درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
جمعه، 10 فروردین 1403 - 14:43   

ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX

  ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX


ادامه ادامه مطلب یک

4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند

  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند


ادامه ادامه مطلب دو

ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد

  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد


ادامه ادامه مطلب سه

انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد

  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  روابط‌عمومی سنتی را فراموش کنید
  6 استراتژی دگرگون کننده برای آزادسازی پتانسیل رهبری شما
  چند نکته مهم در پرامپت‌نویسی
  کمپین‌های داده
  تاثیر ادراک بر تصمیم‌گیری در شرایط پرخطر
  اولین مدل زبان بزرگ هوش مصنوعی «منصفانه آموزش دیده» اینجاست
  جستجوی عمیق بینگ به طور رسمی برای همه کاربران فعال شد
  هوش مصنوعی گوگل می‌تواند چندین کتاب را جذب کند. با این همه داده چه خواهد کرد؟
  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟
  فناوری سلامت پوشیدنی: روند نوظهور با پتانسیل عظیم
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 46745صفحه نخست » مقالات روابط عمومیدوشنبه، 23 فروردین 1400 - 08:40
پژوهش/ جایگاه زنان کجاست؟ تحقیق پژوهشی درباره زنان و رهبری در روابط‌عمومی
اکثر تحقیقات در مورد رهبری و جنسیت فاقد حضور زنان، عوامل موثر در عدم حضور زنان، سبک‌ها و شرایط و نقش‌های رهبری و مدیریتی زنان را برجسته می‌کند.
  

چکیده


شبکه اطلاع رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)-|| علیرغم اینکه تفاوت مشخصی در زمینه رهبری زنان و مردان وجود ندارد، ولی زنان هنوز هم از پست¬های رهبری و مدیریتی دور هستند. همچنین، مطالعات اندکی در مورد رهبری در روابط‌عمومی، تاثیر جنسیت را در تعیین و موفقیت رهبری بررسی کرده¬اند. بنابراین، این تحلیل ثانویه به عنوان بخشی از یک مطالعه بزرگتر در مورد وضعیت زنان در رشته ارتباطات، بیانگر وضعیت زنان و تاثیر جنسیت در رهبری بود.

 

به طور خاص، جستجوی مجدد ما نشان داد که اکثر تحقیقات در مورد رهبری و جنسیت فاقد حضور زنان، عوامل موثر در عدم حضور زنان، سبک‌ها و شرایط و نقش‌های رهبری و مدیریتی زنان را برجسته می‌کند. این نسخه توصیه‌هایی برای بهبود حضور زنان در نقش‌های رهبری، بویژه در تهیه نقشه راهی برای فرصت‌های تحقیقاتی آینده را ارائه می‌دهد. اینها شامل ملاحظاتی برای رویکردهای روش شناختی، تحقیقات و نقش‌های رهبری، انواع رهبری، تغییر فرهنگی و آموزش است.

مقدمه
مفاهیم رهبری در روابط‌عمومی


رهبری به عنوان پروسه‌ای پویا تعریف شده که شامل ترکیبی پیچیده از مهارت¬های فردی و ویژگی¬های شخصی، ارزش¬ها و رفتارهایی است که به طور مداوم عمل ارتباط اخلاقی و موثر را ایجاد می¬کند. این فرایند به عنوان یک پروسه، ویژگی¬های فردی، روابط قدرت یا تأثیر بر نگرش¬ها و رفتارها تصور می¬شود که بسته به عوامل محیطی از نظر مفهوم یا رویکرد متفاوت هستند. در حوزه روابط‌عمومی، تعریفات رهبری به طور مداوم توسط عوامل محیطی مانند انتشار و دریافت اطلاعات، تحول ارتباطات مبتنی بر شبکه¬های اجتماعی، بحران¬های زودگذر و تغییر جنسیت و پویایی نسل شکل می¬گیرد.

شکاف جنسیتی میان رهبران روابط‌عمومی


اگر چه ارزش فزاینده در سبک رهبری زنان ارائه شده و زنان تقریبا 75% از مشاغل را در حوزه روابط‌عمومی به خود اختصاص داده¬اند، ولی با این حال زنان هنوز هم تقریباً 20٪ از مناصب رهبری ارشد را به خود اختصاص می¬دهند. علاوه بر این، زنان کمتر از نیمی از سمت¬های کمیته اجرایی در شرکت¬های بزرگ روابط‌عمومی را تشکیل می¬دهند و تنها چهار زن با درآمد بیش از 100 میلیون دلار درآمد جهانی، آژانس¬های روابط‌عمومی را رهبری می¬کنند.


علیرغم فقدان حضور زنان در نقش رهبر، تحقیقات روابط‌عمومی جدید هیچ تفاوت قابل توجهی بین زنان و مردان از نظر ویژگی¬های رهبری، تأثیرگذاری رهبری یا ترجیحات رهبری پیدا نکرده¬اند. این یافته¬ها این سوال را به ذهن متبادر می-کنند: چرا وقتی که تحقیقات هیچ شواهد قابل توجهی از تفاوت¬های جنسیتی از منظر توانایی رهبری، کارآیی یا توانایی شناختی پیدا نمی¬کنند، باز هم زنان نقش کمتری در مناصب مدیریتی و مدیریت ارشد دارند.


با تشدید این مساله، تحقیقات درباره رهبران زن در روابط‌عمومی بسیار اندک است. برای مثال، این تحقیق تنها 4 تحقیق منتشر شده را از 12 سال قبل تا الان یافته که به صورت شفاف هنگام بررسی رهبری در روابط‌عمومی جنسیت را مد نظر قرار داده¬اند.

 

فقدان حمایت و اعتبار در رابطه با تحقیقات "موضوعات تنوع" در روابط‌عمومی (در مقایسه با مسائل تجاری یا مدیریتی گسترده¬تر) ممکن است کمبود بررسی¬ها در مورد نقش زنان در حوزه روابط‌عمومی را توضیح دهد. تا این مرحله، برخی از محققانی که چنین تحقیقاتی را آغاز کرده¬اند، با مشکلات یا افتراهایی روبرو می¬شوند. با این حال، فقدان تحقیقات مرتبط با تجارب زنان در موقعیت¬های رهبری در روابط‌عمومی، نمایانگر روندهای مختلف در تمام حرفه-های ارتباطی است. برای مثال، فاین (2009) اظهار داشت که دیدگاه¬های زنان در مورد گفتمان علمی در مورد رهبری غایب است، و چنین غیابی تأثیرات مخربی برای نظریه پردازی درباره رهبری به طور کلی داشته است.


