاپ مطلب به نوعی حق السکوت داده است.(اینجا)
انتشاراین خبر باعث شد برخی از افراد دست اندرکار این ماجرا از روزنامه مذکور اخراج شوند چرا که باعث واکنش منفی جامعه مخاطبان،اهالی رسانه و برخی سیاسیون کشور شد.
اما آنچه باعث شگفتی و تعجب کارشناسان شد و سوالات جدیدی در بین اهالی رسانه و سیاسیون کشورایجاد کرد این بود که اساسا چرا باید شرکتی به خود اجازه دهد که این گونه با رسانه های کشور برخورد کند؟
موضوع بسیارساده است بنا بر گزارشی که در آن روزنامه چاپ شد:« بهدلیل نداشتن پروانه و مجوزهای لازم برای کار بر اساس قانون طی شکایت وزارت راه و شهرسازی و دستور مقام قضایی، تبلیغات پدیده شاندیز در صدا و سیما و اقصی نقاط کشور ممنوع شد»این مطلب و گزارش کاملی که خبرنگار آن روزنامه تهیه کرد(گزارش را اینجا بخوانید) بدون اینکه حتی یک خط آن از سوی مقامات شرکت پدیده شاندیز تکذیب شود با این واکنش مواجه شد که فردای چاپ مطلب به مدت چند روز نیمتای پایین صفحه اول آن روزنامه به تبلیغات شهر رویایی پدیده اختصاص یافت.
در واقع شرکت پدیده شاندیز با دادن آگهی(پول) به روزنامه کاری کرد که روزنامه حرف خودش را پس بگیرد!
اینکه آن گزارش درست بود یا نبود و اینکه آیا شرکت پدیده شاندیز تخلفات مطرح شده در آن گزارش را انجام داده یا نه محل بحث ما نیست که آنرا باید در مجالی دیگر و در فرصتی دیگر به بحث کارشناسان سپرد ،بلکه آنچه موضوع این مطلب ودغدغه سایت اقتصاد ایران آنلاین است آن است که چرا عده ای باید تصور کنند که می توانند با پول جیبشان-حالا هر چه قدر باشد-هر قانونی را در این مملکت دور بزنند و هر کاری دوست داشتند انجام دهند؟!
به خاطر اینکه جلوی سوء تفاهم عده ای گرفته شود خوب است همین جا متذکر شویم که هیچکس با کارآفرینی مشکل ندارد،هیچکس از رشد و موفقیت شرکت های بخش خصوصی ناراحت نیست و ما نیز همچون هزاران نفر از مردم، قدردان زحمات همه کارآفرینان و فعالان بخش خصوصی که در این شرایط سخت اقتصادی کارهای مهم انجام می دهند و ایده های بزرگ را اجرا می کنند هستیم و از این بابت حتما و قطعا از همه فعالیت های قانونی شرکت پدیده شاندیز که آقای «محسن پهلوان» در راس آن به عنوان مدیرعامل و ایده پرداز اصلی قرار دارد،حمایت می کنیم اما آنچه باعث انتقاد ماست خطری است که بیش از همه خود آقای پهلوان و آینده حرفه ای و شغلی او را تهدید می کند و آنهم برخورد نادرست تیم رسانه ای و تبلیغاتی اطراف ایشان است که تصور می کنند همه چیز و همه کار را می توان با پول حل و فصل کرد حتی اگر آن کار شائبه روشنی از تبانی،زد و بند و حق السکوت بدهد.
اینکه مدیری یا مسئولی در یک شرکتی فکر کند که همه کس و همه چیز را می شود با پول خرید و فرا چنگ آورد و هر کسی یک قیمتی دارد ،یکی کمتر و یکی بیشتر، این آغاز تباهی و سقوط حتمی آن شرکت است چه آن مدیر بپذیرد چه نپذیرد. چه اینکه فکر کند یک دو روزی دنیا بر وفق مرداش هست یا نیست،چیزی که قطعی است اینکه«این فواره سرنگون شدنی است».
شاید برخی مدیران این کار را بکنند و الان نیز انجام دهند ولی به آنها باید سرنوشت کسانی همچنون مه آفریدهای امیرخسروی و شهرام های جزایری را یادآور شد که چگونه در گرداب بزرگی که ساختند غرق شدند و فرجامشان به کجا انجامید!
