شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- اصطلاح POSDCORB پوسد کورب برای اولین بار توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick در سال 1937 میلادی مطرح شد که در واقع متشکل از حروف اول 7 کلمه ای است که شامل وظایف مدیران می باشد. به بیان دیگر لوتر گیولیک و لیندال ارویک که از جمله صاحب نظران و پژوهشگران حوزه مدیریت و مسائل سازمانی و اداری می باشند، وظایف مدیر را در اصطلاح لاتین POSDCORB خلاصه می کنند که مشتمل بر وظایف ذیل می باشد: 1

1- Planning برنامه ریزی: برنامه ریزی در واقع شالوده مدیریت می باشد و شامل پیش بینی عملیات اساسی و تعیین طرق اجرای آن به منظور تامین هدف سازمان است.

2- Organizing سازماندهی: سازماندهی بیان گر ساز وکار های هماهنگی است که مشخص می کند چه کسی به چه کسی باید گزارش دهد و شامل تعیین حدود اختیارات است که طبق آن وظایف از هم تفکیک می شوند.

3- Staffing کارگزینی: کارگزینی و امور مترتب بر آن که شامل استخدام و کارآموزی و همچنین تامین شرایط مساعد کار می باشد.

4- Directing هدایت و رهبری: هدایت و فرماندهی شامل عمل مداوم اخذ تصمیم های خاص یا کلی و صدور دستور به منظور هدایت و رهبری سازمان است.

5- Coordinating هماهنگی: شامل عمل مهم تطبیق وظایف مشاغل مختلف سازمان به منظور تحقق یافتن هدف مطلوب می باشد.

6- Reporting گزارش دهی: گزارش دهی و ارتباطات به عنوان وظیفه ای که انتقال دهنده پیام ها، گزارش ها، دستورات و ... می باشد یکی از مهمترین موارد مطروحه در نظریه گیولیک است. در واقع به معنای آنکه مجری کسانی را که در برابر آنها مسئول است از جریان پیشرفت امور آگاه می سازد. گزارش دهنده باید در اثر مطالعات، تحقیق و بازرسی از جریان پیشرفت امور آگاه باشد.

7- Budgeting بودجه بندی: بودجه بندی شامل تنظیم طرح مالی عواید و مخارج یا منابع و مصارف سازمان و نظارت بر اجرای آن می باشد.

هدف اصلی این نوشتار آن است که می خواهیم یک مقایسه و تحلیلی میان مجموعه وظایف یک چوپان با مجموعه وظایفی که دانشمندان نامبرده در خصوص وظایف مدیر مطرح کرده اند داشته باشیم.

سوال اصلی این نوشتار آن است که: آیا چوپان، یک مدیر است؟ و آیا مدیران بهتر نیست قبل از انتصاب به پست های مدیریتی، مدتی را به چوپانی بگذرانند؟

فلسفه و چرایی طرح سوال: مروری گذرا بر روند انتصابات مدیریتی در کشور ما نشان می دهد که عمر مدیریت اشخاص در سازمان ها بسیار کوتاه بوده و این امر سبب شده است تا اگر مدیری هم برنامه های مفید و راهبردی برای آینده سازمان دارد نتواند با اطمینان خاطر آنها را دنبال و عملیاتی نماید. علت مهم تغییرات زود هنگام مدیریتی در ایران همانا عدم شایسته سالاری و مدیریت مبتنی بر آزمایش و خطا بوده و علت مهم انتصاب افراد به پست های مدیریتی نوعا نیز بر اساس رابطه ها و نه الزاما ضابطه های فنی و حرفه ای افراد می باشد.

