شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران(شارا)، رسواييهاي اخلاقي مهمي در فضاي كسبوكار از اواخر سال 2001 آغاز شده و تاكنون ادامه داشته است. ابتدا رسوايي انرون1 رخ داد و برملا شد كه اين شركت اسناد جعلياي مبني بر ورشكستگي خود تدوين كرده است. اما سرانجام ميزان كلاهبرداري اين شركت از سرمايهگذاران، كاركنان و سايرين براي عموم مردم نمايان شد. بسياري از صاحبمنصبان ارشد بانكها، سهامداران و تعاونيهاي اعتباري، وكلا، تحليلگران بورس و بسياري ديگر هم تحت تاثير آن قرار گرفتند.
در سال 2007 سي كشور در بررسي خسارات حاصل از اين كلاهبرداري حسابداري (حسابسازي) متاثر شده بودند. گفته ميشد كه بانكهاي سرمايهگذاري را بايد در اين كلاهبرداري شريك دانست.
ويرانكنندهترين اتهام عليه شركت حسابداري آرتور اندرسن2 مطرح شد. اين شركت سرانجام بهخاطر كلاهبرداري و همدستي با انرون ورشكسته شد. كمكم رسوايي شركتهايي همچون ورلدكام، گلوبال كراسينگ، تيكو و آدلفيا هم تا سال 2002 برملا شد. تحليلگران تا به امروز نتوانستهاند كه چگونگي و چرايي اين رخداد را بفهمند. فروپاشي انرون يك سونامي اخلاقي بود كه روابط كسبوكار با جهان را از نو تعريف كرد.
پس از اين رسوايي، ساير شركتهاي بزرگ هم در خبرهاي مربوط به آسيبزدن به اعتماد عمومي و بروز مسائلي در ارتباط با اخلاق شركتي3 مطرح شدند: مارتا استوارت4، رايت ايد5، ايمكلون6، هلثسوث7 و بوئينگ8 نمونههايي از آن هستند. به تعبير يكي از مقالات هفته نامه بيزنس ويك، «بالا و پايين رفتن مديران از پلههاي دادگاه به يك ورزش پرطرفدار تبديل شده بود و تماشاگران زيادي داشت.»
چالش اخلاق در كسبوكار واقعا يك چالش جدي است و پيشرفت در آن براي كسبوكار حياتي است. به طوري كه جايگاهي به نام «مدير اخلاق» به تازگي در شركتهاي بزرگ تعريف شده است. يكي از مديران اخلاق در يكي از شركتهاي بزرگ ميگويد: «سازمانها بر سه گونهاند: سازمانهايي كه مشكلات اخلاقي داشتهاند، سازمانهايي كه مشكلات اخلاقي دارند و سازمانهايي كه مشكل اخلاقي خواهند داشت. موضوعات اخلاقي در همه سطوح مديريت و در همه اندازههاي سازماني (سازمانهاي كوچك، متوسط، بزرگ) وجود دارد.»
مطالعهاي كه بر ويژگيهاي مطلوب رهبري مديران بهوسيله مشاور و نويسنده سازماني، لي اليس9، انجام گرفت نشان داد كه ثبات اخلاقي ويژگياي است كه بيشتر از ساير ويژگيها در رهبران جستوجو شده است. اما چگونه يك فرد به يكپارچگي شخصي دست مييابد؟ و شما به عنوان يك مدير چگونه آن را در سازمان خود تزريق ميكنيد تا يك جو اخلاقي به وجود آيد؟ اينها چالشهاي بزرگي هستند. بهعنوان مثال، شما چگونه اخلاق شخصي خود را به گونهاي متمركز نگه ميداريد كه رفتارهاي غيراخلاقي و خلاف اخلاق از شما سر نزند؟ چه اصول، مفاهيم يا خطوط راهنمايي در دسترس شما هستند تا به شما در اخلاقي بودن كمك كنند؟ چه استراتژيها، رويكردها و بهترين تجارب خاصي بايد مورد تاكيد قرار گيرند تا يك فرهنگ اخلاقي را در شركت يا سازمان شما به بار آورند؟
سطوحي كه امكان پرداختن به اخلاق در آنها وجود دارد
هريك از ما بهعنوان يك فرد يا يك مدير در شرايط مختلف فشارها و مسائل بغرنج اخلاقياي را تجربه ميكنيم. اين فشارها يا مسائل بغرنج در سطوح مختلفي رخ مينمايند. سطح صنعت، سطح جامعه و سطح جهاني. اين سطوح از سطوح فردي گسترش مييابد و به سطح جهاني ميرسد. برخي بر اين باورند كه «اخلاق اخلاق است»؛ چه در سطح سازمان بهكار رود چه در سطح شخصي. اما براي فهم انواع وضعيتهاي اخلاقياي كه در سطوح مختلف با آنها روبهرو ميشويم مهم است كه آنها را با توجه به انواع موضوعاتي درنظر بگيريم كه در شرايط مختلف رخ ميدهند.
