شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : سكوت محمدرضا فروتن بالاخره شكست
شنبه، 13 مهر 1392 - 04:03 کد خبر:5721
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- محمدرضا فروتن 11 سال بعد از آن كه در «زير پوست شهر» ابراهيم شيباني بازي كرد، در فيلم «هيچ كجا هيچ كس» او هم ايفاي نقش كرد. مي گويد كه پس از مدتي صحبت كردن، سكوتش را شكسته است.محمد رضا فروتن
اين بازيگر كه در تمام اين سال ها تلاش كرده خودش باشد و كاري را كه از آن لذت مي برد انجام دهد، مي گويد «آنجايي كه بايد به خودم بَه بَه بگويم، گفته ام و الان از اَه اَه كسي حالم بد نمي شود.» بد نديدم حالا كه پرونده اين شماره ما در رابطه با اين فيلم است، به گزيده اي از آخرين گفتگوي «فروتن» هم اشاره اي داشته باشيم.

 

دعوت به هيچ كجا، هيچ كس


وقتي پيشنهاد بازي براي فيلم «هيچ كجا هيچ كس» از طرف ابراهيم شيباني مطرح شد، فكر كردم يك جواني آمده كه در حال كسب تجربه است و تصورم اين بود كه او زمان بيشتري بايد احتياج داشته باشد تا اين فيلم به فيلمي مثل «هيچ كجا هيچ كس» تبديل شود. من انتظار نداشتم ابراهيم شيباني اينقدر ريزبين، دقيق و حرفه اي شده باشد.

احساس كردم او در اين چند سال يك مسير جدي را رفته است. امروز هم فيلم را دوست دارم و تجربه چنين كاري برايم بسيار لذتبخش بود. البته يكي از دلايل علاقه من به اين فيلم، اين است كه احساس مي كردم اگر شرايط به گونه اي بود كه آدم هاي خوبي كه مي توانستند نسبت به خود وفادار يا آگاه باشند، از امكانات و شرايط زندگي در يك محيط مناسب برخوردار بوند، مي توانستند پاسخ درستي از زندگي خودو جامه بگيرند و شايد به خيلي جاها كشيده نمي شدند.

درباره پذيرش نقش هم بايد بگويم، وقتي ديدم تمام عوامل فيلم و بازيگران خوب هستندو فيلمنامه هم متوسط است، از آنجا كه خودنقش را هم دوست داشتم، آن را پذيرفتم. همچنين به اين هم فكر مي كردم كه شايد چون قصه «هيچ كجا هيچ كس» معماگونه است و تماشاگر بايد موضوعي را كشف كند، همين برايش لذتبخش باشد. در نهايت اين موضوع در كنار عوامل ديگر باعث شد همكاري در اين فيلم را قبول كنم.

متروپل تجربه اي ديگر

جديدا كارم در «متروپل» مسعود كيميايي تمامشده و پس از فيلم هاي «مرسدس»، «فرياد»، «اعتراض»، «سربازهاي جمعه» و «محاكمه در خيابان»، فيلم «متروپل» كه احتمالا دوباره نامش به همان «عرق سرد» تغيير مي كند، ششمين همكاري من با مسعود كيميايي است اما درباره ركورد، واقعا مسابقه نگذاشته ام.

فكر مي كنم كه «متروپل» قصه سرراستي دارد، چون بدون پراكندگي است. البته كار كردن با مسعود كيميايي آنقدر جالب است كه واقعا سينما را حس مي كني. من هر بار كه مي خواهم فيلمي را با او شروع كنم، احساس مي كنم يك دوران جديد سينمايي برايم شروع مي شود. مسعود كيميايي آدم اوريجينالي است كه نگاه خاصي دارد. خيلي ها خواستند از رويدست او بنويسند اما نتوانستند. او ديالوگ هاي خودش را مي نويسد و سينماي خودش را نشان مي دهد.

فروتن و موسيقي

مدتي در زمينه موسيقي فعال بودم. موسيقي برايم يك تفريح است چون هميشه فكر مي كردم بالاخره گاهي از اينكه صبح زود سر صحنه بروم و براي اجراي نقشي عصباني شوم و فرياد بزنم و گريه كنم، خسته مي شوم. البته هميشه از بازيگري به شكل عاشقانه اي لذت بردهام اما دوست دارم فضاي متفاوت ديگري را هم تجربه كنم؛ به همين دليل الان چند سالي است كه در حال آماده كردن يك آلبوم هستم، اما هنوز به دنيا نيامده است!