به عنوان بخشی از تحقیق گسترده درباره شرایط زنان درگیر در زمینه¬های مختلف ارتباطی، به سفارش مرکز لیلیان لژ کوپنهاور برای پیشرفت زنان در ارتباطات، محققان تحقیقات موجود در دهه گذشته را تجزیه و تحلیل کردند. سوال راهنمایی کننده¬ای که این تحقیق مطرح کرده این است:

 


«پویایی رهبری و جنسیت در زمینه روابط‌عمومی چیست؟» هدف این مقاله بررسی رهبری و روابط‌عمومی به منظور شناسایی جریانات تحقیق در مورد زنان، رهبری و روابط‌عمومی بود. نویسندگان پس از آشکار کردن روندهای اصلی تحقیق، نقشه راهی را برای تحقیقات آینده در مورد این موضوع پیشنهاد می¬کنند.



روش‌های تجزیه و تحلیل


نویسندگان تحلیل ثانویه¬ای را بر روی تحقیقات مرتبط با شرایط زنان در روابط‌عمومی انجام دادند که مابین سال¬های 2005 تا 2016 منتشر شده یا پذیرش شده بودند. آنها وظیفه داشتند تمام تحقیقات مرتبط با ترکیب جنسیتی نیروی کار شاغل در روابط‌عمومی، اطلاعات مرتبط با حقوق و دستمزد زنان در برابر مردان، میزان نظارت زنان بر دیگران، میزان سوابق کاری زنان، نقش¬های مدیریتی / رهبری زنان در روابط‌عمومی و ساختار آنها را پیدا کنند. تمام مطالب مقاله به صورت موضوعی به صورت خط به خط خوانده شد.

 

قسمت¬های مربوط به هر موضوع توسط نویسندگان مورد بحث قرار گرفت و در یک فایل مشترک ثبت شد. تحت پارامترهای مطالعه، نویسندگان تقریباً 30 مقاله علمی و تجاری را در مجلات روابط‌عمومی و ارتباطات استراتژیک/ نشریات تجاری پیدا کردند که گزارشی بود از یافته های تجربی تجربیات متخصصان. اگرچه در این دوره مقالات زیادی در مورد جنسیت منتشر شده بود، اما برخی از آنها از این تجزیه و تحلیل خارج شدند، زیرا آنها به تجربیات گزارش شده در روابط‌عمومی مربوط نبودند، بلکه آنها بر چگونگی نمایش جنسیت در متون روابط‌عمومی یا بر اینکه چگونه برنامه¬های روابط‌عمومی جنسیت را انجام می¬دهند یا درک می¬کنند متمرکز بودند. منابعی که بیشترین اثر جنسیتی را بین سال های 2005 و 2016 منتشر کردند، مجله تحقیقات روابط‌عمومی، بررسی روابط‌عمومی و تاکتیک های روابط‌عمومی بودند.

دامنه تحقیقات مرتبط با رهبری و نقش زنان در روابط‌عمومی


آنها نشان دهنده فقدان حضور زنان در این بعد است (عواملی که بر کمرنگ بودن حضور زنان در نقش های رهبری دخیل هستند)، سبک¬های رهبری زنان و اولویت¬ها و نقش¬های مدیریتی و رهبری زنان در روابط‌عمومی را شامل می¬شود.

حضور کمرنگ زنان در رهبری


با وجود اینکه زنان بیشترین فعالیت را در عرصه روابط‌عمومی دارند، ولی تنها بخش اندکی از سمت¬های رهبری و مراتب بالاتر را در این بخش دارا می¬باشند. به طور خاص، زنان بین 70 تا 75 درصد مشاغل در روابط‌عمومی را در اختیار دارند، اما در کمتر از 30 درصد از مشاغل رهبری سطح عالی حضور دارند. این میزان از کمرنگ بودن حضور زنان در جایگاه رهبری در 500 شرکت برتر ایالات متحده همخوانی دارد. زنان پنج درصد از بالاترین درآمد را کسب می¬کنند، 9 زن سمت مدیرعاملی را بر عهده دارند، 16٪ در سمت¬های مدیر شرکت کار می¬کنند و 14.6٪ در پست¬های اعضای هیئت مدیره خدمت می¬کنند.

 

به همین ترتیب، مشخص شد که آژانس¬های روابط‌عمومی برجسته که بیش از 100 میلیون دلار درآمد جهانی دارند، فقط چهار مدیر عامل زن در راس آنها هستند. بین سال های 2014 و 2017 ، رتبه برجسته "لیست قدرت" PR Week، رهبران قدرتمند روابط‌عمومی، به طور مداوم تقریباً 32 مرد و تنها 18 زن را نشان می¬دهد. اگرچه اندکی بیش از نیمی از رهبران ذکر شده زن هستند ، اما در درک اینکه زنان بیش از 70٪ نیروی کار روابط‌عمومی را تشکیل می دهند اختلاف وجود دارد. برخی تحقیقات عوامل موثر در این اختلافات را بررسی کرده اند، که تا حد زیادی به فرضیات نابرابر جنسیتی در مورد پذیرش نقش و همچنین اقدامات اجتماعی و نهادی معمول اشاره دارد.

عوامل موثر در کمرنگ شدن حضور زنان در نقش های رهبری


تفاوت های جنسیتی در این حوزه هنوز هم از حضور زنان در مناصب مدیریتی جلوگیری می¬کند. پس،تحقیقات قابل توجهی طی چند دهه گذشته بر بررسی عوامل دخیل در این نابرابری متمرکز شده اند. عواملی شامل مفروضات جنسیتی در مورد تقسیم کار و تعیین نقش و اقدامات نهادی است که منجر به فقدان فرصت های ناظری و عدم دسترسی به افراد دارای قدرت می شود.

 

فرضیات جنسیتی در مورد تقسیم کار و نقش ها از ساختارهای اجتماعی جنسیت و رهبری تشکیل شده است، منطقه¬ای که بیشتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. ساختارهای اجتماعی به ایدئولوژی های اجتماعی و اشکال ارتباطی، نوشتاری یا گفتاری اشاره دارد. به عنوان مثال Fitch and Third (2014)، شواهدی از تقسیم جنسیتی کار را یافتند که در آن زنان متخصص استرالیایی نقش های فنی کلیشه ای"زنانه" را تقبل کرده بودند. کار روابط‌عمومی، به نوبه خود، به جای یک کارکرد استراتژیک یا مدیریتی، به عنوان یک کارکرد فنی تفسیر می شود.