بسیاری از مدیران را دیده و شنیده ایم که از انتصاب آنان به یک پست مدیریتی همگان دچار حیرت و شگفتی شده اند که چگونه است که فردی که از مدیریت هیچ نمی داند به پست مدیریتی منصوب می شود؟!؟ فلذا در این نوشتار این سوال اساسی مطرح می شود که آیا بهتر نیست مدیران قبل از انتصاب به پست های مدیریتی، مدتی را به عنوان کارآموزی و در محیط به اصطلاح شبیه سازی شده آموزش از طریق شبیه سازی simulation، فوت و فن چوپانی را تجربه کرده و مدتی را با گله ای از حیوانات اهلی سپری نمایند تا سنجیده شود که اینان خمیر مایه، لیاقت و شایستگی مدیریت بر انسانها را دارند یا نه؟

به راستی چه نکاتی در چوپانی نهفته است؟
شاید شما هم تجربه کرده باشید وقتی که به صحرا و دشت و فضای گسترده ای پا می گذارید، انگار سینه آدمی باز می شود و وسعت دید پیدا می کنیم. دیدن صحرا به انسان نگرشی عمیق می دهد و انسان را به فکر فرو می برد. دشت و صحرا گویا سینه انسان را فراخ کرده و انسان را از ضیق صدر خارج نموده و شرح صدر عطا می کند. نوعا حضور مداوم و روزمره مدیر در محیط های کوچک فضای اداری و سربسته کاری، نوعی دلتنگی و وازدگی را بدنبال دارد خصوصا آنکه اتاق های مدیران ما اغلب به طور علمی و مبتنی بر چیدمان های حساب شده طراحی نشده و اصول و فنون طرح ریزی جا و مکان بدرستی در مورد آنان اجرا نمی شود. در حالیکه دشت و صحرا پر از پند و نصیحت و آزادی و احساس خوب است. انسان در آن می تواند عمیق نفس بکشد و دستان خود را تا حد ممکن باز نموده و احساس شور و شعف خاصی حاکی از گشادگی سینه و دل داشته باشد. چوپان به دور از هیاهوی شهر و روستا خلوت می گزیند و به تفکر وا داشته می شود. این امر امکان بروز استعدادها در او را تقویت می کند.

وقتی شما در صحرا هستید بیشتر به افق پیش روی خود می نگرید و این می تواند برنامه ریزی بلندمدت و بلندنظری را در انسان القا کند. انسان در تنهایی صحرا و دشت و بیابان یاد می گیرد که با مشکلات و سختی ها چگونه مقابله کند بدین سان قدرت خلاقیت در انسان افزایش می یابد و روحیه و شجاعت و جسارت فرد درآن فضای وسیع، وضعیت دیگری پیدا می کند و درحقیقت، طبیعت، معلم گرانقدری می شود که درس های فراوانی می توان از آن آموخت. مثل اینکه انسانها، بسیاری از امور روزمره و مرتبط با زندگی خویش نظیر: شکار، پرواز، دفن مردگان، خانه سازی و... را از طبیعت و حیوانات اطراف آموخته و یا تقلید کرده اند.

شهرنشینی و گسترش صنایع و ماشینی شدن زندگی، ما را تا حد زیادی با برخی مباحث نظیر چوپانی و کارکرد آن بیگانه کرده در صورتی که در حوزه مدیریت و رهبری می توان به نحو مفید و مؤثری از راز و رمزهای چوپانی بهره جست.

امروزه در حوزه مسائل سازمانی و مدیریتی بسیار برمی خوریم به مدیران و سرپرستانی که ویژگی های مدیریت و سرپرستی و اصول آنها را نمی دانند یا نمی توانند پیاده نمایند.

دیده ایم که مدیرانی به واسطه روابط و خارج از نظام شایسته سالاری و شأن و مرتبه مدیریت، به پست های مدیریتی گمارده می شوند و پس از مدتی آثار سوء مدیریت یشان بر همگان معلوم می شود.

در ابتدای امر طرح این مسئله که مدیران قبل از انتصاب بروند به مدت کوتاهی چوپانی نمایند، ممکن است که قدری سنگین و بی جاذبه باشد، ولی مطمئنا اجرای آن حلاوت و تأثیرات بسیار گران بهایی خواهد داشت که به مدیران کمک خواهد کرد تا سازمان و پرسنل خود را به نحو کارا و اثربخش اداره نمایند و این همان چیزی است که همگان از یک مدیر موفق انتظار داریم.

