شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، نوشيروان كيهاني زاده- عادت شده است كه رسانه ها در 29 دسامبر هر سال از وصيتنامه لنين ياد كنند كه وي در اين روز در سال 1922 انشاء آن را كه به زنش «كروپسكايا» ديكته مي كرد به پايان برده بود.
لنين در اين وصيتنامه خواسته بود كه شمار اعضاي كميته مركزي حزب افزايش يابد و به يكصد تن برسد تا تصميم گيري ها منحصر به چند نفر نباشد. تصميمات مربوط به برنامه ريزي ها بايد به تصويب دستگاه مقننه برسد و قانون شود تا از دستبرد تفسير در امان باشد. از اهميت رسانه ها براي دفاع از نظام و كشور نبايد غافل بود كه زير بناي هر كشور و نظام هستند. اگر شعارهاي انقلاب از ياد برود و اصول در حزب ناديده گرفته شود افول شوروي حتمي است. بايد (براي صيانت قانون اساسي از هرگونه گزند) به ارتش نقش سياسي و نظارتي بيشتري داده شود. نبايد مديريت همه امور و به ويژه دبيركلي حزب به رفيق استالين سپرده شود. بايد حرف هاي رفيق تروتسكي هم شنيده شوند و ....
«تاريخ» نشان داد كه هيچ يك از توصيه هاي لنين رعايت نشد و در نتيجه بنايي را كه ساخته بود فروپاشيد. در مورد رسانه ها، ضعف شوروي تا به آن حد رسيده بود كه در دهه 1970 ، اين دولت نتوانست توصيه برژنف را عملي سازد كه گفته بود راديو ـ تلويزيون و روزنامه هاي شوروي اخبار جنايي و ضعف هاي اجتماعي آمريكا را كه هر روز در رسانه هاي اين كشور منعكس مي شوند ترجمه و عينا منتشر كنند تا روسها تصور نكنند كه آنجا بهشت است و ....
تا آن زمان نظام شوروي نتوانسته بود چند روزنامه نگار ماهر پرورش دهد كه اين تصميم برژنف را حتي براي يك روز به اجرا درآورند. به گفته برخي از اصحاب نظر، اگر توصيه هاي ماركس و لنين در مورد رسانه ها و پرورش روزنامه نگار خوب (نه فرصت طلب و يا بيكار نبودن) عملي شده بود شايد كار شوروي به اينجا كشيده نمي شد.
در دسامبر 2004 ( 13 سال پس از فروپاشي شوروي) كارشناسان بي طرف امور رسانه ها گفته بودند كه هنوز (تا آن زمان) روسيه عاري از سيستم دفاعي رسانه اي است و اين ضعف را اينك (دسامبر 2004) كه معارضه دو رقيب قديم از سر گرفته شده است به وضوح مي توان مشاهده كرد زيرا كه رسانه هاي هر كشور ابزار معارضات و منازعات سياسي (حمله، دفاع و ضد حمله) آن كشور هستند. در دوران معاصر، رسانه هاي گروهي بزرگترين جنگ افزار يك كشور بشمار مي روند.
در جريان معارضه بر سر انتخابات (سال 2004) اوكراين ديديم كه اين رسانه هاي غرب بودند كه خواست اين بلوك را بر كرسي نشاندند. همين رسانه هاي آمريكا و انگلستان بوده اند كه «انگليسي» را زبان جهاني كرده اند و حرف سران كشورهاي متبوع را با آب و تاب به گوش همگان در گوشه و كنار جهان مي رسانند و سياست هاي آنان را به پيش مي رانند.