 

جیانگ با اقتباس شواهدی از فرضیات جنسیتی در آمریکا که مبتنی بر متون روابط‌عمومی هستند، تحقیقات مرتبط با جنسیت، رهبری و تیم¬ها را بررسی کرد. وی پیشنهاد کرد که برداشت¬های کلیشه¬ای از نقش¬های جنسیتی (به عنوان مثال زنانگی، مراقبت) هم بر نفوذ و هم پیش بینی ظهور رهبری تأثیر می¬گذارد، و در نتیجه زنان موقعیت¬های سازمانی با قدرت و موقعیت کمتری را اشغال می کنند. این یافته های قبلی Aldoory (2007) را نشان می دهد که زنان اغلب اجتماعی می شوند یا تصور می شوند نقش های مشاوره ای ، مشارکتی یا رهبری حمایتی را به تصویر می کشند. بعداً، مطالعه Place (2011) در مورد نقش قدرت در روابط‌عمومی نشان داد که زنان شرکت کننده احساس می کردند که مجبور به اتخاذ سبک‌های مدیریتی "مردانه" کلیشه ای تر هستند که شامل بروز اعتماد به نفس بالاست که تصور می شود با قدرت در محل کار مرتبط است.


در حالی که شیوه های اجتماعی و گفتمانی بر نقش رهبری زنان در روابط‌عمومی تاثیر می گذارد، عملکرد نهادی نیز تاثیر شگرفی بر این روند دارد. با کاوش رویه های نهادی، Everbach (2014) اظهار داشت که فقدان پیشرفت زنان در مشاغل رسانه ای شامل روابط‌عمومی به علت غیبت قابلیت های مربیگری در افرادی است که در سمت های رهبر ارشد می¬باشند. او پیشنهاد کرد که مردان اغلب برای پیشرفت همتایان خود را گزینش می کنند ولی زنان این کار را نمی¬کنند. ژانوس (2008) تأثیر جنسیت را بر سبک¬های رهبری، تصمیمات پرسنل، توانایی¬های مربیگری، درک تعادل بین زندگی-کار و تفکر در مورد برابری در محل کار بررسی کرد.

 

وی دریافت که موقعیت کلی یک کارمند در سازمان در تعیین سبک رهبری و ارتقا از جنسیت مهمتر است. با این حال، ژانوس (2008) همچنین دریافت که مردان در سمت¬های رهبری بیشتر از زنان در سمت¬های مدیریتی می¬توانند ارتقا اجتماعی، شغلی و مالی دریافت کنند. برگر و هایمان سمت¬های اجرایی روابط‌عمومی را بررسی کردند و متوجه شدند که زنان وقتی قابل اعتماد باشند و مهارت های بالای رهبری و ارتباطی قویی داشته باشند موفق قلمداد می¬شوند. زنان متخصص در روابط‌عمومی گزارش دادند که گزارش سازمانی از روابط و دسترسی به صاحبان قدرت تأثیر رهبری آنها را کاهش می دهد.

سبک های رهبری و اولویت ها


تحقیق شاخصی نیز سبک های رهبری و اولویت های حرفه روابط‌عمومی را بررسی کرده که اغلب تفاوت اندکی را در سبک یا توانایی جنسیتی یافته است. در یک مطالعه کیفی کوچک که نظارت بر دیگران را نشان می دهد، وو (2006) به بررسی مضامین تعریف رهبری از جمله سبک، شایستگی و کارایی پرداخت. اگرچه شرکت کنندگان و حضور سبک¬های جنسیتی رهبری را درک می کردند، اما آنها همچنین متوجه شدند که شخصیت های فردی برای سبک رهبری اهمیت بیشتری دارند و زنان و مردان به طور مساوی رهبرانی شایسته هستند. تحقیقات بعدی یافته های مشابهی را ارائه کرد.

 

در حالی که نظرسنجی وردر و هولتهاوزن (2009) در مورد درک سبک‌های جنسیتی رهبری نشان داد که مردان خود را با یک سبک رهبری تحول گرا مرتبط می¬دانند، مطالعه جین (2010) نشان داد که زنان نیز از سبک رهبری تحول گرا استفاده می کنند. همچنین تحقیق جین بر روی 124 نفر از افراد شاغل در روابط‌عمومی و تحقیق منگ بر روی 222 نفر و تحقیق واتر بر روی 539 نفر به صورت ثابت اعلان نمودند که شرکت کنندگان تفاوت ناچیزی را میان سبک های رهبری یا کیفیت آن در بین زنان و مردان درک کرده¬اند.

 

این یافته¬ها همچنین برای رهبری در زمینه¬های دیگر، مانند پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی و مناطق خارج از ایالات متحده، صدق می کند. Sweetser و Kelleher (2011) تفاوت قابل توجهی بین زن و مرد از نظر صلاحیت رهبری در توییتر پیدا نکردند. به همین ترتیب ، Patwardhan (2015) دریافت که متخصصان روابط‌عمومی در هند درک می کنند که جنسیت مانعی برای رهبری نیست. شرکت کنندگان اولویت برابر برای کار با هر دو جنس را نشان دادند و معتقد بودند که هر دو جنس شانس پیشرفت در شغل مربوطه را دارند.

زمینه‌های رابطه‌ای زنان در رهبری


علاوه بر عواملی که در بازنمود جایگاه رهبری زنان دخیل هستند، بخشی از یک تحقیق این موضوع را بررسی کرده که چگونه زنان درون بافت سازمانی، سیاسی و روابط خانوادگی که ممکن است مانع موفقیت آنها شود رهبر بودن را اجرا می‌کنند.برای مثال، اکثر چنین تحقیقاتی چنین تحقیقی بررسی کرده اند که چگونه زنان ساختار گزارشگری خود را درک می کنند و این بر توانایی آنها در انجام کارهای روابط‌عمومی تأثیر می گذارد.


تحقیقات به طور گسترده ای درک زنان را از رابطه خود با کسانی که به آنها گزارش می دهند بررسی کرده اند. ممکن است چنین تحقیقی فرض کند که زنان به جای اینکه به عنوان رهبر عمل کنند، به یک رهبر گزارش می دهند. به عنوان مثال، در یک نظرسنجی PRSA در سال 2014 از اعضا، سوالات مربوط به موقعیت شرکت کننده در ساختار سازمانی شامل گزینه¬های زیر بود:

(1) گزارش به مدیریت عالی، اما نه مستقیماً به مدیر عامل.

(2) گزارش به مدیر عامل

(3) گزارش به بخش بازاریابی؛

و (4) دیگر.

 

هیچ گزینه مشخصی برای گزارش نقش های نظارتی وجود نداشت، خصوصاً اینکه گزینه "دیگر" برای ساختارها گزارش نشده بود. الگوی بررسی ها در چارچوب این گزارش، درک ما از تأثیر زنان در یک سازمان را محدود می کند و به طور بالقوه این تصور را که زنان به طرق مختلف پیشرو نیستند، ماندگار می کند.


تا بدین لحظه، تحقیق برگر و هایمان بر روی 97 نفر از افراد شاغل در منصب روابط‌عمومی پیشنهاد کرده که روابط میان فردی مانند آنهایی که درون سازمان و در رابطه با زیردستان وجود دارد، عامل موفقیت در شغل است.

