شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- هدف اصلي مقاله، توسعه مفهوم سواد تبليغاتي و ارائه الگوي سواد تبليغاتي است، اين الگوي جديد در پژوهش تبليغات، آموزش رسانه و نيز طراحي تبليغات كاربرد دارد. همچنين ميتوان مقاله حاضر را از جهت بررسي معناي سواد رسانهاي و معرفي ديدگاههاي متنوع مطمح نظر قرار داد.
كليد واژه: سواد تبليغاتي، مصرف كنندگان، سواد رسانهاي
تبليغات بخش مهمي از زندگي روزمره در جامعه غربي دوره معاصر است. بازاريابي و پيامهاي تبليغاتي بيش از پيش زندگي مصرفكنندگان را اشباع كرده است. براي درك و تفسير اين پيام ها و بازنماييهاي بصري، مصرفكنندگان به مهارتهاي سواد تبليغاتي (يعني، توانايي شناخت، ارزيابي و درك تبليغات و ديگر پيامهاي تجاري) نياز دارند.
با توجه به اهميت مبرهن سواد رسانهاي و آموزش رسانه، تعجب آور است كه چرا پژوهش كمي به بعد تبليغات پرداخته است. به طور كلي تبليغات معمولاً در چارچوب سواد رسانهاي مطرح ميشود. بسياري از متون سواد رسانهاي تبليغات را به عنوان بخشي از سواد رسانهاي معرفي ميكنند. پژوهشي در زمينه مصرف كنندگان فرهيخته تبليغات وجود دارد، با اين حال در كل مفهوم سازي و الگوسازي سواد تبليغاتي فراتر از گامهاي ابتدايش به پيش نرفته است.
كاملاً بديهي است كه مفهوم سواد تبليغاتي مستلزم واكاوي و توسعه بيشتر است. مقاله حاضر درصدد توسعه يك الگوي سواد تبليغاتي است و هدف آن مفهومسازي پديده سواد تبليغاتي و ارائه ديدگاههاي جديد براي حمايت از پژوهشهاي بيشتر در رشته سواد رسانهاي است. پيچيدگي نظري مبتني بر تحليل كلي از سنت فكري مطالعات ارتباطي و نشانهشناختي بر تبليغات ناشي ميشود. اين مقاله، معناي سواد تبليغاتي را كشف و ديدگاههاي مختلف را شناسايي ميكند، و به طور خاص به دنبال پاسخ به سوالات زير است:
ما با اين ديدگاه شروع ميكنيم كه چگونه مفهوم سواد در جامعه رسانهاي تغيير كرده است. اين بحث با ارائه الگوي پيشنهادي سواد تبليغاتي و ابعاد آن ادامه مييابد. سرانجام، با بحثي درباره معاني سواد تبليغاتي در ارتباطات بازاريابي و با كاربست طراحي تبليغات و ارتباطات بصري نتيجهگيري ميكند.
سواد پويا جامعه رسانهاي
گرچه موضوع اصلي ما در اين مقاله تبليغات است، با اين حال ضروري است تا مختصري از سنت فكري سواد بحث كنيم و بفهميم كه چگونه مفاهيم با هم در ارتباط هستند. در گذشته، سواد به مثابه توانايي خواندن و فهميدن معاني مكتوبات و كلمات چاپي درك ميشد. در يك تعريف وسيعتر، سواد شامل مهارتهاي توليد متون، گاهي حتي مهارتهاي حسابي و دانش فرهنگي ميشد. با گسترش مفهوم سواد، معاني سنتي موضوع خواندن نيز تغيير كرده است. در كاربرد روزانه، مفهوم متن به متون نوشتاري، دلالت بر مطالب عيني، نظير جوهر بر روي صفحه يك كتاب يا مجله اشاره ميكند. مفهوم متون نوشتاري سواد گسترش يافته و شامل اشكال ديگري از ارتباطات ميشود، هم گام با آن مفهوم متن نيز تغيير كرده است. در تحليل نشانهشناختي معاني، متن اشاره به مطالب عيني ميكند كه ميتوان آن را به هر شكلي و با هر رسانهاي بيان كرد. آن ممكن است نوشته در فيلم تبليغاتي، گفتگو، نقشآفريني، آهنگ، طرح، انيميشن باشد.
