شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- امروزه از روابط عمومي به عنوان هنر هشتم و دست آورد قرن بيستم ياد مي كنند.
اصطلاح روابط عمومى، ترجمه واژه انگليسى public Relations براى نخستين بار در آمريكا در اتحاديه راه آهن به كار برده شد و در ايران نخستين بار در شركت نفت به كار رفته و دفترى در آن شركت ايجاد شد.
روابط عمومى را در زبان عربى (العلاقات العامه) ترجمه كردهاند.
تعاريف گوناگونى از روابط عمومى از سوى صاحبنظران، كارشناسان و مؤلفان كتابهاى اين رشته بيان شده است از جمله: ركس هارلو از پيشقدمان روابط عمومى در جهان مىگويد: روابط عمومى دانشى است كه به وسيله آن سازمانها آگاهانه مىكوشند، بر مسئوليت اجتماعى خويش عمل كنند تا بتوانند، تفاهم و پشتيبانى كسانى را كه براى توسعه اهميت دارد، به دست آورند.
در اين باره انجمن روابط عمومى آلمان مىگويد: روابط عمومى، تلاش آگاهانه و قانونى به منظور تفاهم و استقرار اعتماد و شناخت متقابل با عموم، براساس تحقيق علمى و عملى صحيح و مستمر، ميسر است.
انجمن جهانى روابط عمومى نيز گفته: روابط عمومى بخشى از وظايف مديريت سازمان است و عملى ممتد، مداوم و طرح ريزى شده است كه از طريق آن افراد و سازمان ها مى كوشند تا تفاهم و پشتيبانى كسانى را كه با آنها سرو كار دارند، به دست آورند.
روابط عمومي به مثابه پلي است ميان يك سازمان و مخاطبان آن. به بيان سادهتر روابط عمومي در حكم دم و بازدم سازمان به ايفاي نقش ميپردازد.
روابط عمومي مجموعهاي از اقدامات و كوششهاي حسابشدهاي است كه هر سازمان براي برقراري ارتباط موثر و هدفمند با گروههايي كه با سازمان در ارتباطند انجام ميدهد.
روابط عمومي كار روبهرو شدن يك سازمان يا موسسه را با مخاطبانش از طريق پرداختن به موضوعات و مطالب و اخباري انجام ميدهد كه به منافع مشتركشان مربوط است. سخنراني در كنفرانسها، كار با رسانهها، ارتباطات بحران، اشتغال به امور اجتماعي از طريق رسانهها و ارتباط با كاركنان در زمره وظايف اين حرفهاست. فعاليت روابط عمومي چندان مستقيم و ملموس نيست و همين فرق آن با تبليغات است. كار روابط عمومي ميتواند براي ساختن روابط تفاهمآميز با كاركنان، مشتريان، سرمايهگذاران، رأيدهندگان و عموم مردم به كاررود.
تقريباً هر سازماني كه با افكار عمومي سر و كار دارد و نيازمند تصوير روشني از خود نزد آن است، گونهاي از روابط عمومي را به خدمت ميگيرد. برخي از رشتههاي مرتبط تحت نام ارتباطات شركتي نظير روابط رسانهاي، روابط سرمايهگذاري، ارتباطات داخلي و روابط كار وجود دارند كه به فعاليتهاي روابط عمومي ربط دارند. كاركنان روابط عمومي عموماً توجه خود را به ساختن مناسباتشان با همگانهايي معطوف ميكنند كه به همسازي با آنها بينجامد.
كاركنان روابط عمومي بايد بدانند كه چطور به شكلي شفاف بنويسند، صحبت كنند و با تجزيه و تحليل امور مبتلابه سازمان و موسسه خود به رفع و رجوع مسائل بپردازند. اين مهارتها به شدت مورد نيازند زيرا در رشته روابط عمومي ارتباط پيوستهاي ميان كاركنان و كساني وجود دارد كه در تعيين سمت سياستهاي همگاني ايفا ميكنند. كاركنان روابط عمومي همچنين بايد به انديشهورزي انتقادي بپردازند تا بتوانند به واسطه اين مهارت به حل مشكلات احتمالي مشتريان و موكلان خود اقدام كنند.