 

روابط‌عمومی با توسعه و رشد روابط مرتبط است، اما چنین روابطی اغلب به افراد خارجی نیز مرتبط است. با این وجود مدیران موجود در نمونه بر اهمیت روابط شخصی در داخل سازمان برای ایجاد نفوذ و پیشی گرفتن تأکید کردند. تقریباً نیمی از مدیران گفتند که ارزشمندترین منبع نفوذ آنها روابط با مدیران ارشد، همتایان و زیردستان است.

 

همانطور که یک مدیر اجرایی گفت، "نود و نه درصد از توانایی شما برای تأثیرگذاری داشتن یک رئیس است که با بالا بردن جایگاه تان از شما حمایت می کند". باز هم، با این حال، این مطالعه بر روابط با سرپرستان تأکید می کند تا با زیردستان و مقایسه¬های جنسیتی را برای روابط ناظر و زیرمجموعه بررسی نمی کند. تحقیقات کیفی و کمی در آینده باید این روابط بین فردی، به ویژه با زیردستان را بررسی کند تا در مورد حمایت از رهبران زن تأثیر بگذارد.


نیز، روابط زنان با مدیران اجرایی و زیردستان در شبکه ای از تلاقی هویت ها وجود دارد. این در راهنمایی کردن محققان در زمینه نقش های رهبری زنان عامل حیاتی بوده است. آلدوری در بررسی حیاتی خود از ساختار اجتماعی رهبری، رهبری را به عنوان منطق تعریف کرده و اذعان کرده که جنسیت، نژاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی روابط میان اعضا و رهبران را شکل می دهد.

 

وی پیشنهاد کرد که رهبری به ایجاد روابط، تسهیل مفاهیم متقابل اعتماد و همکاری و ارتباطات بستگی دارد. آلدوری توصیه می کند دانشمندان آینده باید "ماهیت روانی روابط رهبر و محدودیت های زمینه ای برای برخی از زنان که برای رهبری تلاش می کنند" را بررسی کنند (ص 254). با این حال ، مطالعات کمی عوامل مشخص شده توسط فراخوان آلدوری را بررسی کرده اند.


در تحقیقات جدید، محققان ارتباط میان مشکلات زندگی-کار و رهبری را بررسی کرده اند. نظرسنجی جین، شا، شن و جیانگ (2014) مشکلات زندگی-کار را همسو با روابط رهبری بررسی کرده و حمایت سرپرستان را از چگونگی رفع این تعارضات عنوان نموده است. نتایج نشان داد که حمایت سرپرست تفکر بسیار مثبتی را درباره مشکلات زندگی-کار زیردستان پیش بینی کرده است. البته انی برررسی این موارد را نشان نداده اند که آیا:


الف. آن افراد زیردست خود نیز ناظر بوده اند.
ب. آیا ناظران زن بودند.
ج. چند نفر در شبکه نظارتی بودند.


در موارد زیر تحقیقات بیشتری باید انجام شود: چگونه تعادل زندگی-کار بر رهبری تاثیر می‌گذارد، جنسیت چگونه بر حمایت اثر می‌گذارد و اینکه حمایت چگونه بر مسیرهای رهبری زنان اثر می‌گذارد.

توصیه هایی برای افزایش حضور زنان در نقش های رهبری


افزایش حضور زنان در نقش های رهبری در روابط‌عمومی برای موفقیت و پیشرفت کلی این حوزه بسیار مهم است. به طور خاص، افزایش رهبری زنان در سمت های روابط‌عمومی باعث بهبود روابط موجود و بالقوه مشتری، بهبود پایداری کارمندان و بهبود رفاه مالی سازمانی خواهد شد. بسیاری از دانشمندان در 11 سال گذشته در مورد رهبری زنان در روابط‌عمومی پیشنهادات چشمگیری ارائه نداده¬اند. با وجود این کمبود، برخی از محققان توصیه¬هایی را برای افراد و جامعه تحقیقاتی ارائه داده اند.


برای مثال، با ارائه جایگاه رهبری به زنان، حمایت و راهنمایی برای پایداری و موفقیت بلند مدت زنان در مناصب رهبری مهم است. FitzPatrick (2013) دیدگاهی را در مورد چگونگی بهبود ورود زنان در موقعیت های عالی رهبری در روابط‌عمومی ارائه داده است:


«ما باید ناامیدی خود را از عدم حضور زنان در جایگاه اصلی حرفه روابط‌عمومی رفع کنیم، تا مربیان، مدافعان بهتری برای رهبری زنان باشیم، نه اینکه فقط تعداد بیشتری از زنان را در سمت های اجرایی قرار دهیم، بلکه برای اطمینان از این که حرفه ما در بازارهای بسیار متنوع آینده لنگ نمی زند، بلکه آنها را منعکس و رهبری می کند. (ص 25)»


آموزش رهبران و تصمیم گیران نسبت به تبعیض جنسیتی خیلی مهم است. موفقیت زنان در این زمینه تا حد زیادی به منوط به فرصت های مشاوره با مدیران در روابط‌عمومی و عملکردهای تجاری در سازمان است. Koeneman و Giuliani (2012)هر دو شاغل در حوزه روابط‌عمومی زنانی را خواستار جایگاه رهبری ارشد در این حوزه بودند را این گونه راهنمایی کردند: «مشتریان اصلی و درامدزایی موفقیت شما را در مدیریت سود و زیان مالی ثابت می کند و حفظ جایگاه و مبارزه برای آن را ادامه دهید.»

 

همچنین، تحقیقات روابط‌عمومی این را نیز بررسی کرده که چگونه مسئولیت بیشتری برای پیشرفت زنان در سیاست گذاران صنعت و رهبران پیدا کنیم. تحقیقات آینده باید بررسی کند که چگونه سازمان¬ها و حوزه روابط‌عمومی می¬توانند از سیاست ها و تغییرات ساختاری برای حمایت و ارتقا زنان استفاده کنند.


آموزش متخصصان با کمک تحقیقات مستمر درباره زنان و رهبری روابط‌عمومی عامل اصلی پیشرفت است. ارائه یک رویکرد مشترک برای دستیابی به موفقیت زنان متخصص می¬تواند حضور زنان را در نقش های رهبری در روابط‌عمومی افزایش دهد.

 

برای مثال گرونیگ تحقیقات فمنیستی یکپارچه‌ای را در زمینه روابط‌عمومی پیشنهاد کرده که می¬تواند ماهیت کلی زندگی کارگران و تعهدات آنها نسبت به کارفرمایان، متخصصان، همکاران، فرزندان، والدین، جامعه و نیز خودشان را مشخص کند.