از هيچ نقشي پشيمان نيستم

در انتخاب نقش هايم همچنان به اين فكر هستم كه اگر مي خواهم كاري را انجام دهم، ابتدا قدمي در درون خودمبردارم. در چند سال اخير با وجود پيشنهادهاي زيادي كه داشتم هميشه به اين فكر مي كردم كه با توجه به تاثيرگذار بودن سينما، آيا قرار است با حضورم در يك فيلم، به تماشاگراني كه مي آيند و بليت مي خرند چيزي اضافه كنم يا اينكه فقط وقتشان را بگيرم؟

در بين كارهايي كه تا به حال انجام داده ام ممكن است از كليت كار و سبك آن خوشم نيامده باشد يا مثلا به آن نتيجه اي كه از كار يا كارگردان در نظرم بود، نرسيده باشم، اما از انجام هيچ نقشي در فيلم هايم پيشيمان نيستم. حقيقت اين است كه من تلاش مي كنم خودم باشم. جاي خالي و رشد زيادي راب راي خودم مي بينم. تلاش مي كنم خود راوسيع كنم و فكر مي كنم راهش اين باشد كه «خودم» باشم. من، آنجاي كه بايد به خودم بَه بَه بگويم، گفته ام و الان از اَه اَه كسي حالم بد نمي شود. البته از آن بخشِ وجودم كه ضعف دارد، هراسي ندارم و دوست دارم آ« بخش را هم ببينم.


پينشهادهاي كاري

در اين سال هاپيشنهاد دلخواهي را نداشتم و خودم هم علاقمند نيستم آنچه را كه در فضاي ذهني ام هست و به آن علاقه دارم، به كسي سفارش دهم. دوست دارم در يك نمايش خيلي خوب، گرم و طنز اجتماعي كه خيلي هم شاد باشد، بازي كنم. اگر چنين پيشنهادي در تئاتر داشته باشم، حتما مي پذيرم.

با خودم مسابقه دارم

من 20 سال است كه در سينما كار مي كنم و يك مسابقه اي با خودم دارم. بعد از «قرمز» خيلي ها باورشان اين بود كه يك «استار» براي استار ماندن بايد قوانيني را رعايت كند، مثلا گريمش زياد تغيير نكند يا نقش هاي روستايي بازي نكند اما من احساس مي كردم جاهايي بود كه بايد مي رفتم يا نقش هايي وبد كه بايد بازي مي كردم تا به يك تكاملي برسم. من، در «ديگري» بابت بازي در نقش آن مرد بياباني خيلي پخته شدم. من بايد «وقتي همه خواب بودند» و «به آهستگي» را بازي مي كردم تا به آن تجربه در «ديگري» برسم.

درباره تله تئاتر «خرده جنايت هاي زن و شوهري» نوشته امانوئل اشميت، هم حدس مي زدم يك كار جذابي شود كه شد. اين كار را كه قابل تبديل به يك فيلم سينمايي هم بود خيلي دوست داشتم و بازي در آن را پذيرفتم. همچنين در تله تئاتر «زلزله بم» بازي كردم كه آن را هم دوست داشتم كه در زمان خود عنوان بهترين تله تئاتر را كسب كرد. البته اگر بدترين اثر هم شناخته مي شد براي من خيلي فرق نمي كرد چون معمولا وقتي يك نفر از هيات داوران تغيير مي كند، خيلي چيزها عوض مي شود.

در تلويزيون هم به جز برنامه سال تحويل كه يك نوع راه ارتباط برايم بود، تله فيل «چشم آفتاب» را كار كردم كه به نظرم يك كار متوسط يا شايد هم پايين تر بود اما تجربه خوبي از آن دارم. در زمان ساخت اين تله فيلم، تصميم گرفتم مثل «رالي ايراني» كه سه روز رفتم تفريح و بابت آن دستمزد هم گرفتم، به منطقه اي كه تا به حال نرفته بودم، بروم و بين بلوچ ها زندگي كنم. من به واسطه آن فيلم، آدم هايي را ديدم كه به نظر مي رسيد به خاطر شرايطي كه در آن زندگي مي كردند، نبايد خيلي خوشحال و خوشبختن باشند اما قاطعانه مي گفتند خوشبخت هستند، در حالي كه اينجا آدم هايي را مي بينم كه به واسطه شرايطشان بايد خوشحال و خوشبخت باشند اما حقيقت اين است كه اصلا خوشبخت نيستند. اينها را توضيح دادم كه بگويم تمام اين كارها، مسابقه با خودم بود. صاولا وقتي وارد كاري مي شوم سعي مي كنم در هر بخشي، هر كار يا كمكي كه مي توانم انجام دهم تا كار بهتر شود و اصلا هم انتظار ندارم كسي قدر كار مرا بداند.همين كه خودم لذت مي برم، كافي است.

 

از لابلاي حرف ها

- در اين بين به كارگرداني فكر نمي كنم. اما اگر يك روز فيلمنامه تاثيرگذار و خوبي پيدا كنم كار مي كنم.

- فعلا كارهاي ديگري دارم كه برايم اولويت دارند، مثل ادامه تحصيل

- الان دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي باليني هستم.

- تمام حرف هايي كه اينجا گفتم معلوم مي كند كه چرا چهار پنج سال است صحبت نمي كنم.

- من اميدوارم آگاهي فردي و اجتماعي ما آنقدر بالا برود كه آدم ها بدانند اگر به كسي بدي مي كنند، در وهله اول به خودشان بدي مي كنند.