نويسنده:
محبوبه قريحه
دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني دانشگاه خليج فارس بوشهر
M_gharihe@yahoo.com
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- در سالهاي اخير با رواج فرهنگ و راهبرد و عوامل موثر بر آنها سازمانها توانستند رابطه فرهنگ سازماني و راهبرد را به طور كامل درك كنند كه اين يك فرصت خوبي براي سازمانها مي باشد و فرهنگ سازماني و راهبرد با هم مرتبط هستند و فرهنگ سازماني تركيبي از مجموعه تعهدات و اعتقادات وارزشهاي مشترك بين سازمان است و راهبرد سازمان عبارت است از الگوي تصميمات سازمان كه بيانگر مشخص كننده هدفها و مقاصد سازمان و منشا سياستهاي اصلي و برنامه هاي سازمان براي رسيدن به اين هدفها است . در اين پژوهش پس از بررسي مقاله هاي جديد و جلوگيري از تكرار موارد مشابه به بررسي شاخص هاي موثر بر فرهنگ سازماني و هم چنين به ارائه مدلي مفهومي از عوامل موثر بر راهبرد و فرهنگ و رابطه بين فرهنگ و راهبرد مورد بررسي قرار گرفته است. شاخص هاي استخراج شده بر حسب تعداد تكراربيشتر به نوآوري و كيفيت –تكنولوژي – خلاقيت – كنترل و بهره وري است و در بين اين شاخص نوآوري و كيفيت از همه بيشتر تكرار شده است .
واژگان كليدي : :راهبرد - فرهنگ سازماني- فرهنگ
مقدمه
آينده جهان در قرن 21 اكنده از رقابت توسعه ي بازارهاي نوظهور-عوامل محيطي نامطمئن و رواج تكنولوژي هاي برتر وگسترش تجارت است. شرط توفيق در اين ميدان بهره گيري از فرصتها واستقبال از چالشهاي پيش روي است .تمام اين موارد ايجاب ميكند كه فرهنگ سازماني ومحيط خوب شناخته شود تا بتوان با انتخاب راهبرد مناسب در دنياي رقابت باقي بماند . [18]فرهنگ سازماني مي توا ند درجه اش از ضعيف به قوي باشد سازمان ها ممكن است با در نظر گرفتن چيزهاي ديگر مانند فرهنگ سازماني به عنوان وسيله اي براي كمك به دستيابي به اهداف و به طور مؤثر براي پياده سازي راهبرد هاي موجود استفاده كنند. به منظور توسعه اهداف و مقاصد كه مطابقت دارند با فرصت هاي زيست محيطي و تهديد بسياري از سازمان ها مقدار افزايش منابع را بازرسي و به فرآيند برنامه ريزي راهبردي تبديل مي كنند. در حالي كه بسياري از سازمان ها هم تلاش مي كنند اما فرآيند برنامه ريزي راهبردي با مشكلات بسياري مواجه مي شود و اين هنگامي است كه اعضاي سازمان از اهداف يا راهبرد ناشي از برنامه ريزي فرآيند پشتيباني نمي كند. شناسايي فرهنگ سازماتي و پاداش هاي رسمي به عنوان دو جنبه از سازمان است كه مشوق براي اعضاي سازمان نسبت به پذيرش و در نتيجه دستيابي به استراتژي جديد كه به تازگي توسعه اهداف سازماني هستند. سياست هاي جديد به ندرت كافي براي تغيير رفتار كارمند هستند زيرا فرهنگ سازماني تعين كننده رفتار اصلي كاركنان است و مديريت ارشد مي تواند با كنترل ساختار پاداش رسمي سازمان تنها فرهنگ سازماني را تحت تاثير قرار دهد وعلاوه براين سازمانها درخلا زندگي نمي كنند بلكه در محيطي كه رفتار وساختارهاي انها را شكل ميدهد فعاليت مي نمايند.امروزه يكي از مشخصه هاي عرصه فعاليت سازمان رقابتي تر شدن ودر نتيجه ناپايداري ان است همراه با افزايش رقابت در بازار تصميم گيري و سياستگذاري براي حفظ بقا وكسب موفقيت پيچيده تر شده است در چنين شرايطي برنامه ريزي استراتژيك وانتخاب راهبرد مناسب براي سازمانها اهميت خاصي پيدا كرده است .در واقع سازمانها به منزله ي سيستم باز نمي توانند بدون توجه به عوامل محيطي به حيات خود را ادامه دهند .لازمه رشد و بقاي سازماني درك و توجه به محيط و تجزيه وتحليل ان ست. بنابراين سازگاري وانطباق با محيط شرط وضرورت اساسي بقاورشد ان تلقي ميشود.اجراي راهبرد نياز به زمينه مناسب در سازمان دارد.فرهنگ سازماني بستر مناسبي كه راهبرد بر مبناي ان تدوين و اجراميشود. همچنين نتايج رفتارها واكنش واستراتژي هاي سازمان در برابر محيط به شكل گيري از فرهنگ سازماني مي انجامد. از اين رو يكي از عوامل اصلي موفقيت موسسات و سازمانها و فرهنگ سازمانيشان است و فرهنگ سازماني عامل حياتي در تدوين و اجرا و پياده سازي راهبردها است .تصميمات و اقدامات و واكنش هاي محيطي خويش ارزش ها و باورها و اعتقاداتي كسب ميكند كه فرهنگ انها را شكل مي دهد.