امید است که طرح و محتوای این تحلیل گام مفیدی در گسترش و نشر مطالب مربوطه داشته و اساتید و صاحبنظران در پیاده سازی و تعمیق هر چه بیشتر اصول و قواعد مدیرتی منبعث از دین مبین اسلام، قرآن کریم و احادیث و روایات بیش از پیش همت بگمارند. در اینجا می خواهیم که POSDCORB پوسد کورب را از منظر کار و وظایف یک چوپان بررسی کنیم.

1- Planning برنامه ریزی:
برنامه ریزی برای یک چوپان امری حیاتی است. جدول برنامه روزانه چوپان از این قرار است که در فلان ساعت از صبح، گله را به محل چرا برده و در فلان ساعت از غروب، گله را به روستا و محل نگهداری برگرداند. این تایم زمانی برنامه ریزی مناسب و هوشمندانه ای می خواهد چرا که منابع غذایی برای چرای دام ممکن است امروز با دیروز تفاوت داشته باشد. حتی در فصول مختلف سال چوپان نیازمند نوعی برنامه ریزی آگاهانه است تا بداند که در کدام مناطق می تواند دام خود را به صورت بهتری تغذیه نماید.

برنامه ریزی به عنوان یکی از وظایف چوپان دو حالت دارد: 1– رفت برای چرا 2– برگشت از چرا. رفت برای چرا خود مقدماتی دارد آنگونه که قبل از عزیمت، چوپان می بایست وضعیت دام و حیوانات خود را کنترل نماید تا همه شرایط برای عزیمت مهیا و جور باشد و برگشت از چرا نیز برنامه ریزی دقیقی می خواهد چرا که اگر در موقع مقتضی برگشت دام صورت نگیرد چه بسا آفت ها و زیان هایی برای دام و طریقه نگهداری آنهاداشته باشد.

2- Organizing سازماندهی:
وظیفه مهم دیگر چوپان سازماندهی دام است. در گله چوپان گوسفند و بز و... با سنین مختلف وجود دارند. پس چوپان باید گروه گله را به گونه ای سازماندهی کند که پیشگام و پس گام مشخص باشد. نوعا یک قوچ یا بز بزرگ گله را که زنگوله ای به گردن دارد در راس مسیر حرکت قرار می دهد تا نقش پیشگامی او سبب شود گروه بدنبال آن حرکت نماید. معمولا بره های کوچک یا بزغاله ها نیاز به مراقبت بیشتری دارند و چه بسا ممکن است در جاهایی از گروه به سبب ندانم کاری و شیطنت خارج شوند و این وظیفه سازماندهی چوپان است که همراهی همه را میسر سازد.

چوپان حیوانات کم سن و سال را در بغل می گیرد و یا درمیان بزرگترها قرار داده تا راه و رسم حرکت و زندگی جمعی را فرا گرفته و به قول معروف حیوان بتواند با دیگران باشد. همچنین مواظب است تا حیوان به کناره های جاده نرفته و یا از رفتن روی صخره ها و نقاط آسیب رسان جلوگیری می کند و تمام تلاشش معطوف به آن است که همه در یک راستا حرکت کنند و در یک چتر امنیتی خاص و محدوده مشخصی قرار داشته باشند. اینگونه است که سازماندهی حیوانات و هدایت آنان بر چوپان آسان می شود.

3- Staffing کارگزینی:
کارگزینی در امر چوپانی پاسخگو به مقصود نیست.