جامعه رسانهاي يك تكثر و تنوع پويايي از اشكال ارتباطات به نظر ميرسد و سواد ديگر صرفاً به مهارتهاي تفسير ارتباطات نوشتاري اشاره نميكند. سواد رسانهاي به توانايي خواندن و تحليل انتقادي اشكال و معاني مختلف بازنمايي رسانه اشاره ميكند. توسعه سواد رسانهاي شخصي با واقع انگاشتن اين موضوع شروع ميشود كه ما در زندگي روزمره هزاران پيام دريافت ميكنيم كه ميتواند بر عقايد، نگرش، ارزش و رفتار ما تاثير بگذارد. تبليغات معناي فرهنگي زيادي دارد. از يك سو آن واقعيت پيرامون ما را بازنمايي ميكند و از سوي ديگر شيوه برداشت مردم از واقعيت را تغيير ميدهد.
پس سواد را چگونه تعريف كنيم؟ در يك رويكرد نظري، سواد مفهوم عامي است كه شامل اشكال مختلف خواندن و تفسير ميشود. در عمل، سواد عبارت است از توانايي شخصي براي فهم انواع مختلف نظامهاي نشانهاي و نمادي و همچنين توانايي توليد انواع مختلف پيامها با كاربرد اين نظامهاي نمادي.
رشد و توسعه فرهنگ رسانهاي، جامعهاي ايجاد كرده است كه مردم نيازمند مهارتهاي پيشرفته سواد رسانهاي و سواد بصري هستند. مفاهيم سواد رسانهاي و سواد تبليغاتي از اين فرضيه ناشي ميشود؛ براي تفسير نظامهاي نمادي در جامعه رسانهاي، مردم بايد حداقلي از مهارتهاي سواد در نظام نمادين داشته باشند. كرس و ليوون بر مبناي مطالعات نشانهشناختي بر ارتباطات بصري پيشنهاد ميكنند كه گرچه اشكال مختلف بازنمايي و ارتباطات به هم وابسته هستند، آنها ممكن است شامل اشكال متمايزي از شيوههاي توليد معاني باشند.
تبليغات شكل خاصي از ارتباطات است. تفسير و فهم تبليغات مستلزم مهارتهاي سوادي خاصي است كه متفاوت از مهارتهاي توليد و خواندن اشكال نمادين ارتباطات است. گرچه در برداشتمان از سواد تبليغاتي از مفهوم سواد رسانهاي استفاده نميكنيم، به طور خاص سواد تبليغاتي يك بخش مهمي از سواد رسانهاي است. با اين حال، سواد تبليغاتي در برابر مفاهيم مختلفي از سواد رسانهاي بررسي ميشود و ويژگيهاي متمايز آن عنوان ميشود. مباحث زير به اين ويژگيها در پرتوي الگوي سواد تبليغاتي ميپردازد.
الگوي سواد تبليغاتي
يك روش براي شفاف سازي و فهم معناي سواد تبليغاتي، مدلسازي ابعاد مختلف آن است. در ادامه سواد تبليغاتي بر حسب توانايي مصرفكننده در فهم تبليغات و شناخت انواع مختلف پديده تجاري در رسانه مورد بحث قرار ميگيرد. در تعريف معناي سواد تبليغاتي، آن را نه تنها به عنوان يك پديده، بلكه به عنوان يك مفهوم در نظر ميگيريم. با اين حال، لازم است يك تعريفي از مفهوم تبليغات ارائه كنيم. بديهي است كه بازانديشي جدّي مستلزم اين است كه چگونه ميتوان مفهوم تبليغات را روزآمد كرد. خيلي سخت است تا يك مفهومسازي بدون ابهامي از تبليغات ارائه كنيم. به لحاظ واژه شناسي، مشكل است مفاهيمي نظير تبليغات، ارتباطات بازاريابي، ارتباطات تبليغاتي[1] يا ارتباطات مشاركتي را از هم متمايز كنيم. مصرفكنندگان معمولاً همه پيامهاي تجاري را به مثابه «تبليغات» در نظر ميگيرند، در حالي كه اساتيد، پژوهشگران و نيز كارشناسان تبليغات سعي ميكنند تعريفي ارائه كنند كه متمايز از ديگر اشكال ارتباطات باشد. ريچارد و كوران(2002) تعاريف تبليغات را تحليل كردهاند و در نهايت اصلاح «ارتباطات بازاريابي» را پيشنهاد كردهاند. آندرو ورنيك جامعه شناس(1991) اصطلاح «آگهي» را پيشنهاد ميكند، بدين معنا كه تبليغات و قواعد اجتماعي آن در اشكال وسيعتر و عموميتر درك ميشود.
