شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در صنعت بيمه امروز، رشد اقتصادي پايدار، از دانش و اطلاعات سرچشمه ميگيرد و همين امر موجب افزايش اهميّت سرماية فكري به عنوان مقولهاي كيفي و اقتصادي شده است. نقش و سهم سرماية فكري در پيشرفت مديريتي، فنّي و اجتماعي اقتصاد بيمه موضوع تحقيقات جديد قرار گرفته است، به گونهاي كه دانش سازماني، عامل اصلي مزيّت رقابتي و خلق ارزش شناخته شده است. بنابراين، دستيابي به مزيّت رقابتي و بقا در ميدان رقابت در گرو توانايي آن در خلق، ذخيره، توزيع و كاربرد داراييهاي دانشي است. اندازهگيري سرمايه فكري بر اساس رويكردي راهبردي از داراييهاي نامشهود استوار است. اثر اين داراييها بر مبناي ميزان خلق ارزش و منافعي كه براي سازمان در پي دارد، سنجيده ميشود.
سرمايه فكري، موضوع جديدي است كه به لحاظ نظري در چندساله اخير در سطح جهاني مطرح شده است؛ اما از آنجاييكه منبعي پر ارزش براي سازمانها بهحساب ميآيد، ميزان رشد و توسعه آن به سرعت در حال تبديلشدن به شاخصي در توسعهيافتگي كشورها است. از سوي ديگر، اين منبع نامشهود بهعنوان يكي از ارزشافزاترين منابع شركتها و موسسات اقتصادي و سرمايهاي كليدي در رشد كارآفريني مطرح شدهاست. به تعبيري ساده شايد بتوان سرمايه فكري را بستهاي دانشي تشكيلشده از مجموعه منابعي نامشهود و پنهان، اصول، فرهنگ، الگوهاي رفتاري، قابليت، شايستگيها، ساختارها، ارتباطات، فرآيندها و پردازشهاي منتج از دانش، بهحساب آورد. اساس دانش برپايه برداشتهاي ذهني استوار است.از اينرو، امروزه ضرورت توسعه سرمايه فكري، به يك الزام جدي در سطح كلان و در عرصه كسب و كار تبديل شده و با حركت به سمت اقتصاد دانشپايه منجر به تغيير پارادايم حاكم اقتصاد بيمهها شده است. به گونهاي كه ميتوان شاهد پديداري اقتصادي مبتني بر اطلاعات و دانش بود، كه اساس و بنيان آن بر محور سرمايه فكري استوار است.
يكي از مصاديق سرمايه فكري در شركت هاي بيمه، بحث تبليغات و نهادينه سازي فرهنگ بيمه در ميان آحاد جامعه است زيرا موضوع خريد بيمه نامه در همه شاخه هاي آن قبل از آنكه يك اقدام اقتصادي باشد، يك حركت فرهنگي است.
همان طور كه تمامي فعالان صنعت بيمه كشورمان اين مسئله را از نزديك لمس كرده اند ، فروش يك محصول و خدمت بيمه اي بسيار پيچيده تر از فروش يك كالا و يا خدمت متداول است .شاهد اين مدعا آمارهايي هستند كه نشان مي دهند محصولات بيمه اي تنها هنگامي كه با اجبار قانوني همراه شده اند ( مانند بيمه شخص ثالث ) به فروش چند ميليوني رسيده اند . و در مورد همين نوع از بيمه نامه ها نيز اين اقبال اجباري ، همگاني نبوده است و هستند افرادي كه از همين خريد حداقلي نيز سرباز مي زنند .بنابراين بسيار بديهي است در جوامعي كه هنوز فرهنگ بيمه نهادينه نشده است ، به جاي تمركز بر تبليغ فروش يك محصول بيمه اي و يا ترويج برند يك شركت بيمه ، مي بايست در تبليغات به ايجاد نياز به داشتن پشتوانه اي به نام بيمه تاكيد كرد .به عبارت بهتر و از زبان متخصصان بازاريابي ، در بازار بيمه به جاي توجه به خواسته هاي مشتريان(want) مي بايست به يك مرحله عقب تر يعني نياز جامعه هدف پرداخت (need) . در چنين فضايي است كه واژه تبليغات فرهنگي اهميت مي يابد . متاسفانه تبليغات امروز شركت هاي بيمه تنها به رقابت ميان برندهاي مختلف بيمه در فروش محصولات و خدمات بيمه اي ، آن هم به دامنه كوچك افرادي كه قصد خريد بيمه نامه را دارند ، محدود شده است .اين تبليغات به تغيير باور عامه مردم در مورد بيمه ، اعتماد سازي در اين زمينه و تغيير باورها و ارزش ها در خصوص بيمه نمي پردازند .
با توجه به آنكه در سالهاي اخير به دنبال سياستهاي خصوصيسازي بخش خصوصي اهميت بيشتري پيدا كرده و مقولاتي مانند سرمايه فكري و نيز تبليغات فرهنگي به دليل اهميت در عملكرد سازماني اين بخش، بيشتر مورد علاقه و پيگيري است و شركت هاي خصوصي نوپا كه در زمينه ايده هاي نو از نيروهاي انساني جوان خود بهره مي گيرد ، در اين زمينه مي توانند پيشگام باشند .
در بنگاههاي خصوصي نوپا همچون بيمه «ما» اهميت سرمايه فكري در كل سازمان مشهود است، چرا كه از مرحله جذب نيرو تا آموزش حين خدمت اين امر به خوبي در بيمه ما مورد تاكيد است. بيمه «ما» موفقيت و سرافرازي آينده خود را در گرو همين سرمايه فكري نيروهاي خود ميداند و بيشك با اتكا بر همين توان است كه اهداف بزرگ خود را براي فتح قلههاي صنعت بيمه كشور تعريف كرده است. و با اتكا بر همين باور است كه تبليغات فرهنگي در بيمه "ما " در تلاش است تا به جايگاهي ويژه و حرفي نو در ميان صنعت بيمه دست يابد .
آرام رشيدي مدير روابط عمومي شركت بيمه ما