4- Directing هدایت و رهبری:
هدایت و رهبری اگر نگوییم مهمترین وظیفه مدیر که از حساس ترین وظایف است. چوپان از آباء و اجداد خود نیک آموخته است که هر حیوان چه خلق و خویی دارد. بنابراین گوسفند را به گونه ای خاص و سایرین را نیز به طرز مربوطه هدایت و رهبری می نماید. خوب این خود هنر بزرگی است که با وجود ایده ها و اندیشه ها و شخصیت های متفاوت مدیر بتواند سازمان خود را بخوبی هدایت و رهبری نماید. نقش مهم چوپان در هدایت و رهبری گله همانا بیرون آمدن یک صدای هماهنگ و دلنشین است از سازهای مختلفی که هر حیوان می زند. چوپان با هدایت و رهبری از انحراف گله جلوگیری کرده و آنرا یکدست و بی حاشیه به پیش می برد.

5- Coordinating هماهنگی:
هماهنگی وظیفه ای بس پایه ای و تاثیر گزار است. در صورتی که کار گله هماهنگ نباشد اوضاع نابسامان شده و جمع و جور کردن گله کار دشواری می شود. چوپان با هماهنگ کردن همه امور مربوطه سعی می کند بهترین وضعیت را در اداره گله داشته باشد.

6- Reporting گزارش دهی:
چوپان در پایان هر روز کاری از وضعیت گله گزارشی به مبادی ذیربط ارائه می دهد. میزان خسارت ها، سوانح و گرفتاری ها، بیماری گله، محل های چرا، وضعیت تغذیه حیوانات و.... چنانچه گزارش دهی به موقع و درست باشد می توان از آسیب های پیش رو پیشگیری نموده و تهدیدها را به در آینده به فرصت ها تبدیل کرد.

7- Budgeting بودجه بندی:
چوپان یک بودجه بندی برای دخل و خرج خود باید داشته و به تعبیری منابع و مصارف را پیش بینی کند تا بداند هر روز چه میزان غذا و علوفه و... مورد نیاز دام و گله می باشد. خرید و فروش حیوانات چگونه باید باشد و سود آوری این عرصه در چیست و چگونه باید در عصر ماشینی شدن و رقابتی بودن کارها عمل کرد.

لوتر گیولیک و لیندال ارویک چه وظایفی را از قلم انداخته اند:
از دیدگاه نویسنده، آنچه که به عنوان وظایف مدیر بسیار اهمیت دارد و لوتر گیولیک و لیندال ارویک نتوانستند به هر دلیل به آن اشاره داشته باشند عبارتند از: امانت داری و مشتری مداری - مدیریت بحران – مدیریت زمان – کنترل و نظارت. بنابراین در اینجا به مجموعه وظایف مدیر که توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک عنوان شد وظایف مهم ناگفته را به قرار زیر در ادامه اضافه می نماییم: 1- Planning برنامه ریزی: 2- Organizing سازماندهی: Staffing-3 کارگزینی: 4- Directing هدایت و رهبری: 5- Coordinating هماهنگی: 6- Reporting گزارش دهی: 7- Budgeting بودجه بندی 8 – مشتری مداری و امانت داری customer oriented 9 – مدیریت بحران crisis management 10 - ارتباطات communication 11 - کنترل و نظارت control and monitoring . 12 – مدیریت زمان time management. اما شرح و تفسیر این چهار وظیفه جدید در ارتباط با کار یک چوپان:

– امانت داری و مشتری مداری customer oriented:
گله گوسفندان امانت صاحبان آن مشتریان می باشد. مشتریان، چوپان را بکار گمارده اند تا از مال و دارایی و سرمایه شان بخوبی امانت داری کرده و در راه جلب نظرشان کوشا باشد. چوپان بایستی در راه امانت داری و جلب رضایت مشتری نهایت سعی و تلاش و تخصص و تجربه خود را بکار بگیرد. در غیر این صورت کار خود را بزودی از دست خواهد داد.

به راستی شما به عنوان مدیر چقدر امانتدار نیروهایی هستید که به شما سپرده شده اند؟ فکر می کنم تاکنون کمتر به این موضوع پرداخته ایم که منابع انسانی نیروی انسانی چقدر برایمان ارزش داشته و دارند، هرچند که در شعار و نگاه آرمانی و آماری و مصاحبه ای خیلی از آن دفاع می کنیم؟!