به طور كلي، تبليغات را ميتوان به مثابه تبليغات[2] طراحيشده، هدفمند و رسانهاي تعريف كرد. اگر يك تعريف مطلق از تبليغات به چندين استثناء توصيفي ارائه كنيم، اين مفهوم هم كاركرد تفسيري و هم قدرت تحليلياش را از دست خواهد داد. پديده تبليغات در حال تغيير مداوم است و اينكه آيا اين مفهوم بايد به صورت مجزا با كاربرد تعاريف صريح مطالعه شود كه پديده را از جهات مختلف به نمايش ميگذارد.
الگوي سواد تبليغاتي گسترهاي از راهبردهاي تفسيري فراهم ميسازد كه توجه ما را به ابعاد و جنبههاي خاص تبليغات جلب ميكند. سواد تبليغاتي به چهار بعد تقسيم ميشود: سواد اطلاعاتي[3]، سواد هنري[4]، سواد بلاغي[5] و سواد تبليغي[6] (جدول 1).
جدول 1، الگو و ابعاد سواد تبليغاتي
سواد |
سواد اطلاعاتي |
سواد هنري |
سواد بلاغي |
سواد تبليغي |
نقطه تمركز |
منابع اطلاعات و دانش |
هنرها، طراحي و سرگرمي |
معاني و فنون اقناع |
كاركردهاي تجاري و مشاركت مالي در رسانه |
چه چيزي تحليل
ميشود؟ |
توانايي كاربرد منابع مختلف اطلاعاتي و ارزيابي صحت اطلاعات |
درك اشكال اصطلاحات سمعي و بصري و همچنين سبكها، روايتها و منابع |
فهم راهبردها، اهداف و گروههاي هدف بازاريابي |
درك منطق سرمايهگذاري توليد، متون رسانهاي، حاميان مالي و تبليغات |
حالا برآنيم الگوي تبليغات را به عنوان يك چارچوب عمومي منبع ارائه و به طور همزمان، ابعاد چهارگانه سواد تبليغاتي را بر حسب صحت توصيف كنيم.
سواد اطلاعاتي
همه اطلاعاتي كه ما امروزه دريافت ميكنيم به صورت واسطهاي است. سواد اطلاعاتي بخشي از فرايند يادگيري اطلاعات است. سواد اطلاعاتي عبارت است از توانايي دستيابي به اطلاعات از طريق رسانه و قضاوت درمورد صحت آن.
يكي از اهداف تبليغات ارائه اطلاعات به مصرفكننده است؛ در واقع در مراحل ابتدايي تبليغات، اين امر مهمترين هدف تبليغات به شمار ميآمد. صد سال پيش، تبليغات اساساً شامل اطلاعات كالا، ارائه كيفيت كالا و قيمت كالا ميشد. امروزه، تبليغات نه به عنوان ارائه اطلاعات بلكه به عنوان جلب توجه و ايجاد تصور مثبت جا افتاده است. با اين حال، تبليغات روزنامه هنوز اطلاعات جالب و مناسب درباره كيفيت كالا، دسترسي به كالا، تخفيف جاري و غيره را دربرميگيرد.
توسعه فناوري ارتباطات اساساً بر شيوههاي توزيع و دستيابي اطلاعات تاثير ميگذارد. براي مثال، امروزه يكي از مهمترين اهداف تبليغات اين است كه مصرفكنندگان را به منظور اطلاعات بيشتر به وبسايت (پايگاه اطلاعاتي) هدايت كنند. شناخت چگونگي كاربرد رسانههاي مختلف و منابع اطلاعاتي يك بخش لاينفك سواد مدرن است. افرادي كه با رسانههاي سنتي سروكار داشتند مجبور شدهاند تا مهارتهاي جديد مثل رسانههاي جديد و اينترنت را ياد بگيرند.
