به گزارش شارا سعید طباطبایی در روزنامه خراسان نوشت: دوستی دولت جدید با اینترنت موضوعی است که این روزها توجه خیلیها را به خود جلب کرده است. وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور در هنگام انتخابات برای ارتقای کیفی وضعیت اینترنت و عضویت برخی از وزرا و معاونین رئیسجمهور در فیسبوک، اندک اندک موضع دولت یازدهم را در قبال اینترنت روشنتر میکند؛ موضعی که در دولت قبلی همیشه پنهان نگه داشته شد به طوری که هیچگاه میان گفتههای رئیسجمهور پیشین و عملکرد کابینهاش در مورد اینترنت، ارتباط معناداری دیده نشد.
حال سوال این جاست که تغییر رویکرد دولت یازدهم نسبت به اینترنت در مقایسه با دولتهای پیشین، وضعیت اینترنت را برای مردم نیز تغییر خواهد داد یا نه؟
یکی از سوالات اساسی در این زمینه، موضوع فیلترینگ فیسبوک است. گفتههای مختلف مسئولان در قبل و پس از انتخابات ریاست جمهوری این نکته را برجستهتر میکرد که استفاده از شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک به خودی خود جرم نیست. حتی در قانون نیز اگر چه بر جرم بودن خرید و فروش و یا آموزش استفاده از فیلترشکن تاکید شده است اما شاید بنا بر اشتباه یا ملاحظاتی خاص، استفاده از فیلترشکن از منظر متن صریح قانون جرم نیست.
این جاست که باید پرسید تا چه زمانی سایت یا سایتهایی که استفاده از آنها غیرقانونی نیست، فیلتر باقی خواهند ماند؟
آن چه مسلم است، فیسبوک زمانی فیلتر شد که در حال آسیب زدن به امنیت کشور بود در حالی که پیش از آن، این چنین خطری از جانب آن احساس نمیشد و به همین دلیل پیش از آن فیلتر نبود. حال با توجه به آرامش فضای سیاسی و اجتماعی کشور، آیا همچنان نیازی به مسدود باقی ماندن این سایت و سایتهایی از این دست وجود دارد یا خیر؟
جالب این جاست که پس از فیلتر شدن فیسبوک، بسیاری از شبکههای اجتماعی شناخته شده یا ناشناخته دیگر نیز فیلتر شدند که گوگل پلاس یکی از آنهاست. هیچگاه این سایتها مشکلساز نبودهاند و از گفتههای مسئولان کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ سایتها، پیداست که صرف نگاه امنیتی در بازه زمانی خاص، این چنین محدودیتهایی را برای این سایتها به وجود آورده است تا به قول معروف، راه تکرار بر خطر بسته شود اما اگر دیگر خطری در کار نبود، پافشاری بر ایجاد محدودیت خود میتواند خطرناک باشد. کاربران ایرانی اینترنت درباره لزوم فیلترینگ بسیاری از سایتهای غیراخلاقی یا دروغ پراکن، شکی ندارند اما لزوم فیلترینگ شبکههای اجتماعی، بر هیچ کس روشن نیست.
چه بسا هنوز هم شبکههای اجتماعی ایرانی با تعداد کاربران محدودتری در حال کار هستند و هیچ محدودیت و نظارت خاصی روی آنها اعمال نمیشود. کسانی که تجربه استفاده از فیسبوک را دارند، معتقدند به غیر از کیفیت ابزارها و امکانات شبکههای اجتماعی خارجی، از منظر محتوا و نوع کاربران، تفاوت زیادی میان شبکههای اجتماعی ایرانی و خارجی وجود ندارد و اتفاقا حجم اطلاعات در این شبکهها آنقدر زیاد است که امکان بررسی و نظارت بر آنها در داخل وجود ندارد.
حال باید پرسید که آیا دولت یازدهم برنامهای برای مشخص کردن وضعیت سایتهای فیلتر شده دارد یا خیر؟ حتی اگر قرار نیست این سایتها رفع فیلتر شوند، باید یک بار برای همیشه، به قانون و گفتمانی واحد در این باره دست یافت تا بیش از این تردیدها و چند صداییها درباره وضعیت فیلترینگ اینترنت در ایران ادامه نیابد. البته مردم هنوز چشم به راه ارتقای کیفی اینترنت هستند و وعدههای دولت یازدهم را به خاطر سپردهاند. سامان بخشی به وضعیت فیلترینگ نیز یکی از این وعدههاست.