سطح شخصي
همه ما با چالشهاي اخلاقي در سطح شخصي روبهرو ميشويم. اين چالشها شامل وضعيتهايي هستند كه در زندگي شخصي خود با آنها روبهرو ميشويم و بيرون از محدوده كاري ما هستند. پرسشها يا مسائلي كه ممكن است در سطح شخصي با آن روبهرو شويم عبارت است از:
• آيا با غلو در ارائه صورتهاي مالي مربوط به كمكهاي خود به امور خيريه، ماليات بر درآمد خود را كاهش دهم؟
• آيا بايد به استاد بگويم كه اگر اين درس را بگيرم در اين نيمسال فارغالتحصيل ميشوم (درحاليكه با اخذ آن درس هم فارغالتحصيل نخواهم شد)؟
• آيا آهنگ مورد علاقه خود را از اينترنت دريافت كنم؛ درحاليكه ميدانم جزو حقوق معنوي خالقان آن است (و بايد آنها را خريداري كنم)؟
وندا جانسون10 يكي از ساكنان ساوانا در ايالت جورجيا پس از پيدا كردن مقدار زيادي پول با يك تعارض اخلاقي روبهرو شد. وي وقتي كيف پولي را با 120 هزار دلار پول پيدا كرد، يك مادر تنها بود و پنج فرزند داشت. وي در يك بيمارستان محلي كار ميكرد و ساعتي 88/7 دلار دستمزد ميگرفت. وي بدهيهاي زيادي داشت و بهتازگي تلويزيون خود را براي پرداخت بدهيهايش گرو گذاشته بود. كسي وي را هنگام پيدا كردن كيف نديده بود. وندا بايد چه ميكرد؟
وندا ميدانست بايد كيف را تحويل دهد. وي پس از مشورت با مرجع مذهبي خود، كيف را به اداره پليس تحويل داد. وي بيان داشت كه تربيت مذهبياش به وي ميگويد كه چه كاري بايد انجام دهد. وندا جانسون براي اين كار پاداشي 5000 دلاري از بانك سانتراست دريافت كرد و شركت خودروسازي EM نيز پاداشي به مبلغ دلخواه به وي اعطا كرد. آيا همه افراد در وضعيتي كه وندا در آن قرار گرفت همين كار را ميكنند؟
سطح سازماني
مردم در سطح سازماني نيز در نقش خود به عنوان كارمند يا مدير با موضوعات اخلاقي روبهرو ميشوند. قطعا بسياري از اين موضوعات مشابه آنهايي هستند كه ما در سطح فردي با آن روبهرو ميشويم، اما اين موضوعات ممكن است براي وجهه سازمان و موفقيت آن در جامعه پيامدهايي داشته باشد و تاثيراتي نيز بر محيط اخلاقي يا فرهنگي كه به صورت روزانه در دفتر كار حكمفرماست داشته باشد. افزون بر اين، چگونگي رسيدگي به موضوع ميتواند پيامدهاي سازماني جدياي داشته باشد. برخي از اين موضوعاتي كه در سطح سازماني مطرح شدهاند عبارت است از:
• آيا بايد اهداف توليدي بالايي براي تيم خود تعيين كنم تا به شركت سود برسانند؛ درحاليكه ميدانم ممكن است آنها براي دستيابي به اين اهداف كارها را ناقص انجام دهند؟
• آيا بايد زماني غيرواقعي را به عنوان زماني كه براي انجام پروژه صرف كردهام گزارش كنم تا پول بيشتري بهدست آورم؟
• آيا بايد از خطاهاي همكاران و زيردستان خود چشمپوشي كنم تا انسجام كاركنان در سازمان خدشهدار نشود؟
• آيا بايد به زيردست خود اجازه دهم كه براي انعقاد معامله قوانين شركت را زير پا بگذارد تا هردو در پايان ماه مزد بستن قرار دارد را دريافت كنيم؟
• آيا بايد اين فرآورده را ايمنتر از آنچه در قانون مشخص شده است بسازم چون ميدانم استاندارد مشخصشده در قانون كافي نيست؟
• آيا بايد زمان ضمانت را بيشتر از عمر فرآورده خود بر آن درج كنم تا فروش بيشتري داشته باشد؟