اطلاعات اهميت بيشتري يافته است بدين معنا كه امروزه مصرفكنندگان آگاهي زياد و اطلاعات بهتري درباره تجارت و اثرات آن دارند. همچنين براي مصرفكنندگان دستيابي به اطلاعات شركتها آسانتر از سابق است. اين تغييرات خيلي سريع اتفاق افتاده است. براي مثال، توسعه موتورهاي جستجوگر اينترنت در چند ساله اخير بدين معناست كه مصرفكنندگان به آساني ميتوانند به اطلاعاتي اساسي درباره عمليات و فعاليتهاي تجاري دسترسي داشته باشند. بنا بر مباحث، سطح پيشرفتهاي از سواد براي ارزيابي اعتبار پيامهاي اطلاعاتي و تبليغاتي در اينترنت كاملاً ضروري است. ارزيابي اعتماد و اعتبار اطلاعات جنبه ديگري سواد اطلاعاتي است. براي مثال، در اينترنت بيان تفاوت بين اطلاعات و تبليغات بر مبناي شواهد عيني مشكل است. اين نوع حساسيت نسبت به انگيزه توليدكننده اطلاعات نه تنها با تبليغات بلكه با ارتباطات مشاركتي و روابط عمومي نيز در ارتباط است.
سواد بصري/ هنري
سواد هنري تبليغات اشاره به تفسير و فهم تبليغات به مثابه منبع تفريح و سرگرمي هنري ميكند. يك جنبه از سواد تبليغاتي توانايي كاربرد رسانه براي نيازهاي شخصي است؛ نظير راحتي يا جستجوي تجربيات جديد. مهارتهاي نقد هنري كه در ادبيات تاكيد ميشود به سواد رسانهاي ميپردازد. سواد هنري ارزيابي متنوعي از معاني هنري و هم بيان هنري در تبليغات را در نظر ميگيرد. سواد هنري شامل توانايي ارزشگذاري هنري و فهم زيبايي در اجرا، طراحي و توليد ميشود.
در تبليغات، سواد هنري را ميتوان در سالهاي 1960 جستجو كرد، آغاز دورهاي كه به عنوان انقلاب نوآوري شناخته ميشود. در فرايند اين انقلاب، تبليغات در شكلگيري آگهيهاي اطلاعاتي شيوهاي براي سرگرمي بامزه و جالب ارائه ميكرد. نقطه عطف انقلاب نوآوري يك كمپين تبليغاتي ولكسواگن براي اتومبيل جديد و متفاوتش بيتل[7] بود. آژانس تبليغاتي مشهور نيويوركي دايل دان برنباچ[8] شكل جديدي از كمپين را ابداع كرد، كه به عنوان يكي از برجستهترين نوشتهها در تاريخ تبليغات شناخته ميشود. با توجه به شعار «كوتاه فكر كن»، كمپين تبليغاتي بيتل همه رويههاي و سنتهاي رسمي تبليغات را به چالش كشيد. ظاهراً همه اصول بنيادي اين دوره را كنار گذاشته است: نظير محصول در تبليغات نشان داده نميشد، فهم نام محصول مشكل بود، شعار به صورت منفي تدوين شده بود و متن عاري از اطلاعات مفيد بود. اين اصول در تبليغات سابق رعايت ميشد.
گسترش فرهنگ مصرفكننده به شرايطي منجر شده است كه پيامهاي تبليغاتي اكنون به يك بخش طبيعي از زندگي روزمره مصرفكننده معاصر تبديل شده است. به طوري كه نگرشها نسبت به تبليغات در حال تغيير است و مصرفكنندگان به طور دائم از تبليغات استفاده ميكنند. موضوعات بلاغي و تبليغي تبليغات از سوي دريافتكنندگان تضمين شده است و در عوض تمركز تفسير بر بعد هنري است.
در واقع تجارتهاي با كيفيت اغلب به لحاظ عقلي در حال تغيير است. با كمك بازنماييهاي بصري، اهداف تبليغات گسترهاي از معاني فرهنگي شده است كه در سطح قرار دارند و مشكل است در مفاهيم قرار بگيرند. تفسير تبليغات چندلايه و پيچيدهتر عملاً مستلزم فهم ارجاعات بين-متني خاص است كه شكل ديگري از بازنمايهاي رسانهاي ميباشد.