 

او استدلال کرد که این رویکرد در تحقیقات فمنیستی، به زنان این قدرت را می¬دهد که آنها باید از نقش تکنسین به سمت مدیر پیش بروند و روابط‌عمومی متقارن دو طرفه را پیاده سازی کنند. یک رویکرد جامع از طریق آموزش و مشاوره باید تجزیه و تحلیل شود و تحقیقات بیشتر در مورد این موضوع می¬تواند منجر به افزایش حضور زنان در حوزه روابط‌عمومی شود.


نقشه راه برای تحقیقات آینده مرتبط با روابط‌عمومی، رهبری و زنان


این مطالعه جایگاه ناچیز زنان را در نقش رهبری روابط‌عمومی نشان داده است، ولی اینکه چرا مردان بیشتر جایگاه رهبری را در اختیار خود دارند را تشریح نکرده است. با اینکه این مشکل در حوزه¬های دیگر نیز مشهود است، ولی روابط‌عمومی بیشتر این مشکل را داراست. بر اساس بررسی تحقیقات مربوط به رهبری، زنان و روابط‌عمومی، نویسندگان برای ایجاد تغییرات مثبت، توصیه¬های زیر را برای تحقیقات آینده، تمرین و آموزش ارائه می دهند.

4.1: تحقیق در مورد ساختارها و زبان رهبری


تحقیقات کلی فعلی در مورد زنان و رهبری وضعیت امروز در مورد شکاف رهبری جنسیتی را توضیح نمی¬دهد. برای بررسی سوگیری¬ها و گمانه¬زنی¬های ضمنی مرتبط با مفهوم رهبری در روابط‌عمومی و چگونگی مانع پیشرفت زنان، تحقیق اضافی گفتمانی، انتقادی و فمینیستی لازم است.

 

همچنین باید انتظارات اجتماعی یا فرهنگی یا کلیشه¬های پیرامون رهبری در روابط‌عمومی ساخته شود. واکر و آریتز (2015) پیشنهاد می¬کنند که تحلیل گفتمان می¬تواند بررسی دقیق¬تری در زمینه رهبری و فرهنگ سازمانی ارائه دهد و همچنین نحوه "کدگذاری ویژگی های گفتگو به عنوان زنانه یا مردانه" را بررسی می¬کند (ص 454).

 

علاوه بر شناسایی سبک‌های خاص جنسیتی رهبری و چگونگی عملکرد آنها، "دانشمندان و دست اندرکاران باید با همکاری یکدیگر اعضای خود را آموزش دهند تا نسبت به سبک¬های مختلف رهبری و شیوه¬های گفتگو آگاهی بیشتری داشته و پذیرش بیشتری داشته باشند و این امر ممکن است به حل برخی از مشکلات "سقف شیشه¬ای" زنان که در جاهای دیگر به خوبی مستند شده¬اند، کمک کند "(ص 475).

 

بررسی اشکال مقاومت در زبان و عمل نیز مفید است، مانند "امتناع زنان از ارزش گذاری مقوله ها، گفتمان ها یا تعاریف غالب". به عبارت دیگر، بازنمودها و مفروضات جنسیتی که در زبانها و هنجارهای فرهنگی محل کار حرفه ای تعبیه شده است (به عنوان مثال فرضیاتی که رهبران باید یک سبک ارتباطی غالب یا کلیشه¬ای مردانه را در خود داشته باشند) باید مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود کدام روش¬ها منجر به تصویب نقش رهبری می¬شوند و، آیا جنسیت آن نقش رهبری را تأیید می کند یا خیر.


به همین ترتیب، دانشمندان خواستار تجزیه و تحلیل بیشتر در مورد چگونگی تأثیر زبان متخصصان روابط‌عمومی و نمادهای جنسیتی بر توانمندسازی افراد در روابط‌عمومی شده اند. درک چگونگی تکرار مفهوم "زنانه" برخلاف یا فروتر از "مردانه" از طریق پیام رسانی فردی و سازمانی، ممکن است توضیح دهد که چگونه رهبران زن نیز به عنوان پست و فرومایه ترسیم شده¬اند.

 

گولومبیسکی (2015) بر لزوم بررسی بیشتر "زبان مشخص" یا مفهوم زبانی باینری از مرد به عنوان "استاندارد"، در مقابل زن به عنوان "نه مرد" تأکید کرد (ص 393). به همین ترتیب، Place (2015) 45 زن متخصص روابط‌عمومی به منظور ساختن جنسیت و نحوه استفاده دست اندرکاران از تعاریف باینری جنسیت (به عنوان مثال "سیاه و سفید" برای توصیف تفاوت¬های جنسیتی) را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. مشخص شد که چنین تعاریفی به ماهیت گرایی زنان فعال در محل کار و گسترش کلیشه¬های جنسیتی، انتظارات و شیوه های اجتماعی سازی کمک می¬کند.

 

تجزیه و تحلیل بیشتر در مورد چگونگی استفاده از زبان خود افراد برای ایجاد تفکرات و روش¬های جنسیتی سازمانی می¬تواند به درک، و به نوبه خود، چگونگی ساخت مفاهیم جنسیتی رهبری در طول زمان کمک کند. به عنوان مثال، دانستن انواع کلمات مورد استفاده برای توصیف افراد موفق در محل کار (به عنوان مثال، در بررسی¬های سالانه کارمندان، در مباحث استخدام، در معیارهای اعطای جایزه) - مانند اینکه آیا کلماتی مانند "تهاجمی" یا "مستقیم" یا "صریح" بیشتر با کسانی مرتبط می¬شوند که توسط دیگران در یک سازمان ارتقا می¬یابند، حقوق می¬گیرند و به خوبی درک می¬شوند - و سپس تعیین اینکه آیا این اصطلاحات بیشتر با یک جنس ارتباط دارند، ممکن است موثر باشد. بنابراین چنین تفاهماتی می تواند گفتمان مثبت تر و عادلانه تری را درباره رهبری در صنعت روابط‌عمومی تسهیل کند.


تحقیق شامل تئوری ساختاردهی در زمینه های مشابه صنعت مورد استفاده قرار گرفته است و می تواند در تحلیل بیشتر ماهیت ساختاری و جنسیتی رهبری اجتماعی در روابط‌عمومی مفید واقع شود. نظریه ساختار مربوط به ماهیت سیستم-های اجتماعی است. این قانون معتقد است که قوانین و منابع در حالی که به طور همزمان در تولید ساختارهای اجتماعی سهیم هستند، کنش اجتماعی را تولید و بازتولید می کنند. بنابراین ساختار (شرایطی که از تداوم ساختارها و سیستم¬های اجتماعی پشتیبانی می¬کند) عبارت است از کشف دوگانگی بین ساختارها (قوانین و منابع) و سیستم ها (روابط بین افراد یا مجموعه¬ها، که به عنوان شیوه های اجتماعی تحکیم می¬شوند).