کارمند و کارگر امانت خانواده ها و امانت جامعه در دست من مدیر هستند و این من هستم که باید رضایت مشتری خانواده و مشتری را جلب کرده صبح که امانتی ها کارکنان را تحویل می گیرم، شب با کمال صحت و سلامت آنها را تحویل صاحبان خانواده های شان دهم.

آیا به راستی اینگونه ایم؟ فلذا امانتداری و رضایت مشتری را باید از چوپان فرا بگیریم و راز و رمزها و تفکرات کاری او را سرمشق قرار دهیم تا در مدیریت خویش توفیق داشته باشیم.

– مدیریت بحران crisis management:

در سرما و گرما خطرات و بلایای بسیاری بر سر راه چوپان قرار می گیرند و اتفاق می افتند که در اینگونه موارد چوپان نیاز دارد تا بحران های پیش رو را بر اساس یافته ها و بافته های خویش بدرستی مدیریت کرده تا حداقل تلفات و زیان ها نصیب گروه و مشتریان گردد.

اگر روزی یک گرگ یا حیوانی درنده به گله چوپان حمله کند، وظیفه و مأموریت و چاره کار او چیست؟ او چه تدبیری باید بیاندیشد، گوسفندان رابه کجا ببرد؟ با گرگ چگونه باید مقابله کند؟ بله چوپان دراینجا با مدیریت بحران سروکار دارد. بحران پیش آمده حمله حیوان درنده و گرسنه است و وظیفه چوپان مدیریتاین بحران و اتخاذ تصمیماتی است که در پایان منجر به:
الف دفع حمله حیوان درنده
ب سلامت و امنیت گله
ج سلامت و امنیت چوپان
د رفع نابسامانی و اضطراب و هرج و مرج شود.
اگر درحوزه تحت مسئولیت شما ناگهان کارمندی سر به شورش و اعتراض گذارد چه می کنید؟ اگر در یک جلسه مهم و حساس برق قطع شود چه تدبیر می اندیشید؟ اگر ناگهان سیل و طوفان بر عملکرد کاری شما تأثیر گذارد چه اقدامی خواهید داشت؟ این قبیل پرسش ها و ده ها پرسش دیگر نمونه هایی از مواجهه با بحران هستند.

یک چوپان بایستی از آن سطح از تجربه، خویشتنداری، شجاعت و قدرت تجزیه و تحلیل برخوردار باشد تا در لحظاتی کوتاه چاره اندیشی کرده و رفع بحران کند.

مدیر در زمان کوتاهی می بایست مصالح فردی و جمعی و سازمانی را در نظر گرفته و با محاسباتی دقیق بهترین راه حل را برای خروج از بحران انتخاب کند.

آن دم که وزد بر من و تو باد مهرگان
معلوم شود که مرد کیست و نامرد کیست؟

درحقیقت در مدیریت بحران، بحث بر سر این است که مدیر وقایع و پیشامدها و اوضاع و احوال را در آن هنگامی که نظام برنامه ریزی، کنترل و نظارت، سازماندهی و تصمیم گیری از حالت طبیعی و نرمال خود خارج می شود، چگونه اداره و هدایت کند تا ماحصل کار، کاستن از هزینه ها، کاهش خطرات و تلفات و کنترل مطلوب شرایط حاکم باشد.

در مدیریت بحران ما با برنامه ریزی و یا تصمیم گیری مدون و سازماندهی شده ای که مبتنی بر یک سری قواعد و دستورالعمل باشد به طور کامل سروکار نداریم. یعنی در مدیریت بحران نظام تصمیم گیری مبتنی بر تصمیم گیری برنامه ریزی نشده است.