سواد بلاغي
تبليغات به عنوان شكلي از ارتباطات اقناعي سال 1950آماج انتقاد اجتماعي شديدي قرار گرفت زماني كه آمريكن جيمز ويكاري اعلان كرد كه شركتش روشي براي درج «اخبار فوري» در فيلمهاي سينمايي يافته است. پيامهاي اخبار بايد خيلي سريع باشند كه نتوان آنها را آگاهانه مشاهده كرد. با اين حال، ويكاري ادعا ميكند كه آنها به طور ناخودآگاه بر روي افراد تاثير ميگذارد. وي ادعا ميكند كه نمايش پيامهاي تجاري نظير «گرسنهاي؟ ذرت مكزيكي بخور» و «تشنهاي، كوكاكولا بنوش»، فروش ذرت مكزيكي را تا بيش از 50 درصد و فروش نوشيدنيها را حداقل تا يك پنجم افزايش داده بود.
كتاب جنجالي وانس پوكارد (1977/1957) با عنوان «اقناعگران پنهان» در سال 1957 منتشر شد. بر طبق نظر پوكارد، آژانسهاي تبليغاتي براي خلق تبليغات اغواگرانهتر و موثرتر از روشهاي روانكاوانه استفاده ميكنند. وي بر اين باور است كه پيامهاي نهفته در تبليغات به منظور ترغيب مردم براي خريد محصول است. نظريه پوكارد يك شرحي بر نظريه اوليه ويكاري بود: وي عنوان ميكند كه كنشهاي مصرفكنندگان واكنشهاي شرطيشده است تا نتيجه يك ملاحضات عقلاني.
نظرات ويكاري موجب ادعاهاي مختلف بر عليه تبليغات شد. كتاب پرفروش پوكارد، كتاب كلاسيكي كه منجر به مباحث جنجالي شد و دريچه انتقاد به جامعه مصرفي را گشود. گرچه پنج دهه از اين اتفاق ميگذرد و اين ادعاها هرگز تصديق نشدهاند ولي اين مباحث در شيوههاي اقناع در تبليغات تشديد يافته است.
سواد بلاغي بر فهم معاني اقناع در تبليغات تمركز دارد. سواد بلاغي عبارت است از توانايي فهم معاني و استراتژيهاي مختلف اقناع در تبليغات و ارتباطات بازاريابي. بعضي مطالعات نشان ميدهد كه جوانان در خود سواد خاصي از استراتژيها، قواعد و سبكهاي بازاريابي پروراندهاند. تبليغات در بسياري از روشها مبتني بر اصول بلاغت كلاسيك است. تا قرنها، بلاغت بر حسب مهارت و شگرد اقناع شفاهي فهميده ميشد، با اين حال گرچه نظريههاي كلاسيك اقناع همگام با ديدگاه ارتباطات جمعي توسعه نيافت ولي آنها در محيط رسانهاي عمل ميكنند.
تبليغات و ديگر اشكال سنتي ارتباطات بازاريابي هميشه با اقناع پيوند داشته است، با اين حال بُعد بلاغي ارتباطات بيش از پيش در ارتباطات عمومي قابل مشاهده است. اين امر بدين دليل است كه وزارتها و ديگر سازمانهاي عمومي بايد در فرايند ارتباطات بازاريابي خود خيلي زياد به گروههاي هدف تمركز كنند.
سواد بلاغي عبارت است از، آگاهي از فرد هدف در تبليغات خاص، توانايي ارزيابي انتقادي صداها و نمودهاي بصري گروههاي هدف. مفاهيم بلاغي ارتباطات ريشه در واقعيت دارد بنابرين ديدگاههاي مختلف بايد به انواع مختلف ارتباطات بپردازند. اصول بلاغي كه كمپينها استفاده ميكنند هميشه در حال تغيير هستند، و از آنجا كه مصرفكنندگان با سواد هستند، رقابت براي جلب توجه آنها شديدتر است، بنابراين مهارتهاي سواد پيشرفته درباره مصرفكننده ضروري است.