 

اخیراً، Schauster (2015) با استفاده از تئوری ساختاردهی به بررسی رهبری و ارتباط آن با اخلاق سازمانی در آژانس¬های تبلیغاتی پرداخت. وی دریافت که رهبران آژانس¬های تبلیغاتی فرهنگ و اخلاق سازمانی را از طریق شیوه های اجتماعی سازی از جمله رهبری عملی، همکاری کارمندان و مثال زدن تولید و باز تولید می¬کنند.

 

تا این مرحله، وردر و هولتهاوزن (2009) به طور مشابه بر اهمیت مطالعه متغیرهای سازمانی در ارتباط با رهبری، مانند نقش¬های عملی و سبک های تصمیم گیری، و همچنین ساختارهای سازمانی تأکید کردند. تحقیقات قوم نگاری در آینده می تواند پویایی جنسیتی ساختارهای روزمره بین همکاران، با مافوق / زیردستان و مشتریان، رسانه ها و سایر افراد را بررسی کند تا تفاوت ها در این روابط را بین جنسیت و زن مشاهده کند.


دانش تحصیلی خارج از حوزه روابط‌عمومی می تواند مفیدترین جهت برای تحقیقات آینده باشد. مفهوم سازی جنسیت و رهبری به عنوان یک فرآیند گفتمانی، روان، سازگار در میان اعضای سازمان، مورد توجه گسترده متخصصان زبانشناسی و ارتباطات سازمانی قرار گرفته است. چنین تحقیقاتی از رویکرد سازنده گرایی اجتماعی در تحقیقات رهبری استفاده کرده است که بر چگونگی "رهبری" با استفاده از زبان برای شکل دادن به رفتارها و نگرش ها در حین تحقق اهداف رهبری متمرکز است.

 

این رویکرد دیدگاه مدیریت سنتی را که به رهبری به عنوان یک ویژگی شخصیتی جدا از فرهنگ سازمانی یا گفتگو نگاه می کند، مسئله ساز می سازد. سازه گرایی اجتماعی که با استفاده از مسئله اختلافات رهبری جنسیتی در روابط‌عمومی روبرو شده است، می تواند به محققان کمک کند تا تعاریف نقش اساسی را از بین ببرند و بفهمند کدام گفتارهای کلیوی رهبری جنسیتی همچنان مورد حمایت یا مناقشه است.

4.2: تحقیق در مورد نقش و رهبری زنانه در برابر مردانه


تحقیقات اخیر همچنین تحولی در مورد چگونگی ارزیابی رویکردهای رهبری را شناسایی کرده است. Cartwright (2014) به استناد نظر اخیر نظارت بر ارتباطات رهبری Ketchum (KLCM)، نظرسنجی بیش از 6500 متخصص روابط‌عمومی در 13 کشور نشان داد که یک رویکرد کلیشه ای "زنانه" برای رهبری ارزش بیشتری قائل است و افراد، بویژه زنان، موفقیت بیشتری کسب می کنند. چنین رویکرد "زنانه" شامل رفتارهایی مانند ارتباط شفاف، رفتارهای مشارکتی و مراقبتی، نشان دادن احترام و فراگیر بودن و ارتباطات دو طرفه است.

 

یک رویکرد رهبری "ماچو" که شامل "رویکرد فرماندهی و کنترل" است در فضای کاری امروز روابط‌عمومی منسوخ شده و از ارزش کمتری برخوردار است. این یافته ها در مقایسه با یافته های عمدتاً مستقر در ایالات متحده در مورد دست کم گرفتن سبک های رهبری "زنانه" یا رهبران زن شگفت آور است. تحقیقات آینده باید تصویب نقش رهبری جنسیتی را در کشورهای مختلف مقایسه کند و این یافته ها را تا حدی ارزیابی کند که روابط‌عمومی به عنوان یک حرفه در هر کشور ارزیابی می شود.


دوگانگی زنانه و مردانه رویکردهای رهبری نیز در چارچوب نظریه نقش رهبری و نقش رهبری بررسی شده است. عملکرد روابط‌عمومی در طول تاریخ به دو دسته مجزا تقسیم شده است که نمایانگر نقش تکنسین (نوشتن و ارسال پیام) و نقش مدیر (برنامه ریزی استراتژیک و توصیه) است. با گذشت زمان، تحولی رخ داده است که در آن نقش مدیر با افزایش تأثیر سازمان مرتبط می شود. این امر به ویژه هنگامی آشکار می شود که زنان مورد نظر به طور نامتناسبی در مشاغل روابط‌عمومی و فاقد مربیگری و مهارت آموزی وارد حرفه روابط‌عمومی می شوند. به نوبه خود، تقسیمات نقش در ایجاد جنسیت در روابط‌عمومی نقش داشته است (به عنوان مثال، نوشتن به عنوان یک وظیفه "زن" در مقابل مشاوره دادن به مشتری یک وظیفه "مرد" تلقی می شود). این مسئله مشکل ساز است، زیرا دوگانگی نقش مدیر / تکنسین نقش های متنوع و پیچیده کار متخصصان روابط‌عمومی را توصیف نمی کند. بنابراین Creedon پیوند را به جای رتبه بندی، برای نقش ها توصیه می کند. تحقیقات آینده باید به طور خاص نحوه مدیریت زیردستان را که وظیفه تعیین شده در سمت مدیر است، تغییر جنسیت ها اینکه تا چه حد مشاوره رهبری در این روابط مجدد بالقوه جنسیتی به کار گرفته می شود، آدرس دهی کند.


در نهایت، برای درک پیامدهای دیرینه نسخه های نقش جنسیتی بر رهبری زنان در روابط‌عمومی، تحقیقات آینده باید بررسی کند که چرا نقش های "مدیریتی" هنوز به صورت کلیشه ای "مردانه" و با نفوذ دیده می شوند در حالی که نقش-های "تکنسین" هنوز به طور کلیشه ای "زنانه" دیده می شوند. "دانشمندان می توانند کشف کنند که چرا متخصصان روابط‌عمومی قدرت را با سبک‌های ارتباطی "مردانه" بیشتر یا نقش های مدیریتی برابر می دانند و چگونه محققان و فعالان این زمینه روابط‌عمومی ممکن است بر "تله های نقش" ضروری که زنان لانه کبوتری دارند غلبه کنند.