چوپان در امر گله داری با تهدیدها و بحران هایی نظیر: رعد و برق، حمله حیوانات وحشی، سیل، راهزنان، بیماری و... روبرو می شود و ناگفته پیداست که او برای مقابله با این مسائل از هیچ جزوه آموزشی بهره نمی گیرد بلکه باید تمام هنر، تجربه، خلاقیت، و ابتکار خود را بکار برند تا از مهلکه پیش آمده خود و گله اش جان سالم بدر برد و سربلند بیرون آید.


- ارتباطات communication:
ارتباطات نقش بی چون و چرایی در تعاملات ما با پیرامون مان دارد. حتی با برقراری ارتباط با حیوانات به جهت رام کردن و موانست با آنان، برخی اصوات تولید شده توسط چوپان و امر و نهی ها برای دور کردن و برحذر داشتن آنان از کج روی و... موضوعی ارتباطاتی هستند. در عین حال چوپان با مشتریان و صاحبان گله بایستی دایم در مراوده و ارتباط موثر باشد تا از حال و روز گله آنان را مطلع نماید.

- کنترل و نظارت control and monitoring:

کنترل و نظارت یا همان مانیتورینگ اصل مهمی در ادبیات مدیریت و کار چوپان است . چوپان نمیتواند بدون وظیفه نظارتی و کنترلی خود دام و گله را بدرستی جمع و جور نماید . کنترل و نظارت قبل از حرکت برای چرا ، در حین حرکت در مسیر چرا و کنترل و نظارت بعد از چرا و آوردن دام به محل استراحت و نگهداری ، مقوله مهمی درحفظ و حراست از سرمایه های مردم در دست چوپان است . چوپان نحوه حرکت، ایست و هماهنگی رابه اعضا گله میآموزد و نظارهگر و کنترلکننده هر تخلف است. گوسفندانی را شاید در کنار جادهها دیدهاید که به صف و پشت سرهم حرکت میکنند تا در موقعی مناسب از عرض جاده گذر کنند چوپان با اعمال نظارت و کنترل آنها را به سرمنزل و در راه اصلی حرکت میدهد.

او با به کارگیری یکسری الفاظ اصوات و حرکات و استفاده از چوبدستی خود حس مشارکت، همکاری و کار تیمی را در بین اعضا گله تعلیم و گسترش میدهد و آنها را مدام گرد یکدیگر جمع میکند تا متفرق نشوند. چوپان میداند که تفرقه در بین اعضای گله آشفتگی و شکست و ناتوانی او را به دنبال خواهد داشت.

چوپان حیوانات کمتوان و ضعیف و یا احیانا لنگ را تیمارداری میکند تا همراه گروه باشند. گاهی آنها را در آغوش میگیرد تا از قافله عقب نمانند.

مدیر نیز باید بتواند آغوش خود را برای کارکنان کمتوان و ضعیف باز نگه دارد و از آنان تیمارداری کند تا آنها خود را دریابند و همگام با سایر اعضا گروه شوند.

مدیر هم چنین بایستی بداند که هر چه تفرقه و جدایی در میان کارکنان او بیشتر باشد جایگاه او نیز سستتر خواهد شد و او در مدیریت خویش ناکار آمد و شکنندهتر.

مدیر کنترل و نظارت مطلوبی را بر محیط خود و سیستم تحت امر باید داشته باشد تا فرد ضعیف و ناتوان از فرد کارآمد و پرتوان شناخته شود.

چوپان گله را رشد میدهد. کوچکترها را بزرگ میکند راه و رسمها را میآموزاند خطرات و تهدیدها را آموزش میدهد و گوشزد میکند و اعضا گله را تا حدی میرساند که دیگر به او وابسته نباشند.

مدیر نیز بایستی کارکنان جوان را تعلیم دهد تهدیدها و عوامل شکست و عدم موفقیت را برای گروه تشریح کند و افراد را به حدی از بلوغ و تعالی و رشد و کمال برساند که آنان نیز بتوانند مدیر شوند و مدیریت نمایند.

