اندیشمندان روابط عمومی و ارتباطات: مسعود برزین
رئیس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران

اطلاعات شخصی
تولد: ۴ آبان ۱۲۹۹ تهران،
مرگ: ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ تهران
ملیت: ایران
همسر: مهین عظیما
فرزندان: سه فرزند
پیشه: روزنامهنگار، مترجم و سیاستمدار
مسعود برزین (زاده ۴ آبان ۱۲۹۹ - درگذشته ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ در تهران) روزنامهنگار ایرانی و رئیس سابق رادیو تلویزیون ملی ایران بود. او چند کتاب درباره ماهاتما گاندی و جنبش عدم خشونت ترجمه نموده بود.
پدرش ابوالفتح برزین، سرتیپ ارتش، و مادرش عصمت خانم شامبیاتی بود. دودمانش به قبایل قره قوینلو برمیگشت. جد پدریش، امیر خان سردار، ملقب به سردار شهید، بود که در یکی از جنگهای ایران و روس در دوره قاجار فرماندهی قوای ایران را به عهده داشت و در شهر گنجه در دفاع از خاک میهن جان خود را از دست داد. بعدها پسرش مصطفی خان امیر تومان به فرماندهی لشکر رسید. فرزند او محمد حسن خان معتصم نظام، معروف به حسن خان میر پنج، بود که ریاست محاکمات وزارت جلیله عسکریه (دادگاه عالی ارتش در آن هنگام) را به عهده داشت. فرزند او ابولفتح بود، پدر مسعود برزین.
مسعود در ۱۲ سالگی مادر خود را از دست داد و کودکی را همراه پدر که همواره در ماموریت ارتش بود در شهرهای کرمانشاه، رشت و اصفهان گذراند.
نخست در دبستان ادب تهران و سپس در شبانه روزی کالج اصفهان درس خواند. پس از بازگشت به تهران به دبیرستان فیروز بهرام رفت و پس از آن در دانشگاه تهران به تحصیل ادبیات انگلیسی پرداخت. برای مدتی به انگلستان سفر کرد و یک دوره روزنامه نگاری را در کالج مطبوعاتی لندن گذراند.
خدمت نظام وظیفه را در مدرسه افسری سپری کرد. در ۲۱ آبان ۱۳۲۱، در دوران حکومت قوام در یک تظاهرات ضد دولتی در تهران هدف گلوله سربازان متفقین قرار گرفت و پای راستش جراحت برداشت. علی رغم این نوع ماجراجویی های جوانی هیچ گاه وارد فعالیت سیاسی نشد و در تمام عمر نیز تمایلی به شرکت در هیچ دسته و گروهی پیدا نکرد.
کار را از زمان تحصیل با تدریس در دبیرستان فیروز بهرام آغاز کرد. سپس مترجم خبرگزاری پارس، خبرنگار و سردبیر مهر ایران و سردبیر مجله خواندنیها شد. در پایان جنگ دوم به عنوان خبرنگار در کنفرانس صلح پاریس شرکت کرد.
در دهه ۱۳۳۰ با مهین عظیما، که فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا و نقاش بود و بعدها از پیشکسوتان نقاشی پشت شیشه شد، ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد.
در دهه ۱۳۳۰ در سفارت هند مترجم و سپس رابط فرهنگی سفارت شد. ۳۶ ساله بود که به استخدام شرکتهای عامل نفت ایران درآمد اما همیشه به کار نویسندگی و مطبوعاتی ادامه داد.
سپس به ماموریت اداره روابط عمومی شرکت تصفیه نفت در آبادان رفت . دو سال آنجا بود و این شهر را بسیار دوست داشت و همانجا دوستان فراوانی یافت. با بروز تنش میان ایران و عراق کشیک شبانه پستهای حفاظتی شهر را به عهده گرفت.
برزین در سال ۱۳۴۸ به ریاست روابط عمومی دفتر فرح پهلوی منصوب شد. سعی بر این داشت که تماس مردم عادی را با فرح افزایش دهد. چند بار هم او را در سفرهای خارجی همراهی کرد. با اینکه خاطرات فراوانی از این دوران داشت به ندرت از آنها یاد میکرد. معتقد بود که قضاوت در مورد دوران پهلوی را باید بدست تاریخ سپرد تا آیندگان به حق داوری کنند و به دور از حب و بغضٍ، یا دوستی و دشمنی، جنبه های مثبت و منفی منفی پهلوی را محک زنند.
در سال ۱۳۵۳ بدنبال اختلاف نظر با برخی از مقامات دفتر فرح از کار خود استعفا داد و به دانشگاه تهران رفت. مدت چهار سال مشاور رییس دانشگاه و مدرس روزنامه نگاری و روابط عمومی بود.
در سالهای آخر زندگی، برزین دچار بیماری پارکینسون و زمینگیر بود. اما روحیه آرام و خوشرویی خود را حفظ کرد و هرگز شکایتی به زبان نیاورد. در این دوران همسرش زحمت مراقبت شبانه روزی و طاقت فرسای او را به دوش کشید.
در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ در تهران درگذشت وی ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در خاطرات خود مینویسد: "در طول چهل سال بیش از ۱۷ شغل مختلف داشتم. علتش این که میز اداره راضی و قانعم نمیساخت. میل داشتم از این شاخه به آن شاخه بپرم. تجربیات اجتماعی و فرهنگی بیابم. همیشه فردی بودم جستجوگر."
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|