روابط عمومي داراي چندين قلمرو كاري مشخص است و از همه مقبولتر روابط عمومي مالي، روابط عمومي فرآورده و روابط عمومي بحران است:
روابط عمومي مالي عمدتاً اطلاعات گزارشگران تجاري را فراهم ميكند.
روابط عمومي فرآورده براي يك فرآورده ويژه يا خدمات (به جاي استفاده از آگهي بازرگاني) شهرت به دست ميآورد.
روابط عمومي بحران به اتهامهاي ناروا و اطلاعات نادرست پاسخ ميدهد.
تفاوتهاي روابط عمومي و تبليغات
يكي از بزرگترين تفاوتهاي روابط عمومي و تبليغات در برنامهريزي است به طوري كه روابط عمومي براي بلندمدت برنامهريزي ميكند اما تبليغات در كوتاهترين زمان ممكن بهدنبال نتيجهاست و البته اين ريسك كار را بالا ميبرد.
روابط عمومي با صبر وحوصله و اختصاص زمان به مشتري براي فكر كردن و نيز همين زمان براي شركت در جهت جلب رضايت هرچه بيشتر مشتري و ارائه خدمات بهتر سعي در دائمي كردن مشتريان و مخاطبان شركت دارد.
ارئه چهره واقعي و شفاف شركت به مشتريان، از وظايف مهم روابط عمومي است و اگر اين درك بوجود آيد كه مشتريان صاحبان اصلي شركت هستند و بدون وجود آنها شركت وسود دهي معني نخواهد داشت در مييابيم كه بايد به روابط عمومي حرفهاي به ديده يك عنصر و يك لازمه در هر سازماني نگريسته شود.
مديران عامل و مديران ردههاي بالا زمان كافي براي رسيدگي به سيل اطلاعاتي كه هر روزه به سازمانها سرازير ميشوند، ندارند والبته تمام اين اطلاعات نيز به كار آنها نميآيد در اين زمينه دسته بندي اين اطلاعات، به روز آوري آنها و شناخت ارتباط آنها با سمتهاي متفاوت مديران نه تنها به صرفه جويي در زمان آنها كمك فراواني ميكند بلكه باعث جلوگيري از پراكندگي و سردر گمي واحدهاي مختلف سازمان ميشود. اين كاتاليزور تصميم گيري در سازمان تا حد زيادي به مشتريان نيز كمك ميكند. و آنها هم ميدانند براي مطالبات خود به كجا مراجعه نمايند.
امروزه مشتري مداري نه به عنوان يك شعار كه به عنوان يك ركن اصلي در سود آوري و بقاي سازمانها و شركتها به موضوعي حياتي تبديل شدهاست و ديگر نميتوان با شعار دادن بدون عمل گفت كه سازماني به اين امر پرداختهاست يا سازمان اين ادعا را داشته باشد در حاليكه در عمل مشتريان رضايتي از سازمان ندارند.
بازگو كردن واقعيتهاي سازمانها براي مشتريان و حد اين شفاف سازي دغدغه اصلي روابط عموميها است چرا كه آنجا كه پاي بازگو كردن اسرار سازمان در ميان است ميان حقوق مشتري و اسرار سازمان بايد به بهترين نحو توازن برقرار كرد.
ساختن چهرهاي مناسب از سازمان در ميان مردم و مخاطبان اصلي سازمان يا شركت و نيز مطرح كردن نام يا برند در بين اين همه سازمان و شركت كه روزانه به تعداد آنها افزوده ميشود، كاري است كه تنها يك روابط عمومي حرفهاي و آگاه از عهده آن بر ميآيد.
روابط عمومي به دنبال سود دو طرفهاست و مثل تبليغات تنها به سود سازمان خود فكر نميكند و در واقع روابط عمومي تلاش دارد تا با ارتباطي هدفمند و موثر، ضمن برآوردن نيازهاي سازمان خود در جهت شكل دهي صحيح به ارتباط مشتريان و سازمانش اقدام كند و از اين طريق ارتباط مخاطبان با سازمان را تسهيل كند.