– مدیریت زمان time management
در محیط کار و زندگی روزمره خویش، بسیار اتفاق می افتد که زمان و وقت از دست مان خارج شده و در دام آن گرفتار می شویم و غالبا به یکدیگر با حالتی گلایه آمیز و از سر افسوس و نارضایتی می گوییم:

وقت ندارم - نمی رسم - فرصت کم است - باشه یه وقت دیگه - کو فرصت - فرصت سر خاراندن را ندارم و...

اما حقیقت آن است که با مدیریت کردن بر زمان می توان بسیاری از ناموفقیت ها را به موفقیت و پیروزی تبدیل نمود. یک چوپان، دقیقا این نکته را می داند که اگر بیرون بردن دام گله در یک فاصله زمانی مشخص صورت نگیرد او به بسیاری از اهداف و برنامه های خود نمی تواند جامه عمل بپوشاند.

مثلا شیر دوشیدن گله باید در ساعت مشخص انجام شده و در صبح زود قبل از طلوع آفتاب، حیوانات برای به صحرا رفتن آماده شوند. فرض کنید که یک روز ماجرای دوشیدن و یا گله را بیرون بردن، با وقفه روبرو شود. براستی آنوقت چه اتفاقی می افتد؟ بد نیست به مواردی از اتفاقات اشاره ای داشته باشیم:

حیوانی که شیر آن دوشیده نشده:
الف قادر به طی کردن مسافت های طولانی نمی باشد.
ب تمایل به خوردن غذا چریدن نداشته و کار گروه را مختل می سازد.
ج اقتصاد خانواده را دچار تزلزل کرده و آشفتگی ایجاد می کند.
د فرصت ها را به تهدیدها تبدیل نموده و هزینه ها را بالا می برد.

حال در امر برگرداندن گله به سمت روستا و محل نگهداری حیوانات، باز اگر دقیق شویم ملاحظه می شود که خیلی زود آوردن و یا خیلی دیر آوردن گله به سوی روستا و محل نگهداری، می تواند عواقب ناخوشایند و آفاتی را به همراه داشته باشد.

مثلا خیلی زود برگرداندن گله به روستا نظام برنامه ریزی و تنظیم وقت اهالی را به هم می ریزد، چون آنها غیر از گله داری و دامداری عمدتا کشاورزی و باغداری هم دارند و از طرف دیگر در یرآوردن گله به روستا سبب شده تا چوپان و گله به تاریکی برخورده و چه بسا گله حیوانات وحشی برای آنان خطرساز شده و یا راه را گم کرده و ده ها تهدید دیگر که می تواند بلای جان چوپان و گله او باشند.

چوپان با سازماندهی صحیح گله، امر تعلیم و تربیت حیوانات و آموزشی آنان را با موفقیت سپری می کند و بدینگونه است که نظام تعلیم و تربیتی مناسبی داشته و از این طریق نقاط قوت و ضعف کار و گله را میتواند مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد.

نتیجه گیری
اصطلاح POSDCORB پوسد کورب برای اولین بار توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick در سال 1937 میلادی مطرح شد که در واقع متشکل از حروف اول 7 کلمه ای است که شامل وظایف : 1- Planning برنامه ریزی : 2- Organizing سازماندهی : Staffing-3 کارگزینی : 4- Directing هدایت و رهبری : 5- Coordinating هماهنگی : 6- Reporting گزارش دهی : 7- Budgeting بودجه بندی مدیران می باشد.

سوال اصلی این نوشتار آن بود که: آیا چوپان، یک مدیر است؟ و آیا مدیران بهتر نیست قبل از انتصاب به پست های مدیریتی، مدتی را به چوپانی بگذرانند؟

هدف اصلی این نوشتار آن بود که می خواستیم یک مقایسه و تحلیلی میان مجموعه وظایف یک چوپان با مجموعه وظایفی که لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick در خصوص وظایف مدیر مطرح کرده اند داشته باشیم.