 

ما باید بیشتر تحقیقات مربوط به نقش ها را در روابط‌عمومی تجزیه کنیم تا بفهمیم آیا دوگانگی های فعلی واقعاً صنعت را منعکس می کنند یا تقسیمات نقش منسوخ و کلیشه ای را تولید می کنند. همانطور که صنعت به طور فزاینده ای ادغام و تکامل می یابد، تحقیقات باید نحوه تکامل نقش های صنعت را نیز کشف کند. علاوه بر این، تحقیقات آینده باید چگونگی نقش ها و روابط غیررسمی محل کار، مانند روابط نظارتی، آموزش رهبری، یا ابتکارات متنوع، نقش رهبری و نقش مدیریتی زنان در روابط‌عمومی را درک نمایند. به عنوان مثال، تحقیقات باید در مورد مزایای سازمانی و صنعتی ناشی از تکامل یافته ملاحظات نقش محیط کار و ابتکاراتی برای ارتقا تنوع و برابری جنسیتی در مناصب رهبری انجام شوند.


سرانجام، کاوش بیشتر در رهبری فمینیستی، احساسی و تحول آفرین ضروری است. به عنوان مثال جین (2010) جین (2010) ، پیشنهاد می کند که رهبران روابط‌عمومی باید احساس همدلی و توانایی درک و "تجربه مجدد" احساسات افراد را به منظور تقویت درک متقابل نشان دهند. همدلی، همراه با رهبری تحول گرا، ترکیبی برای افزایش اعتماد و اطمینان کارکنان به رهبران است.


واترز (2013) پیشنهاد کرده است برای تصویب موقعیت رهبری، نیازی به عضویت در ائتلاف غالب سازمان نیست. درعوض، افراد باید بفهمند که چگونه مجموعه مهارتها و تجربیات آنها می تواند از انواع زمینه ها و شرایط بهره مند شود.

4.3: تغییر فرهنگی


فرهنگ سازمانی در عملکرد روابط‌عمومی، رهبری درون ساختار سازمانی را بسیار تعریف و تأثیر گذاشته است. برای پرورش رهبران موفق، فرهنگی سالم، مشارکتی و ارتباطی لازم است. بنابراین، عوامل فرهنگی مرتبط با وضعیت فعلی رهبری روابط‌عمومی باید با استفاده از یک عدسی جنسیتی بررسی شود.

 

تحقیقات قبلی استراتژی های رهبری را مشخصاً مرتبط با فرهنگ روابط‌عمومی مشخص کرده است، مانند ابلاغ چشم انداز به ذینفعان مختلف، گنجاندن اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکت ها در برنامه های ارتباطی، برقراری ارتباط با "برای انقلاب های دیجیتال، رهایی سهامداران و جهانی سازی". تحقیقات آینده باید معنی سازی و انتظارات فرهنگی جنسیتی را که روابط‌عمومی را پیش می برد، چگونگی برقراری ارتباط افراد با استراتژی های مهم رهبری مانند چشم انداز و چگونگی تلفیق فناوری های نوین با استراتژی های رهبری را مورد بررسی قرار دهد. آیا چنین استراتژی ها و اظهارات، چشم انداز برابری جنسیتی را تقویت یا دچار تغییر می کنند و پیشرفت رهبری را در زنان ارتقا می بخشد؟


تحقیقات همچنین از صنعت روابط‌عمومی خواستار قطع فرهنگ سرزنش و مسئولیت پذیری بر زنان شده است. به عنوان مثال یک پست اخیر در وبلاگ در Digiday.com، بیان داشت که یکی از دلایل عمده نابرابری جنسیتی این است که غالباً زنان کسانی هستند که برنامه های خود را تنظیم می کنند و در صورت برخورد خانواده با کار سازش می کنند.

 

از آنجا که روابط‌عمومی یک حرفه مبتنی بر ضرب الاجل است، برخی از زنان ممکن است با تعادل ساعات کار با تعهدات خانوادگی دست و پنجه نرم کنند. ادامه کار با استفاده از رویکردهای فمینیستی یکپارچه در بررسی فرهنگ رهبری روابط‌عمومی ممکن است بهترین راه حل ها را برای برای یکپارچه سازی و اولویت بندی کارها، خانه، خانواده و مسئولیت های افراد، راه حل هایی را القا کند. ادامه کار در مورد تعادل بین زندگی و زندگی با توجه به ارتقا و حمایت از رهبران زن ضروری است.

4.4: آموزش


برخی تحقیقات اهمیت آموزش رهبری در آموزش روابط‌عمومی را بررسی کرده اند. به عنوان مثال منگ (2013) نتایج نظرسنجی متخصصان روابط‌عمومی و دانشجویان روابط‌عمومی را مقایسه نمود. وی دریافت که این دو گروه ویژگی های مختلف رهبری و منابع آموزش رهبری را ترجیح می دهند. به طور اخص، منگ دریافت که متخصصان ارشد روابط‌عمومی توانایی حل مسئله و تصمیم گیری استراتژیک و مهارت های ارتباطی متخصص را ترجیح می دهند در حالی که دانشجویان روابط‌عمومی دانش حل مسئله، قابلیت اطمینان و تخصص در ایجاد روابط را ترجیح می دهند.

 

تحقیقات آینده باید تفاوت بین دست اندرکاران و دانشجویان را به معنای ایجاد رهبری یا توانایی های ترجیحی بررسی کند. آیا ترجیحات به اختلاف رهبری در حرفه کمک می کند و آیا این ترجیحات با توجه به جنسیت، با گذشت زمان تغییر می-کند؟ تحقیقات همچنین باید ارزش و اهمیت آموزش رهبری مبتنی بر کلاس را در مقابل آموزش رهبری عملی یا برنامه درسی مشترک کشف نموده و همه دانشجویان را برای چالش های خاص رهبری که ممکن است با آن روبرو شوند آماده کند. مطالعات می تواند چگونگی آغاز فرصت های یادگیری خدمات، شرکت در برنامه های روابط‌عمومی جامعه دانشجویی آمریکا (PRSSA) یا شرکت در مسابقه سالانه PRSSA Bateman را نشان دهد که دانش آموزان را در معرض دید افراد مختلف، چالش های رهبری جنسیتی و ساختارهای سازمانی قرار داده و رشد رهبری را افزایش می دهد.


تحقیقات اضافی باید درک کند که چگونه آموزش عالی می تواند در تقویت یا نادیده گرفتن مفاهیم جنسیتی طولانی مدت از رهبری در روابط‌عمومی، و در نتیجه ادامه ناتوان سازی زنان متخصص در روابط‌عمومی موثر باشد. مطالعات می توانند رویکردهای آموزشی روابط‌عمومی و الزامات صدور گواهینامه مدرک را با استفاده از رویکردهای انتقادی و فمینیستی در پیش فرض ها یا عملکردهای غیرپوششی ارزیابی کنند که این امر ممکن است نابرابری های نقش جنسیت محل کار یا رهبری را تقویت نماید.