سواد تبليغي
امروزه در رسانه، مصرفكننده هدف تبليغات هرچيزي قرار گرفته است. ورنيك[9](1991) بر اين باور است كه محتواي رسانه بايد به مثابه «تبليغي» فهميده شود. حتي اگر شهرتي كسبشده اهداف تعريف نشده باشد، اهداف تبليغات بايد شركت يا مسائل را به صورت مثبت نشان دهد. سواد تبليغي[10] يك بعد از سواد تبليغاتي است كه به مصرفكنندگان كمك ميكند تا اشكال تجاري، كاركردها و عينيت رسانه را ارزيابي و بررسي كند. ادبيات و نوشتهها در زمينه سواد رسانهاي مباحث مهم مرتبط با سواد «تبليغي» را افزايش ميدهد. چندين تعريف پيشنهاد ميكنند كه هدف سواد رسانهاي ارائه ابزار براي كنترل تفاسير پيامهاي رسانهاي است. بنابراين سواد تبليغاتي شامل مهارت مشاهده و شناخت نيز ميشود. سواد تبليغاتي مستلزم اين است كه مصرفكننده از اشكال مختلف تبليغات و ارتباطات تجاري شناخت داشته باشد. تشخيص و شناخت اشكال ارتباطات بازاريابي در محتواي رسانه مشكل است؛ نظير اشكال متنوع اسپانسر, سرمايهگذاري توليد، محتواي رسانهاي تجاريشده، روابط عمومي خلاق و نيز اشكال بازاريابي چريكي.
«سواد تبليغي» مهمترين مهارت است، زيرا محصولات و علايم تجاري (برندها) در همه رسانه -نه صرفاً در تبليغات بلكه همچنين در فيلمها، برنامههاي تلويزيوني، اخبار، مجلات و كتابها تعبيه شده است. بازيهاي كنسولي به مثابه مسيري مهم بازاريابي براي گروههاي هدف نوجوان ظاهر شده است. «سواد تبليغي» عبارت است از توانايي فهم منابع اقتصاد رسانه، همگرايي رسانهاي و تعامل مالكين رسانه و همچنين فهم انواع مختلف همكاري و مشاركت تجاري در صنعت رسانه بخش لاينفك سواد تبليغاتي است.
سواد تبليغاتي و بعضي معاني براي تحليل و برنامهريزي تبليغات
امروزه مصرفكنندگان تا حد زيادي سواد رسانهاي دارند. سنت طولاني تبليغات روزنامهاي بيش از صد سال گسترش يافته است علاوه بر آن پنج دهه تبليغات تلويزيوني خوانندگان و بينندگان را غرق در مدلهاي بيشماري تبليغات تفسيري كرده است. مخاطبان با توسعه رسانه رشد ميكنند و همچنين با اشكال و معاني جديد تبليغات سازگار ميشوند.
مسائل تبليغات در يك نتيجه ساده متبلور ميشود كه خيلي سخت است براي تبليغكنندگان بيرون از فضاي رسانه سرمايهگذاري كنند. از آنجاكه حجم تبليغات افزايش يافته است و تبليغات بخش اجتنابناپذير فضاي رسانهاي شده است، مصرفكنندگان معمولاً به پيامهاي تجاري توجهي نشان نميدهند. همه اينها بدين معناست كه اقناع مردم به وسيله ابزار تبليغاتي سختر شده است. دريافتكنندگان تبليغات اغلب تحليلگران رسانه زيرك و شايسته هستند كه مفسران بدبين به بحران تبليغات، حتي پايان تبليغات اشاره ميكنند.
چگونه تا اين نقطه آمديم؟ سطح پيچيدگي مصرفكننده به مثابه تحليلگران رسانه چيست؟ يكي از دلايل انقلاب نوآوري است كه چندين دهه پيش صنعت تبليغات را تغيير داد. آن فراتر از انتظارات بود بدين معنا كه آن مخاطبين را آموزش ميداد تا تبليغات جالب و باكيفيت تقاضا كنند. مصرفكنندگان متوقع و منتقد تبليغكنندگان مجبور ميكردند تا استراتژيها، اشكال و معاني ارتباطاتي جديدي را توسعه دهند. دو پژوهش بر روي ارتباطات بازاريابي و رويه تبليغات بر مصرفكنندگان را به مثابه گروههاي هدف در نظر ميگيرند. طراحي ارتباطات بازاريابي كاربرد طيف وسيع ابزار و شاخصهاي پژوهش را براي ايجاد اطلاعات در زمينه گروههاي هدف و ويژگيهاي آنها فراهم كرده است. گروههاي هدف نوعاً شامل خريداران و كاربران بالقوه محصول يا خدمات خاص ميباشد. در گذشته برنامهريزان بازاريابي و تبليغات توجه زيادي به دادههاي جمعيتي نظير اطلاعات گروههاي هدف و ويژگيهاي آنها نشان ميدادند. شاخصهاي كيفي را ميتوان در شناسايي مصرفكنندگان بالقوه استفاده كرد، با اين حال نقطه تمركز طراحي ارتباطات بر فهم چگونگي و چرايي تفسير تبليغات از سوي مصرفكنندگان است.
در گذشته ارزيابي گروه هدف اغلب ابزار مفيدي در طراحي بازاريابي بود، با اين حال شناخت اينكه چگونه مصرفكنندگان پيامها را تفسير ميكنند، براي تبليغات خيلي مهم است. اگر تبليغات موفق باشد، بايد رفتار تعداد قليلي از مصرفكنندگان در نقششان به عنوان گيرندگان پيام تحليل شود. مستلزم فهم اين است كه مصرفكنندگان رسانه چه چيزي، كجا، كي و به شيوهاي استفاده ميكنند. آن مستلزم تحليل عميق شيوههايي كه مصرفكنندگان ارتباطات را درك و تفسير ميكنند.، و نيز مستلزم تحليل عميق اهداف و انگيزه مصرفكنندگان است.
مهم است كه بدانيم چه نوعي از نگرش مصرفكنندگان برخلاف انواع تبليغات است. براي نمونه، بعضي از بينندگان تلويزيوني از همه تبليغات تنفر دارند، بعضي ديگر به تبليغات به عنوان شكلي از سرگرمي توجه نشان ميدهند. شناخت نگرش مصرفكننده در زمينه اشكال و انواع ارتباطات بازاريابي اغلب براي طراحي تبليغات حياتي است. فهم مهارتهاي سوادي مصرفكننده شرط كليدي براي ارتباطات موفق است. از آنجا كه مخاطبين مختلف نگرشهاي متفاوتي نسبت به رسانه و تبليغات دارند، شيوهاي كه در آن مردم پيامها را دريافت ميكنند، براي طراحي ارتباطات موفق خيلي حياتي است. براي اهداف طراحي تبليغات درك اين ضروري است كه چگونه مهارتهاي سواد شخصي مصرفكننده ساخت و توسعه يافته است. مهم است ابزار و روشهاي تحليل جديد را توسعه دهيم كه مبنايي بر توانايي و اميال مصرفكنندگان براي درك و تفسير پيامها باشد.
گروه هدف به عنوان گروه متجانس با مرزهاي ثابت قلمداد نميشود بلكه اجتماعي تفكيكشده و منعطف ميباشد. گويي بعضي از محصولات و تبليغات وجود دارند كه جاذبه زيادي در ميان عموم دارند، تعداد زيادي گروههاي مصرفكننده كوچك وجود دارد كه نگرشها، نيازها و كاربرد رسانههاي متفاوتي از گروههاي اصلي دارند.
تبليغكنندگان اولين و پيشگام علاقمند در توليد تبليغات هستند كه تفسير خواهند شد در شيوهاي كه آنها ميخواهند تفسير شوند. برقراري ارتباط با گيرندگان تبليغات زماني آسان است كه آنها نه به عنوان گروه هدف بلكه به عنوان افراد مجزا كه شيوه و رويه خاصي تفسير در نظر گرفته شوند.