در آگوست آشكار شد كه از ماهها پيش افراد زيادي در سراسر آمريكا جان خود را به خاطر مصرف سوسيسهاي مسموم شركت سارا لي11 از دست دادهاند. اين يك مساله غامض اخلاقي در سطح سازمان بود. بعدها مشخص شد كه برخي كاركنان و مديران كارخانه بيلمار12 از آلودگي گوشتهاي بهكاررفته آگاه بوده و از ارائه آنها جلوگيري نكردهاند. طبق يك گزارش، يكي از كاركنان شركت USDA به يكي از كاركنان بيل مار گفته بود كه در صورت ارسال خوراكيهاي آلوده به دردسر ميافتند، اما با اين پاسخ روبهرو شده بود كه «آنها نميفهمند كه بيماري به خاطر آلودگي گوشتهاي ما بوده است؛ زيرا بيماري حاصل از آن يك هفته دوره نهفته دارد.» پيش از آشكار شدن اين داستان، شركت در دادگاه گناهكار شناخته و به پرداخت 200 هزار دلار غرامت محكوم شده و 3 ميليون دلار به دانشگاه ايالت ميشيگان براي تحقيقات خوراك پرداخت كرده بود.
هنگام تفكر درباره سطح سازماني اخلاق، بودن يا نبودن كارهاي غيراخلاقي نشان دهنده ميزان رعايت اخلاق در درون آن سازمان است. براي شرح انواع فعاليتهاي غيراخلاقياي كه ممكن است در سازمانها مشاهده شوند، نتايج يك پيمايش تازه كه بهوسيله مركز منابع اخلاقي انجام گرفت نشان داد كه مديريت و كاركنان اختلاف زيادي با هم دارند. در اين پيمايش درباره كاركنان، برخي از تخلفات انجام شده در سازمانها همراه با دفعاتي كه ذكر شدهاند (به درصد) به صورت زير است:
• رفتار سوء استفاده گرانه و تهديدآميز با كاركنان (23 درصد)
• گزارش دروغ درباره ساعات كار (20 درصد)
• دروغگويي به كاركنان، مشتريان، فروشندگان و مردم (19 درصد)
• دريغ كردن اطلاعات مورد نياز از كاركنان، مشتريان، فروشندگان و مردم (18 درصد)
• تبعيض نژادي، جنسيتي، سني و مانند اينها (13 درصد)
• دزديهاي خرد و كلان و كلاهبرداري (12 درصد)
• آزار جنسي (11 درصد)
• گزارش غلط سوابق مالي (5 درصد)
• رشوه دادن يا پذيرفتن رشوه يا هداياي نامناسب (4 درصد)
هريك از اين گروهها نشاندهنده انواع كارهاي سوالبرانگيز است كه كاركنان امروزه در زندگي كاري خود با آنها روبهرو ميشوند.
سطح صنعت
سومين سطحي كه مديران و سازمانها ميتوانند بر اخلاق كسبوكار تاثير بگذارند سطح صنعت است. صنعت ميتواند كارگزاري بورس، املاك، بيمه، خدمات مالي، بازاريابي ازراهدور، خودروسازي و بسياري صنايع ديگر باشد. صنفي كه يك فرد عضو آن است نيز ميتواند با صنعت مرتبط باشد (مانند صنف حسابداران، مهندسان، داروسازان، حقوقدانان). پرسشهايي كه ممكن است مسائل غامضي را در سطح صنعت به وجود آورند مواردي همچون موارد زير را دربر ميگيرد:
• آيا شيوه تعامل ما به عنوان كارگزار بورس با مشتريانمان تا كنون واقعا منصفانه بوده و منافع آنان را به بهترين وجه تامين كرده است؟
• آيا اين استانداردهاي ايمنياي ما به عنوان مهندسان برق ميتواند واقعا ايمني مصرفكنندگان را تامين كند؟
در زماني نه چندان دور، 14 شركت از مجموعه وال استريت مجموعهاي از روشهاي اخلاقي را براي اين صنعت تدوين كردند كه نواحي گستردهاي همچون جبران خدمات تحليلگران بازار، مالكيت شخصي تحليلگران بر سهام و بيطرفي گزارشها را دربر ميگرفت. اين كار در پاسخ به اعتقاد بسياري از سرمايهگذاران مبني بر سوگيري، گيجكنندگي و بيارزش بودن تحقيقات وال استريت انجام گرفت. اين جنبش براي ارتقاي استانداردهاي مربوط به تحليلگران سرمايهگذاري و ديگر كاركنان طراحي شد. اين نمونه نمايانگر يك مشكل در سطح صنعت است كه چند شركت پيشرو در اين صنعت به آن پرداختند.