 

به عنوان مثال، آیا کتب درسی یا سخنرانی ها همچنان بر سهم رهبری مردان حرفه ای صنعت نسبت به زنان متخصص صنعت تأکید دارند؟ آیا دوره های آموزشی نابرابری های جنسیتی و نژادی فعلی را می پذیرد و سایر ابزارهای دانشجویان برای به چالش کشیدن و حل آنهاست؟ مطالعات آینده ممکن است بخواهند با مربیان روابط‌عمومی و دانش پژوهان آموزش و پرورش در مورد روش هایی که آنها ادامه نابرابری و اختلاف حقوق را تأیید یا نادیده می گیرند و همچنین علت آن را بررسی نمایند.
 

در کلاس، بحث صریح و آشکار درباره اختلافات جنسیتی در روابط‌عمومی و رهبری صنعت در کلاس ضروری است. فعالیت های کلاس باید بر توسعه مهارت های رهبری، تمرین تاکتیکه ای مذاکره درباره حقوق و بررسی مطالعات موردی مرتبط با اختلافات جنسیتی در حرفه باشد. بازدید از سخنران میهمان یا سایت برای آگاهی از رهبران زن در روابط‌عمومی باید انجام شود. اخیراً، انجمن آرتور دبلیو پیج شبکه سخنرانان را راه اندازی کرده است که به اشتراک گذاری تجارب مختلف رهبری و مشاوره در کلاس درس را ترویج می¬کند. مهم نیست که این روش، آموزش عالی باید دانشجویان را با قدرت بهتر برای انتقاد از گفتمان های سازمانی یا شیوه هایی که به اختلاف جنسیت کمک می کند، آماده کند و آنها را به مهارت های رهبری برای پیشرفت در صنعت روابط‌عمومی مجهز کند.

نتیجه گیری


نهایتا، این تحقیق بخش نسبتا کوچکی از جایگاه زنان را در رهبری روابط‌عمومی بررسی کرده است. برای گسترش تحقیق مان، موارد زیر را برای جایگاه زنان در رهبری روابط‌عمومی پیشنهاد می¬کنیم:


1- اگر چه تحقیقات اندکی درباره جنسیت در این حوزه وجود دارد، تحقیقات اخیر بر حضور زنان در نقش های رهبری یا مدیریتی، روابط رهبران زن با همکاران و ساختار اجتماعی و گفتمانی رهبری تمرکز دارند. از آنجا که نمایندگی زنان در موقعیت های رهبری در حوزه روابط‌عمومی کم است، تحقیقات مرتبط با علل و اشکال گفتاری، فرهنگی، اجتماعی و ساختاری اختلافات جنسیتی باید ادامه یابد. چنین پرسش های مستمر برای توانمندسازی متخصصان نوظهور روابط‌عمومی و ایجاد حرفه ای با اخلاق تر، برابر و عادلانه تر برای نسل های بعدی حیاتی است.


2- روش¬های تحقیقاتی که در تحقیقات مربوط به رهبری جنسیتی مورد استفاده قرار می گیرند ، باید دقیقتر مورد بررسی قرار گیرند، خصوصاً در بین مطالعات مبتنی بر نظرسنجی، تا مشخص شود که چگونه حذف ها یا ساختار سوالات ممکن است نتایج خاص ناشی از آن را محدود کند یا به ارائه پاسخ های مغرضانه کمک کند. به عنوان مثال، مطالعاتی مبنی بر اینکه آیا "زنان یا مردان رهبران بهتری می شوند" باید تعصبات، سوتفاهم‌ها یا کلیشه-های ذاتی فرد را که ممکن است با چنین پرسش ها و پاسخ هایی همراه باشد ، برطرف کند.


3- محققان باید در رابطه با پاسخ دادن به این پرسش که چرا تبعیض جنسیتی رهبری هنوز حل نشده است متعهد باشند. محققان و متخصصان امر باید برای بازبینی تعصبات شخصی، بویژه بررسی تعصبات شخصی در مورد جنسیت و رهبری که عملا بر چگونگی کارکرد حوزه اثر می‌گذارد و پیام هایی که برای توصیف این حوزه استفاده می شود و معاشرت اجتماعی افراد ممکن است اختلافات بین جنسیت رهبری را حفظ کند، تلاش بیشتری انجام دهند.

 

به طور خاص، آیا ممکن است زنان مسئولیت های بیشتری را از نظر شغلی و شخصی به عهده بگیرند و در زمینه روابط‌عمومی، متخصصان دائماً به شخص دیگری خدمت می کنند (به عنوان مثال، مشتریان، ارتباطات رسانه‌ای)، که زنان به سادگی تحت فشار قرار گرفته¬اند و وقت کافی برای مبارزه با سیاست-های لازم و تغییر ساختاری ندارند. چگونه سیاست¬های توازن زندگی و کار و فرهنگ¬های کاری انعطاف پذیر قوی‌تر می‌توانند از حضور زنان در جایگاه رهبری در این حوزه حمایت کنند؟


4- رهبری مانند خصوصیات دارای ساختار اجتماعی است. به همین علت، رهبری را می¬توان در سیستم¬های کلان مانند کشورهای مختلف و نیز سیستم های خرد مانند سازمان های مختلف درون یک حوزه واحد درک کرد. محققان و متخصصان امر به خوبی می¬توانند هنگام تعیین ویژگی¬ها و شیوه¬هایی که فرد را مناسب سمت رهبری می¬کند، این موضعوع را بررسی کنند که چگونه "رهبری" در یک فرهنگ واحد قرار گرفته و ایجاد می شود.


5- برای درک تعامل جنسیت، رهبری و روابط‌عمومی که شامل استفاده از فناوری توسط رهبران زن و مرد استف عوامل زیادی باید بررسی شود که این موارد می باشند:
• تأثیر آموزش خاص مبتنی بر آگاهی از جنسیت در مورد دیدگاه متخصصان جوان نسبت به رهبری.
• شیوه های زبانی رهبران زن و مرد.
• و تاکتیک های بلاغی خاص که توسط رهبران زن و مرد استفاده می شود.


مترجمان:
احمد امیرصالحی / دانشجوی دکترای علوم ارتباطات
زهرا غلامی نژاد/ دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات

 

منبع مرجع: شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)

 

 

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  روابط‌عمومی سنتی را فراموش کنید


  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد


  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟


  رسانه‌های اجتماعی مغز ما را تخلیه می‌کنند و بر تصمیم‌گیری ما تأثیر می‌گذارند


  6 استراتژی دگرگون کننده برای آزادسازی پتانسیل رهبری شما


  چگونه از بحران هویت در میانه شغلی جلوگیری کنیم


  روابط‌عمومی برای استارت‌آپ‌ها


  چگونه روابط‌عمومی می‌تواند به توسعه هویت در جامعه داخلی کمک کند؟


  رزومه خلاقانه‌ای که به شغل دلخواه در گوگل انجامید


  تاثیر ادراک بر تصمیم‌گیری در شرایط پرخطر


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد