شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : 14 دليل ناكارامدي نشريات تخصصي
جمعه، 12 مهر 1392 - 11:24 کد خبر:5705
هر ساله صدها نشريه در بخش دولتي منتشر مي شود. با اين حال وجود پاره اي كاستي ها و رفتارهاي غير حرفه اي سبب شده اين مطبوعات تاثير گذاري لازم را فاقد باشند

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- هر سال در كشور ما صدها نشريه ادواري تخصصي و سازماني در بخش دولتي منتشر مي شود. با اين حال وجود پاره اي كاستيها و رفتارهاي غير حرفه اي سبب شده اين مطبوعات تاثير گذاري لازم را فاقد باشند و در جلب مخاطب، حضور در فضاي تخصصي مربوطه و براورده كردن اهداف سازمان و نهاد صاحب امتياز آن جريده ناكام باقي بمانند و اين در حالي است كه نيروي انساني و بودجه كشور در اين حوزه صرف مي شود و گروههاي مختلف اجتماعي چشم انتظار و خواهان كسب اطلاعات از اين مبادي هستند.
با عنايت به لزوم خلاصه نويسي، در اينجا به برخي از مهمترين دلايل ناتواني نشريات پيشگفت در حضور قدرتمند و تاثير گذار در محيط رسانه اي كشوراشاره مي شود باشد كه با عنايت بيشتر به اين مقوله، توليدات دستگاههاي دولتي در حوزه نشريات ادواري تخصصي ارتقا يابد.
.
1- ضعف تخصص و تجربه در مسئولان نشريه
مدير مسئول، سردبير و دبيران تحريريه يك نشريه بايد در دو بخش مهارتهاي مطبوعاتي و دانش تخصصي سازماني، صاحب تحصيلات و تجربه باشند. گماردن افراد كم سواد، بي انگيزه، نا آشنا به نگارش و اطلاع رساني و امور فني يك دستگاه در تحريريه و گروه اجرايي يك مطبوعه يا اختصاص دادن جايگاه مديريت مسئول و سردبيري نشريات دولتي به مديران عالي و ارشدِ بيگانه با نشريات تخصصي براي توليد جايگاه و افتخار علمي براي ايشان - چنان كه افتد و داني – خطاي بزرگي است كه نشريه را به مرداب بي محتوايي و حتي توقف انتشار مي كشاند. كساني كه در نشريات كار كرده اند شاهد بوده اند كه بعضا نام افرادي در شناسنامه نشريات درج مي شود كه حتي سالي يكبار هم گذر خودشان و يا آثارشان به دفتر نشريه نمي افتد!

2- نا آشنايي مديران عالي و ارشد دولتي با نقش، فوايد و كاركرد نشريات
متاسفانه گزينش مديران غير متخصص و نا آشنا به حوزه تحت سرپرستي كه موارد آن كم هم نيست، معضل بزرگ كشور ما است. چنين مديراني اصولا حرفي براي گفتن ندارند و ترجيح مي دهند در سكوت و آرامش دوره مديريت خود را طي كنند، لذا نيازي به رسانه و نشريه نخواهند داشت. اگر شاخص آشنايي به مطبوعات و رسانه را هم اضافه كنيم، وضع به مراتب بدتر مي شود چرا كه علاوه بر مديران غير متخصص، بخشي از مديران متخصص هم با كاركرد و نقش رسانه آشنايي لازم را ندارند. حال تصور كنيد مسئول يك نشريه ادواري يك سازمان دولتي بخواهد براي آن نشريه از چنين مديراني، اعتبار مالي و نيروي انساني و فضاي فيزيكي و مجوز انتشار درخواست كند!

3- فقدان جايگاه براي نشريه در ساختار رسمي سازماني
در تعدادي از مجموعه ها و نهادهاي دولتي دفتر نشريه در ساختار رسمي سازماني تعريف نشده است. بدين ترتيب سر فصل اعتباري و رديف شغلي و مكان فيزيكي مشخصي براي آن در نظر گرفته نخواهد شد. كاركنان اين بخش به دليل نداشتن پست سازماني ازهر گونه ارتقاي شغلي محروم گشته و در آموزشهاي حين اشتغال فراموش مي شوند. دفتر نشريه هر چند ماه يكبار از قسمتي از دستگاه به قسمت ديگر حواله داده مي شود و مدير جديد آن با سليقه خود بخشي از كاركنان، گردش كار و امور نشريه را تغيير داده رشته هاي پيشينيان را پنبه مي كند. حتي در مواردي مدير جديد به دليل اولويتهاي كاري يا عدم علاقه به كار علمي و فرهنگي، توليد نشريه را متوقف مي سازد. ادارات برنامه ريزي و بودجه نيز نمي توانند اعتبار مشخصي را به چنين واحدي اختصاص دهند. وقتي كه ثبات مديريت، مكان مشخص، اعتبار مالي و نيروي انساني موظف موجود نباشد، نتيجه چه خواهد شد؟

4- سهم خواهي و دخالت افراد غير مرتبط در امور نشريه
بعضا ديده مي شود كه بعضي افراد، خارج از سلسله مراتب اداري، در امور نشريات ادواري بخش دولتي دخالت مي كنند. اين افراد كه انگيزه هاي مختلفي از مطرح شدن نام و تصويرشان در نشريه گرفته تا چاپ آثارشان، ممانعت از مطرح شدن فرد يا افراد ديگر در نشريه، ناتوان نشان دادن مدير و دست اندر كاران نشريه، سوق دادن مطالب نشريه به سمت يك نظر و سليقه خاص سياسي، اعتقادي يا فني و ... را دنبال مي كنند، فعاليت نشريه را دشوار و انتشار منظم آن را مختل مي كنند.

5- فقدان هدف و برنامه مشخص براي فعاليت نشريه
گاهي اوقات يك دستگاه دولتي مجله تخصصي دارد اما اين مجله فاقد هدف و سياستگذاري تعيين شده است و به شكل عرفي و بدون برنامه توليد مي گردد. در نتيجه نمي تواند ارتباطات، آموزش، فضا سازي و اطلاع رساني هدفمند و موثري را براي آن دستگاه ايجاد نمايد. نتيجه آنكه پس از چند سال انتشار چنين نشرياتي، مديران دستگاه مي پندارند وجود و عدم نشريه سازماني شان تفاوتي ندارد و ادامه انتشارآن، اتلاف پول و وقت و توان مجموعه است. غافل از آنكه نداشتن هدف و برنامه موجب بي اثري مطبوعه شان شده و به اين دليل نتوانسته اند از قدرت رسانه مكتوب خود در پيشبرد اهداف سازماني بهره مند شوند. جالب آنكه در شناسنامه اين نشريات اسامي انواع و اقسام مقامات عالي رتبه و صاحب كرسي و نظر ديده مي شود اما دريغ از برگزاري يك جلسه براي سياستگذاري و تعيين اهداف!

6 – تعريف نكردن مخاطبان نشريه
تا زماني كه مخاطبان يك نشريه معين نشوند، نمي توان براي قطع و اندازه، شمارگان، نحوه توزيع صفحه آرايي ومهمتر از همه كيفيت مطالب و محتواي نشريه برنامه و پيشنهادي ارائه كرد. اينكه مخاطب اثر، عام باشد و يا خاص، كودك باشد و يا بزرگسال، مرد باشد و يا زن، درون سازماني باشد و يا برون سازماني، تحصيلات عاليه داشته باشد و يا خير، در رشته فعاليت سازمان متخصص باشد و يا نه و .... همه درتعيين شكل و محتواي نشريه موثر خواهد بود. با اين وصف كمتر شاهد آن هستيم كه گروههاي مخاطبان مطبوعات ادواري دولتي ما به صورت مكتوب تعريف و مشخص شده باشند.

7- عدم توجه به سلايق و نيازهاي مخاطبان نشريه
نگاه آمرانه و از بالا به پايين كه از ويژگيهاي مديران و بخش دولتي است شايد در برخي امور مفيد باشد اما قطعا در حوزه فرهنگ، انديشه و دانش كم اثر و پر مفسده خواهد بود. يك نشريه هنگامي مي تواند اثر گذار باشد كه در جذب مخاطب وايجاد پذيرش در انديشه وي موفق گردد. اگر مطالب اثر منتشره به كار مخاطب نيايد و نظرش را جلب نكند، خوانده نشده و تاثير نخواهد كرد. متكلم وحده بودن، يك طرفه به قاضي رفتن، تبديل كردن مجله سازماني به مكان تعريف و تمجديد از مديران سازمان، پاسخ ندادن به انتظارات، انتقادات و درخواستهاي مخاطبان، انتشار مطالب تكراري و كليشه اي، نداشتن شجاعت چاپ ديدگاههاي انتقادي نسبت به عملكرد دستگاه و امثال اينها رفتارهايي است كه به از دست دادن مخاطبان و تاثير گذاري نشريه مي انجامد.

8- ضعف كار گروهي در هيات تحريريه و گروه اجرايي نشريه
ضعف كار گروهي خصيصه ملي ما است كه ريشه در تاريخ و تربيت ما دارد. خود محوري، تمايل به داشتن قدرت و اختيار مطلق، سابقه چند هزار ساله حكومتهاي فردي در ايران، نداشتن تجربه كار گروهي، رقابت ناسالم با همكاران در كسب موقعيتهاي شغلي برتر، اشتياق به بالا رفتن از هرم قدرت و ثروت به هر قيمت، حسادت، رعايت نكردن حق مالكيت معنوي افراد بر توليدات فكري و هنري و خلاقيتهايشان، فقدان روحيه مهرباني و قدرشناسي، ضعف اخلاق به ويژه اخلاق حرفه اي و باور نداشتن به امكان به نتيجه رسيدن كار گروهي عواملي هستند كه هر فعاليت گروهي از جمله انتشار مطبوعات سازماني را به بن بست مي كشانند.

9- عدم پرداخت حق تاليف، ترجمه و داوري به نويسندگان و داوران مطالب نشريه
علي رغم وجود قوانين و مجوزهاي پرداخت مالي به نويسندگان، مترجمان و داوران مقالات، در برخي مجموعه هاي دولتي اين امر اجرايي نشده و تنگ نظري ادارات امور مالي و حسابرسي، فقدان روش پرداخت مكتوب و مدون بر اساس قوانين كشوري يا مصوبات رسمي درون سازماني و از همه مهمتر دست به قلم نبودن اغلب مديران و در نتيجه بهره مند نشدن ايشان از اين نوع پرداختهاي مالي! سبب وقفه در اجراي اين امر گرديده است. حاصل آنكه در اين دستگاهها، كار علمي و فرهنگي در قالب انتشارات دولتي به يك خدمت عام المنفعه فاقد دستمزد تبديل شده و به كاهش كميت و كيفيت آثار نوشتاري انجاميده است.

10- پايين بودن شمارگان نشريه
شمارگان (تيراژ) نشريات ادواري تخصصي دولتي معمولا پايين است كه اين امر خود ناشي از دلايل مختلف است. در هر حال كمبود شمارگان در تناسب با جامعه هدف يك جريده به معناي ديده نشدن و كاهش اثر آن است. به عبارت ديگر از دل برود هر آنكه از ديده برفت.

11- ضعف محتواي نشريه
در بسياري موارد محتواي نشريات تخصصي دولتي كشور ضعيف است. اگر چند جلد از اين نشريات را ورق بزنيد، مطالب تكراري و مشابه، نظرات و سخنان كليشه اي، درج شعار و وعده و وعيد به جاي واقعيتها و دستاوردها، اختصاص حجم بزرگي از مطالب به تعريف و تمجيد و بزرگداشت مديران و تصاوير نيم رخ و تمام رخ ايشان، متون غير تخصصي و غير مرتبط، غلطهاي املايي، انشايي و چاپي متعدد، ضعف شديد در ترجمه، مقالات بدون منبع و ماخذ، فقدان پي نوشت و توضيحات در مورد اصطلاحات فني، جملات گنگ و نامفهوم، نمودارها و جداول فاقد عنوان و شرح، واژه هاي بيگانه بدون درج معادل فارسي، سرمقاله هاي غير فني و ضعيف، پر كردن صفحات با مطالب بي محتوا از خواص گل گاو زبان گرفته تا تصاوير فرزندان همكاران كه شاگرد ممتاز شده اند، چاپ مطالب برگرفته از اينترنت بدون آنكه صحت آنها بررسي شده باشد، اشعار بدون وزن و قافيه، اخبار بدون منبع و .... را مي بينيد كه ذوق و علاقه خواننده را كور و نشريه را براي پاك كردن پنجره ها آماده مي كند!

12- ضعف جاذبه ظاهري نشريه
گويي برخي نشريات تخصصي ما در بخش دولتي با عدم جذابيت ظاهري عقد اخوت بسته اند. كاغذ نامرغوب، جلد نازكتر از كاغذ متن، صفحه آرايي كج و معوج، رنگهاي مرده، پاراگراف بندي تعجب آور، تصاوير غير مرتبط با موضوع، رعايت نشدن حاشيه ها، به كار بودن قلمهاي غير حرفه اي و ناخوانا، فقدان وحدت رويه در تنظيم صفحات و اندازه قلم، سايه زدن و پشت زدن نوشته ها، تصاوير بدون كيفيت، جابجايي صفحات، شلوغ كردن بيش از اندازه صفحه، عدم استفاده از رنگ دوم و سوم و ... ، عدم رعايت تقارن و هماهنگي و دهها مورد ديگر شاهكارهاي بعضي ازاين مطبوعات در فراري دادن مخاطبان است.

13- تاخير در چاپ و توزيع نشريه
در كشور ما يك اصل وجود دارد و آن اينكه : يك نشريه تخصصي دولتي هميشه دير به دست خواننده مي رسد مگر آنكه خلافش ثابت شود! البته چندان هم عجيب نيست چرا كه علي رغم اسامي ريز و درشتي كه در شناسنامه اين نشريات ديده مي شود، معمولا تمامي كاراحصاء اولويتهاي سازمان در تهيه مطالب نشريه، طراحي جلد، تايپ، ويرايش متن، نمونه خواني، تهيه اخبار، جمع آوري مقالات وگزارشها، طرح پرسشهاي مصاحبه ها و انجام دادن آنها، پياده سازي سخنرانيها و مصاحبه ها روي كاغذ، سر و كله زدن با امور مالي و تداركات براي گرفتن مطالبات چاپخانه، داوري مقالات، تهيه تصاوير موضوعي، كنترل صحت آمار و ارقام مندرج در مطالب، اخذ تاييد مطالب توسط مقامات مافوق، پاسخگويي به مكاتبات و مراجعات مرتبط، براورد هزينه چاپ و توزيع، هماهنگي با نويسندگان مقالات، تهيه پيش نويس قرار داد چاپ، نظارت بر صفحه آرايي و چاپ و صحافي، تنظيم، بارگذاري و مديريت سايت الكترونيك نشريه، حمل و نقل نشريات از چاپخانه به اداره پست، تهيه فيشهاي پستي، يافتن و اصلاح نشانيهاي پستي گيرندگان، بسته بندي نشريات و درج نقش تمبر پست و .... توسط دو سه نفر كارمند از خود گذشته و دوستدار علم و فرهنگ صورت مي پذيرد و تازه نوبت قصه پرغصه پست شدن مجلات است كه بسته به كَرَم حوزه پستي مربوطه از يك هفته تا بيش از دو ماه زمان مي برد. در هر حال نشريه ادواري كه به صورت مستمر و به هنگام به دست خوانندگان نرسد، قادر به دستيابي به اهدافش نخواهد بود.

14- تامين نشدن اعتبارات مالي چاپ و توزيع نشريه
اگر شما سردبير يك مجله تخصصي متعلق به بخش دولتي باشيد يكي از قهرمانانه ترين كارها در زندگي شغلي تان پول درآوردن از سازمان تابعه براي چاپ نشريه تان است. چرا ؟ چون اولا انتشار نشريه سازماني شما براي كسي مهم نيست. ثانيا سازمانهاي دولتي اغلب با كمبود منابع مالي و ازدياد مصارف خود مواجه هستند. حال تصور كنيد قيمت كاغذ هم در يك سال اخير دو برابر شده باشد. بدين ترتيب وقتي درخواست چاپ شماره جديد را روي ميز مدير اجرايي ما فوق مي گذاريد آثار اندوه و نگراني را در چهره وي مي بينيد و وقتي درخواست امضا شده را تسليم اداره تداركات مي كنيد، مسئول آن چنان نگاهتان مي كند گويي در حال اختلاس چند ميلياردي از بيت المال دستگير شده ايد! تازه اين نيمه پر ليوان است. نيمه خالي آن وقتي است كه نشريه تان چاپ شده اما سازمان به دليل بروكراسي اداري و يا كمبود اعتبارات، پول چاپخانه را نمي پردازد و هر روز بايد پاسخگوي تلفن چاپخانه و مراجعات حضوري نماينده آن باشيد در حالي كه مطالب شماره بعدي نشريه روي ميزتان مانده و چاپخانه تا زماني كه هزينه شماره قبل را نگرفته شماره جديد را چاپ نمي كند. از من به شما نصيحت : اگر اين عزم و اراده و آبرو و مقاومتي را كه در راه اخذ اعتبارات چاپ نشريه سازماني تان صرف مي كنيد، صرف ازدياد درامد خود كنيد، عايدات مالي به مراتب بيشتري خواهيد داشت مگر آنكه شما هم گرفتاربيماري گسترش معارف و نشر دانش و فرهنگ باشيد كه آن البته داستان ديگري است و عايدات آن به گونه اي ديگر و در جايي ديگر محاسبه و پرداخت خواهد شد! انشا الله.