يكي ديگر از نمونههاي موضوعات اخلاقي ميزان تبليغات شركتهاي توليدكننده مواد خوراكي درباره خوراكيهاي پرشكر براي كودكان است. بهعنوان مثال، يازده شركت بزرگ مواد خوراكي در طرحي براي متقاعدسازي منتقدان به اينكه اين صنعت نياز به مقررات دولتي ندارد توافق كردند كه از تبليغات براي خوراكيهاي پايينتر از استانداردهايي مشخص براي كودكان زير 12 سال خودداري كنند.
سطح جامعه و سطح جهاني
در سطح جامعه و سطح جهاني، تاثيرگذاري مستقيم بر اخلاق كسبوكار براي يك مدير بسيار دشوار ميشود؛ اما مديران با هماهنگي يكديگر در چارچوب انجمنهاي تجاري و حرفهاي قطعا ميتوانند استانداردهاي متعالي را به وجود آورند و تغييرات سازندهاي را موجب شوند.
از آنجا كه سطح صنعت، جامعه و جهان نقش چنداني در فعاليتهاي روزانه مديران ندارند، يكي از موضوعات عمدهاي كه سازمانها امروزه با آن روبهرو هستند و تاثيرات اخلاقي زيادي در سطح صنعت، جامعه و جهان دارد موضوع انتقال مشاغل به كشورهاي ديگر است؛ يعني برونسپاري كارها به مناطقي از جهان (مانند هند و چين) كه نيروي كاري در آنها ارزانتر است.
در چند سال اخير، برونسپاري افزون بر مشاغل توليدي مشاغل حرفهاي و فني را نيز دربر گرفته است. در مقالهاي از مجله نيوزويك كه در سال 2007 با نام «هزينه واقعي برونسپاري» به چاپ رسيد، تاثير اين پديده بر نيروي كاري درون آمريكا به عنوان يك موضوع اخلاقي مستند شد.» يكي ديگر از موضوعاتي كه تاثيرات گستردهاي داشته است پشتيباني كسبوكار از بهكارگيري مهاجران غيرقانوني است.
مفهوم اخلاق كسبوكار
ديدگاه مديريتي تلاش دارد كه نگاهي كاربردي به موضوعات اجتماعي و انتظاراتي بيفكند كه كسبوكار با آنها مواجه ميشود.
اخلاق اساسا با مفاهيمي همچون درست، غلط، انصاف و عدالت سروكار دارد؛ درحاليكه اخلاق كسبوكار به موضوعات اخلاقياي ميپردازد كه در عرصه تجارت رخ ميدهند. عوامل اخلاقي در سراسر بحثهاي ما موج ميزنند؛ زيرا مسائل مربوط به درست و غلط و انصاف و عدالت (صرفنظر از اينكه چقدر پرداختن به آنها دشوار است) در تمامي فعاليتهاي مربوط به تعامل موفق با گروههاي عمده ذينفعان (يعني كاركنان، مشتريان، مالكان، دولت، و جوامع محلي و جهاني) در كسبوكار جريان دارند. به لطف رسواييهاي اخلاقي سالهاي اخير، مفهوم اخلاق بهعنوان يكي از مهمترين ابعاد رابطه بين كسبوكار و جامعه طنينانداز شده است.
وظيفه اصلي مديريت نه تنها تعامل اخلاقمدار با گروههاي مختلف ذينفعان بلكه حلوفصل تعارضاتي است كه ميان منافع سازمان و منافع گروههاي مختلف ذينفعان رخ ميدهد. اين تعارض متضمن بعد اخلاقي است؛ بعدي كه همواره در همه تصميمگيريهاي كاربردي درباره مسائل مربوط به ذينفعان حضور دارد. علاوهبر چالشِ برخورد منصفانه با گروههايي كه كسبوكار با آنها تعامل دارد، مديريت يك وظيفه مهم ديگر دارد كه عبارت است از ايجاد يك جو سازماني كه در آن همه كاركنان تصميمگيريها را با درنظر گرفتن توام منافع عامه مردم و منافع سازمان انجام برسانند.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره ۳۱۶۹