فکر نکنید آنها آدمهای کم هوش و بی ذکاوتی بودند که به دام قانون افتادند و طبل رسوایی شان از بام افتاد برعکس هر دو این پدیده ها واقعا «پدیده» بودند و توان بالایی در هوش سیاه داشته و دارند اما آنچه آنها را نابود کرد همان پول زیادی بود که برایش تلاش می کردند و تصور می کردند همه را می توان با پول خرید!
قصه کیف های پر از پول مه آفرید امیر خسروی که به این و آن می داد و مشکلات خودش را بر طرف می کرد هنوز از یادها نرفته است.از معاون وزیر تا مدیرکل،از رییس سازمان تا کارشناس هریک به قدر خود از این کیف ها منتفع شدند ولی عاقبت به خیر نش
مگر شهرام جزایری به اعتراف خودش میلیونها تومان به مدیران رسانه های کشور نداده بود و مگر آن پول ها توانست در روز یوم الحاسب به دادش برسد؟
غرض مقایسه آقای محسن پهلوان با مفسدان اقتصادی نیست بلکه مقصود تذکر به این مدیر پرتلاش و پیگیراست که از سرنوشت دیگران درس بگیرد.
آقای پهلوان! اصلی ترین سرمایه یک رسانه، اعتماد اجتماعی است آنرا شما نمی توانید بخرید و بفروشید! و سعی هم نکنید که مرتکب چنین کاری شوید چون این کارهم خلاف قانون است وهم خود تشدید کننده بی اعتمادی اجتماعی نسبت به هدف و مقصود شما خواهد بود!
اگر کسانی به شما گفته اند دراین برهه از زمان با تبلیغات پر حجم دهان منتقدان و مخالفان خود را ببندید اشتباه کرده اند.
اگر تصور می کنید با این کار مشکلات شما بر طرف می شود تصوراشتباهی دارید زیرا اولین سوال پس ازاین عمل شما آن خواهد بود که شرکت پدیده شاندیز چه چیز برای مخفی کردن دارد که حاضر نیست صدای هیچ منتقدی را بشنود و اجازه صحبت به منتقدی نمی دهد؟و اساسا در شرکت پدیده شاندیز چه خبر است؟!
چرا شرکت پدیده شاندیز که در برنامه سال جاری ورود به بورس اوراق بهادر را در دستور کار دارد باید از شفاف سازی که اولین و اصلی ترین محور ورود به بورس است واهمه داشته باشد؟
بر اساس نامه و ابلاغیه قضایی شما آقای پهلوان و شرکت پدیده شاندیز ممنوع التبلیغات شده اید چرا جلوی آنرا نمی گیرید؟شفاف سازی کنید!
اگر روزی وارد بورس شوید و به خاطر چنین عملکردی نماد معاملاتی شرکت شما متوقف شود آیا بازهم می توانید از این کارها بکنید؟و آیا می توانید سازمان بورس اوراق بهادر را با این بهانه که شرکت پدیده 30هزار سهام دار دارد به شفاف نکردن وضعیت قضایی و یا مالی خود مجاب کنید؟
آقای پهلون کارآفرینی و تلاش شما در جای خود قابل تقدیر است اما بپذیرید و بدانید ادب پول داشتن و رعایت حقوق مردم و افکار عمومی در مقام شرکتی که قرار است پروژه ای با گردش مالی حدود2هزار میلیارد تومانی را انجام دهد بسی مهمتر از در و دیوارو ساختمان کار شماست!
از قرار معلوم و بر اساس برنامه اعلامی شرکت شما در سالها و ماه های آینده نیز قرار است کارهای دیگری از همین سنخ ساخت و ساز را در جاهای دیگر کشور انجام دهید پس ضروری است اندکی در دید گاه های خود و تیم همراه تان تجدید نظر کنید تا دیرنشده!
آقای پهلوان کارآفرینی و ایجاد شغل و ثروت خوب است ولی خوب تر از آن سرمایه اجتماعی است آنرا به بازی نگیرید!
منبع: اقتصادایران آنلاین |
|
|
اخبار مرتبط:
اضافه نمودن به:
|
|