سواد تبليغاتي يك مهارت فردي است كه همگام با زمان توسعه و تغيير ميكند. تصورات ذهني و اعتبار شركتها و برندها در يك فرايند پويا و چرخهاي هستند كه در آن ادراكات در تغيير مدام هستند. در فلسفه درك، اين نوع فرايند به عنوان چرخه هرمنوتيكي (تفسيري) توصيف ميشوند. مشاهدات و تفاسير جديد از جزئيات ممكن است ادراك وسيعي را تغيير دهد و بر همه تعاملات با برندها يا شركتها تاثير خواهد گذاشت. تصور ذهني با يك برند يا شركت همراه است بنابراين در يك چرخه ادراكي توسعه مييابد. بنابراين سواد تبليغاتي ثابت و مقاوم نيست بلكه آن يك فرايند پيوسته و پويايي از توسعه است. فرايند چرخهاي ادراك و ادراك مجدد در كانون وجودي تبليغات قرار دارد. ادراكات و تصورات ذهني نسبت به برندها تغيير و رشد ميكند و به همين دليل است كه شركتها براي توسعه به ابزار تبليغات و ديگر ارتباطات متوصل ميشوند. در واقع، دليل اصلي تبليغ شركتها اين است كه سواد تبليغاتي مصرفكنندگان پويا و سيال است.
نتيجهگيري
سواد تبليغاتي را ميتوان از سه نقطه نظر بررسي كرد. از نقطه نظر آموزش و پژوهش رسانه، سواد تبليغاتي يك مفهوم و مدل تحليلي است كه براي بررسي اشكال مختلف تبليغات كاربرد دارد. از نقطه نظر مصرفكننده، سواد تبليغاتي بخشي از توانايي عملي و شخصي افراد براي فهم پيامهاي تجاري و پديده رسانهاي است. در نهايت، از ديدگاه ارتباطگر، سواد تبليغاتي يك نگاه جديدي است كه دستورالعملي براي طراحي تبليغات فراهم ميسازد.
مدل سواد تبليغاتي در اين مقاله به طراحان و برنامهريزان تبليغات و ارتباطات بصري كمك ميكند تا مصرفكنندگان را به مثابه گيرندگان ارتباطات درك كنند. اين مفهوم به آنها اجازه ميدهد تا ابعاد «سواد تبليغي» شناسايي و تحليل كنند. تحليل مهارتهاي سواد مصرفكننده راهنمايي بر انتخاب است كه با مجراهاي ارتباطي در ارتباط است. اين مدل طراحي پيامهاي ارتباطاتي و اطلاعاتي را تسهيل، با اين حال كمكي براي فهم ارتباطاتي است كه براي مصرفكننده سواد رسانهاي مزاحمت ايجاد ميكند.
علاوه بر اين، مدل سواد تبليغاتي شيوهاي از پيشبيني واكنشهاي سهامدار و تحليل تاثيرات اجتماعي ارتباطات فراهم ميسازد. مصرفكنندگان آگاه و سهامداران منتقد به شفافيت، اعتبار و مسئوليت اجتماعي از شركتها و ارتباطشان نياز دارند. مسئوليت اجتماعي شامل تبليغات، آژانسهاي تبليغاتي و طراحان تبليغات ميشود، زيرا تبليغات نگرشها و ارزشهاي فرهنگي افراد را شكل ميدهد.
يك شركت با مسئوليت تشخيص ميدهد كه نيازهاي گروههاي سهامدار يك بعد مهمي از فضاي عملياتي است. براي مثال، محدوديتهاي آگهي براي كودكان موضوعي است كه بر روي آن تنش وجود دارد به طوري اين موضوع بر تبليغات بيروني درباره زندگي روزمره مردم تاثير ميگذارد. همچنين بحثها و مجادلاتي در زمينه تاثير تبليغات بر شكلگيري هويت، تصوير جسمي، جنسيت و چاقي نوجوانان وجود دارد.
پيشبيني تغييرات در ارزشها و نيازهاي سهامدار و مصرفكننده بخش مهمي از مديريت راهبردي برند و مديريت عمومي ريسك است. در بيشتر شركتها يك شناخت در حال رشد وجود دارد كه مديريت موفق گروهها يك امتياز رقابتي فراهم ميسازد.
References
[1] . Promotion
[2] . Publicity
[3] . Informational literacy
[4] . Aesthetic literacy
[5] . Rhetorical literacy
[6] . Promotional literacy
[7] . Beetle
[8] . Doyle Dane Bernbach
[9] .Wernik
[10] . مفهوم Promotional Literacy در ادبيات تبليغات به صورت «سواد ترويجي»، «سواد تبليغ براي افزايش فروش»، «سواد ارتقاء فروش» و ... ترجمه شده است.