در نهایت ما با بررسی و مقایسه تطبیقی وظایف مدیر که توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick مطرح شده و وظایف یک چوپان به این نتیجه رسیدیم که یکسری وظایف دیگر نیز برای مدیر متصور است که در واقع از نگاه لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick دور مانده است . ما این وظایف جدید را به شرح ذیل مطرح کرده و به مجموعه وظایف عنوان شده توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick اضافه کرده ایم که عبارتند از – مشتری مداری و امانت داری customer oriented – مدیریت بحران crisis management - ارتباطات communication - کنترل و نظارت control and monitoring . – مدیریت زمان time management.

در این نوشتار به دو نتیجه و هدف عمده رسیدیم که می تواند راهنمای عمل باشد:
1 – وظایف مدیر، مطرح شده توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick را مورد نقد قراردادیم و مجموعه وظایف جدیدی را به آنچه که از نگاه آنان دور مانده بوده است را اضافه کردیم.
2 – جان کلام و توصیه ما آن است که به منظور اثر بخشی انتصابات مدیریتی و انجام درست وظایف توسط مدیران، با تدوین ساز و کارهای مدیریتی و ابلاغ آن از مبادی ذیربط به ترتیبی عمل شود که مدیران مورد نظر برای انتصاب به پست های مدیریتی، مثلا یک دوره یک ماهه تا سه ماهه را به امر چوپانی در دشت و صحرا حاضر شده و مجموعه وظایف 12 گانه ای را که طرح شد در کنار گله حیوانات به مورد اجرا، آزمون و کسب تجربه بگذرانند.

منابع
1 - اندیشه های بزرگ در مدیریت/نورث کوت پارکینسون - گرد آوری: مهدی یاراحمدی خراسانی
https://en.wikipedia.org/wiki/Luther_Gulick_ social_scientist -2
3 - قرآن کریم - سوره قصص. آیه 32 و 42 --- سوره طه. آیه 71و 81
4 – جزایری، سید نعمت اله – قصص الانبیاء – ترجمه یوسف عزیزی - انتشارات هاد – چاپ دوم 1376

ضمیمه: بیوگرافی مختصر لوتر گیولیک و لیندال ارویک Luther Gulick and Lyndall Urwick:

Luther Halsey Gulick 1892–1993 was an American political scientist, Eaton Professor of Municipal Science and Administration at Columbia University, and Director of its Institute of Public Administration, known as an expert on public administration.
Luther Halsey Gulick was born January 17, 1892 in Osaka, Japan. His father was congregationalist missionary Sidney Lewis Gulick 1860–1945 and his mother was Clara May Fisher Gulick. Luther Gulick graduated from Oberlin College in 1914 and received his Ph.D. from Columbia University in 1920.
Gulick taught at Columbia from 1931-1942, where he was appointed Eaton Professor of Municipal Science and Administration. In 1921 he had become president of its Institute of Public Administration and served until 1962. He then became its chairman and served until 1982. From 1936-1938 he served on the three member Committee on Administrative Management better known as the Brownlow Committee in 1937 appointed by President Franklin D. Roosevelt to reorganize the executive branch of the federal government.
From 1954 to 1956, he served as city administrator of New York City.
He died January 10, 1993 in Greensboro, Vermont. His first wife Helen Swift died in 1969. His second wife, Carol W. Moffett, died in 1989. He had two children, Luther Halsey Gulick Jr. and Clarence Gulick.
https://en.wikipedia.org/wiki/Luther_Gulick_ social_scientist منبع :
Lyndall Fownes Urwick 3 March 1891 – 5 December 1983 was a British management consultant and business thinker. He is recognised for integrating the ideas of earlier theorists like Henri Fayol into a comprehensive theory of management administration. 1 2 He wrote an influential book called The Elements of Business Administration, published in 1943. 3 With Luther Gulick, he founded the academic journal Administrative Science Quarterly.